مناشه امیر : راهحل رفع تهدید اتمی ایران، نه عملیات نظامی اسرائیل، بلکه برانداختن یا تغییر رژیم کنونی ایران به دست مردم این کشور به یاری حمایت جهانی و برای تشکیل یک حکومت ملی است. در صورت تشکیل یک حکومت ملی در ایران که مصالح و منافع ملت ایران را در نظر بگیرد، تهدید اتمی ایران خودبخود رفع خواهد شد. برای غلبه بر مانع سرکوب و بیرحمی رژیم اسلامی، مردم ایران نیازمند دو چیزند : حمایت جهانی و رهبری سیاسی. رسیدن به این مقصود دشوار است، اما عملی است.
بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، آمادگی این کشور را برای پذیرش تلاش آمریکا به منظور احیای برجام اعلام کرده اگر، به گفتۀ او، آمریکا نیز بپذیرد که در صورت شکست تلاشهایش به منظور احیای برجام، تحریمهای بینالمللی با مشارکت چین را علیه ایران تشدید کند و دست اسرائیل را هم برای اقدام نظامی علیه تهران باز بگذارد.
در حالی که خود دولت بایدن نسبت به احیای برجام دیگر چندان خوش بین به نظر نمی رسد، آیا سیر تحولات کم کم به سوی راهحل اسرائیل – و همسویی آمریکا با این راهحل – یعنی تشدید تحریمها به اضافۀ اقدام نظامی میل می کندد؟ آیا اقدام نظامی علیه برنامۀ اتمی ایران می تواند برای دولت بایدن فرصتی برای جبران سرشکستگی خروج از افغانستان باشد؟ و آیا اسرائیل قصد دارد از این “میل جبران” در دولت بایدن بهرهبرداری کند؟
مناشه امیر، سردبیر رادیو “پیام اسرائیل” در اورشلیم در پاسخ به این سئوال و سئوالهای دیگر از جمله گفته است :
“اسرائیل احساس میکند که دولت پرزیدنت بایدن از سرانجام تلاشهای خود برای احیای برجام کمکم مأیوس میشود. بایدن در عین حال سخن مبهمی گفته که به سختی منظور او را بیان میکند. او گفته است که اگر تلاشهای وی برای احیای برجام ناکام بمانند، راهها و گزینههای دیگر را برای جلوگیری از دستیابی حکومت ایران به سلاح اتمی در نظر خواهد گرفت. این سخن مبهم در عین حال مهم است.
در هر حال، رویکرد اعلام شده از سوی گانتز، رویکرد درستی است که میتواند یک رشته تفاهم را میان آمریکا و اسرائیل بر سر ایران به وجود آورد، به ویژه اگر در نظر بگیریم که دولت بایدن به دلیل خارج شدن از افغانستان تحقیر شده و در عین حال آمریکا خسته از جنگهای خاورمیانه است و مایل نیست وارد یک درگیری جدید گسترده با جمهوری اسلامی ایران بشود.
پس از خروج آمریکا از افغانستان، دولت بایدن در پی جبران سرشکستگی ناشی از آن از طریق اقدام نظامی علیه ایران نیست.
اولاً، دولت بایدن با هدف کنار گذشتن گزینۀ نظامی علیه ایران و رفع تحریمها علیه این کشور روی کار آمد. دوماً، در این فاصله دولت ابراهیم رئیسی در ایران روی کار آمده و به منابع معینی که منشاء آنها ناروشن است، دست یافته است. رئیسی میتواند به یاری این منابع امور خود را فعلاً اداره بکند. سوماً علی خامنهای به همین دلیل به دولت رئیسی دستور داده که فعلاً برای ازسرگیری گفتگوها با آمریکا از خود عجلهای نشان ندهد.
حتی اگر فرض کنیم که اسرائیل بخواهد به جای آمریکا انجام عملیات نظامی علیه برنامۀ اتمی ایران را برعهده بگیرد، این اقدام مشکل تهدید اتمی ایران را برطرف نمیکند. زیرا، اقدام نظامی به عنوان یک راهحل موقتی با یک مانع مهم روبرو است : عملیات نظامی میتواند تأسیسات اتمی ایران را از بین ببرد، اما، نمیتواند تجربه و دانشی را که حکومت ایران برای تولید بمب اتمی به دست آورده نابود کند.
اگر چه من هم معتقدم که اسرائیل قادر است اقدام نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران را با موفقیت انجام بدهد، اما، اسرائیل، آمریکا نیست و امکانات آن محدود است و به تبع عملیات نظامی آن هم نتایج محدودی خواهد داشت. به گمان من، اسرائیل نباید به تنهایی وارد عملیات نظامی علیه ایران بشود. نباید در عین حال، مخالفتهای احتمالی آمریکا و کشورهای اروپایی و دو ابرقدرت روسیه و چین را با اقدام مستقل نظامی اسرائیل علیه ایران نادیده گرفت و به نظر نمی رسد که اسرائیل هم این ملاحظات را از نظر دور بدارد. به همین خاطر من بعید میدانم که اسرائیل در حال حاضر بخواهد تهدید نظامی خود را علیه ایران به اجرا بگذارد.
به نظر من راهحل رفع تهدید اتمی ایران، برانداختن رژیم کنونی ایران است. در این صورت، یعنی در صورت روی کار آمدن یکی حکومت ملی در ایران که مصالح و منافع ملت ایران را در نظر بگیرد، تهدید اتمی ایران خودبخود رفع خواهد شد. به اعتبار نارضایتیهای گسترده در تمام سطوح جامعۀ ایران، به گمان من مردم این کشور آماده سربلند کردن و در دست گرفتن سرنوشت خود هستند، هر چند متاسفانه با مانع سرکوب و بیرحمی رژیم اسلامی ایران روبرو هستند. برای غلبه بر این سرکوب و بیرحمی رژیم اسلامی، مردم ایران نیازمند دو چیزند : حمایت جهانی و رهبری سیاسی. رسیدن به این مقصود دشوار است، اما عملی است.