محمدرضا اسکندری*: در این نوشته تلاش خواهم کرد تحلیلی واقعی در رابطه با گسترش بیماریهای مقاربتی به ویژه اچآیوی/ایدز در ایران با نگاهی دقیق و ریشهای داشته باشم.
پس از اینکه لادن عباسیان، رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران با بیان اینکه تست اچآیوی ۲۴ هزار و ۷۶۰ نفر مثبت شده و اعلام نمود تخمین زده میشود ۴۴ هزار نفر در کشور به ایدز مبتلا باشند. که به نظر من این فقط نوک قله یخی است در اب دریا و آمار واقعی خیلی بیشتر از این می باشد. از یک طرف به عنوان یک روان درمان و خی خی زد اخوخ خوشحال شدم بعد از سالها پنهان کاری رژیم و مراکز درمانی و مسولین دولتی در رابطه با یک مشکل رو به رشد در جامعه ایران بصورت کمی باز صحبت نموده اند و از یک طرف ناراحت شدم به خاطر اینکه در طول سالها که با افراد مختلف که دستی به آتش مسائل درمان و مددکاری دارند و آنها چند ده است که زنگ خطر گسترش بیمارهای مقاربتی در ایران زده اند، گوش شنوای نبوده است که صدای انها را بشنود و عمل کند. در حالی که الان حتی در خیلی از دهات کوچک کشور نیز این بیمارهای رواج پیدا کرده است. رژیم اسلامی و مسولین پزشکی، امنیتی و سیاسی آن تلاش نموده اند این صداها را خفه کنند و بگویند خبری از بیمارهای مقاربتی در ایران اسلامی نیست.
بیش از 10 سال پیش که با افرادی که نقشی در روشن شدن بیماری های مقاربتی در ایران و بخصوص در استان ایلام داشتند گفتگوهای در این رابطه داشتم. و در امتداد این کار با پناهندگانی که از ایران به هلند می امدند و مبتلا به این بیمارهای شده بود پای درد دل آنها نشستم. انها یک صدا با توجه با شرایط کنونی جامعه ایران از کسترش و شیب تند رشد بیمارهای مقاربتی بخصوص اچآیوی و هپاتیت ب و سی در کشور هم نظر بودند و اعلام کردند که این مسئله به یک مشکل ملی تبدیل خواهد شود. آنها هشدار می دادند این مسله فقط مخصوص شهرهای بزرگ کشور نیست و این مشکل در روستاهای دور افتاده کشور هم مشاهده شده است. در این رابطه می خواهم علاوه بر بررسی نظرات انها و مقایسه آن با گفته های لادن عباسیان، رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران کنم یک نتیجه گیری هم با توجه به تجربه کاریم در هلند در این رابطه داشته باشم.
تحلیل و عوامل کلیدی:
- پنهانکاری و تابو بودن موضوع:
- رویکرد حکومت اسلامی در سرکوب و پنهانکاری مشکلات اجتماعی و بهداشتی، از جمله ایدز، یکی از دلایل اصلی عدم مدیریت صحیح این بحران است. این امر باعث ناآگاهی عمومی و گسترش ناخواسته بیماری شده است.
- در کشورهای موفق، آگاهیرسانی شفاف و گسترده توسط رسانهها و نهادهای مدنی، نقش محوری در کنترل چنین بحرانهایی ایفا کرده است.
- عدم توزیع و تبلیغ وسایل پیشگیری:
- مخالفت حکومت با توزیع رایگان یا ارزان کاندوم و سایر وسایل پیشگیری به دلیل نگرانی از کاهش نرخ زاد و ولد، یک عامل جدی در افزایش شیوع بیماریهای مقاربتی است.
- طرد و انزوای اجتماعی بیماران:
- بیماران مبتلا به ایدز به دلیل استیگما و انزوا در جامعه، مشکلات بیشتری در پذیرش و درمان بیماری خود دارند. این موضوع باعث پنهانکاری و در نتیجه گسترش بیشتر بیماری میشود.
- مشکلات اقتصادی و دسترسی محدود به درمان:
- گران بودن داروها و درمانها، و عدم حمایت دولتی، به ویژه برای افراد فقیر، منجر به تشدید بحران شده است.
- انتقامجویی و رفتارهای غیرمسئولانه:
- برخی از افراد مبتلا به دلیل احساس ناامیدی یا کینهورزی، بدون اطلاع دادن به شرکای خود، به رفتارهای پرخطر ادامه میدهند و بیماری را گسترش میدهند.
- نبود نهادهای مدنی فعال و مراکز اعتمادساز:
- غیرفعال بودن سازمانهای مردمنهاد و عدم وجود مراکز درمانی امن و مطمئن، مانع از مراجعه آزادانه افراد برای آزمایش و درمان شده است.
راهکارها و پیشنهادها:
- آگاهیرسانی عمومی:
- باید از رسانهها برای اطلاعرسانی درست و علمی درباره بیماریهای مقاربتی و روشهای پیشگیری استفاده شود. این امر نیازمند شکستن تابوها و ارائه آموزشهای جنسی به صورت گسترده است.
- توزیع رایگان وسایل پیشگیری و درمان:
- توزیع رایگان یا ارزان کاندوم، سرنگهای تمیز، و داروهای مرتبط با اچآیوی باید در اولویت باشد.
- ایجاد مراکز اعتمادساز:
- مراکزی باید ایجاد شوند که افراد بتوانند بدون نگرانی از افشای هویت، آزمایش دهند، مشاوره بگیرند، و تحت درمان قرار گیرند.
- حمایت از بیماران:
- بیماران مبتلا به اچآیوی باید از خدمات درمانی رایگان و حمایتهای روانی برخوردار شوند تا بتوانند به زندگی عادی بازگردند.
- فعالسازی نهادهای مدنی:
- نهادهای مدنی باید در جامعه فعال شوند و به آموزش و حمایت از بیماران بپردازند. این نهادها میتوانند پل ارتباطی بین بیماران، جامعه، و دولت باشند.
- تجربه هلند:
- تجربه کشورهایی مانند هلند نشان میدهد که سیاستهای حمایتی، درمان رایگان، و آگاهیرسانی، نقشی کلیدی در کنترل این بیماریها ایفا میکنند. توزیع مواد تزریقی به صورت کنترلشده، و حتی حمایت از بیماران در محلهای کار، از جمله اقداماتی است که میتوان از آنها الگوبرداری کرد.
- تمرکز بر زنان:
- با توجه به اینکه زنان بیشتر در معرض آسیب هستند، باید برنامههای حمایتی ویژهای برای آنان طراحی شود. همچنین باید به زنان آموزش داده شود که چگونه در روابط جنسی از خود محافظت کنند.
- ساختارهای حمایتی آنلاین:
- ایجاد پلتفرمهای آنلاین برای آموزش، مشاوره، و حتی ارتباطات اجتماعی میان بیماران، میتواند به کاهش انزوا و افزایش آگاهی کمک کند.
نتیجهگیری:
این بحران ملی نتیجه سیاستهای نادرست و سرکوبگرانهای است که طی دههها در ایران اجرا شده است. همانطور که اشاره شد، انقلاب جنسی در ایران به شکل نادرستی در حال وقوع است و اگر این انرژی اجتماعی به درستی هدایت نشود، میتواند فجایع بیشتری به بار آورد. راهکارهای پیشنهادی، که بر پایه تجربه کشورهای موفق و شرایط خاص ایران طراحی شدهاند، میتوانند مسیر مقابله با این بحران را روشنتر کنند.
برای تحقق این اهداف، نیاز به اراده سیاسی، همکاری نهادهای بینالمللی، و فعالسازی نهادهای مدنی در ایران احساس میشود.
اگر این پیشنهادات بهدرستی اجرا شوند، میتوان امید داشت که شیوع بیماریهای مقاربتی در ایران کنترل شود و این مشکل از یک بحران ملی به یک مسئله قابل مدیریت تبدیل گردد.
- محمدرضا اسکندری: روان درمان، خی خی ضد اخوخ و سوشیال پداخوخ