محمد بایراک اعلام نمود که طرح اصلاحات شرق هم اکنون به طور کامل از سوی دولت ترک و تبهکاران وابسته به آن در عفرین اجرا شده و در این باره خاطرنشان ساخت که این اقدامات تداوم سیاستهای تاراج و تهاجم عثمانیان و ملیگرایی ترکی محسوب میشود.
از سال ۲۰۱۸ عفرین از سوی دولت ترک و تبهکاران وابسته به دولت ترک اشغال شده و ژنوساید فرهنگی و فیزیکی آن ادامه دارد.
مناطق تاریخی تخریب شدهاند، محصولات آن به تاراج رفته و پیشینه فرهنگی و تاریخی در مرکز این شهر نابود شده است. نیروهای اشغالگر در ۱۸ مارس ۲۰۱۸ مجمسه کاوه آهنگر را تخریب کرده و چند روز بعد مجسمه نوروز در میدان اصلی شهر تخریب کردند. تاکنون ۶۰ مکان تاریخی، پرستشگاه و مزارها را تخریب کردهاند. مزار نبی حوری که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال پیش از تاریخ باز میگردد و از سوی یونسکو به عنوان یک مکان تاریخی مهم ثبت شده بود، با بولدوزر تخریب شده است و آثار باستانی این محوطه را به ترکیه انتقال دادند.
دولت ترک بیش از ۵۰۰ هزار اصله درخت زیتون را در عفرین قطع کرده است و محصول زیتون این شهر را به نام محصول ترکی به فروش میرساند. همچنین دولت ترک و تبهکاران وابسته به وی نه تنها سرزمین کورد را اشغال میکند، همچنین تمام ارزشهای کوردی را هم مورد حمله قرار داده و از تمام تواناییهای خود برای از میان برداشتن حافظه تاریخی کورد استفاده میکند. فقط در سال ۲۰۱٨، پانزده تپه باستانی را حفاری کرده و معلوم نیست که چه آثار باستانی را از این تپهها خارج کرده است.
تاراج کوردستان از زمان پیمان لوزان ادامه پیدا کرده است
محمد بایراک از محققان حوزه کوردشناسی اعلام نمود که اقدامات اولیه ترکها به منظور قطع ارتباط بین بخشهای کوردستان صورت گرفت. یعنی میتوان گفت که سیاستهای ژنوساید فرهنگی کوردستان بعد از پیمان لوزان گسترش پیدا کرد. نقاطی مانند مرعش، دیلوک و رحا که همزمان محل سکونت کوردهای سنی و علوی و ارمنی بود، تا زمان پیمان لوزان به حلب وابسته بودند. بعد از این پیمان بود که اسامی این مناطق به نامهای ترکی تغییر پیدا کرد و این در حالی است که از ۵ موسس جمعیت اتحاد و ترقی، دکتر عبدالله جودت و اسحاق سکوتی کورد بودند. در جریان کنگره تسالونیک این روند آغاز شد و این جمعیت کاملا در دست اسلامگرایان و ترک گرایانی قرار گرفت که از بالکان و قفقاز به ترکیه آمده بودند.
از این طریق بود که کورد از این جمعیت خارج شده و سازمانهای خود را شکل دادند. جنبشهای کمالیستی ظهور کرده میراث کوردی را انکار کردند. اما بعد از آنکه پیمان لوزان امضا شد، فرایند ترکی کردن و انکار هم آغاز شد.
سیاستهای آسیمیلاسیون در مقابل خلق و جامعه کوردی از سال ۱۹۲۲ توسط هیاتهای چیای کورمانج مطالباتی پیگیری شدند. اما در مقابل جنبش کمالیستی سیاست و ذهنیت یکپارچه انگار خود را ادامه داد. در سال ۱۹۲۲ هیاتی از چیای کورمانج به آنکارا عزیمت کرده و در آنجا بیانیهای را منتشر کرد. حاجی حنان از عشیره اوکچوی ایزدی از جمله این افراد بود که با گروهی در سال ۱۹۲۲ به آنکارا رفته و در مجلس ترکیه سخنرانی میکند. در پارلمان به مسئولان کمالیستی اعلام میکند که شما بدون انکه به ما خبر بدهید، ارتباط شهرهای ما، روستاهای ما را از یکدیگر قطع کردهاید و به مصوبات میثاق ملی و قانون مصوب ۱۹۲۱ توجهی نمیکنید. به وعدههایی که سال قبل داده بودید توجهی نمیکنید. ما علیه فرانسویها مبارزه کردیم. از ۱۶ نفری که در دفاع از دیلوک جان خود را از دست دادهاند، ۱۲ نفر کورد بودهاند. در جریان پیمان لوزان ترکیه به این قطع ارتباط رضایت داد. نخستین کسانی که از این مسئله اطلاع پیدا کردند و نسبت به آن اعتراض کردند، مسیحیان چیای کورمانج بودند.
محمد بایراک در بخش دیگری از تحولات تاریخی مرتبط به آن دوره گفت: حلب و عفرین در بعد فرهنگی بسیار غنی و متکثر هستند. بعد از سال ۱۹۲۴، خطاب ترک اسلام به نحوی مشهودتر برجسته شد. در این دوره در روزنامههای ترکی شعارهایی اینچنین نوشته میشد: هر جا که افق ترک پیدا میشود، در همانجا کوردایتی به پایان میرسد. دولت ترک بعد از تصمیم فرانسه و بریتانیا برای تامین امنیت خاک ترکیه، حملات نابودگرانه خود را پیگیری کردند.
طرح اصلاحات شرق برای نابودی کورد
محمد بایراک همچنین خاطرنشان ساخت که رویدادهای کنونی اساسا با پیمان اصلاحات شرق بسیار شباهت دارند که بعد از سال ۱۹۲۴ شکل گرفت. طرح اصلاحات شرق طرحی موقتی نبود. ماده نخست طرح اصلاحات شرق اعلام میکند که تا زمانیکه مسئله کورد حل شود، حکومت نظامی در کوردستان ادامه پیدا میکند. بدون شک این مسئله هم با قتلعام حل میشد. از آن زمان تا کنون سیاستهای خشونتورزانه نظامی در کوردستان ادامه پیدا میکنند.
محمد بایراک در ادامه اعلام کرد که راهکارهای کنونی دولت ترک در عفرین، ادامه طرح اصلاحات شرق است. در عفرین علوی و ایزدی جمعیت بیشتری داشتند. از منطقه شنگال تا غرب و خط دریای مدیترانه بیشتر ایزدیان سکونت داشتند. ما نمیدانیم که جمعیت دقیق ایزدیان در این مناطق چقدر بود. زیرا حضور ایزدیان برخلاف سیاستهای دولت ترک بود و دولت ترک در همان دوره ترکی کردن عفرین و چیای کورمانج را آغاز کرد و طرح اصلاحات شرق را در آنجا عملی کردند.
محمد بایراک در ادامه گفت: دولت ترک اشغال عفرین مانند حاتای را اقدامی مشروع میداند و در این باره گفت: سیاست گسترش دولت ترک با تقدیم حاتای به ترکیه بر اساس پیمانهای مرزی آغاز میشود. در این راه بزگترین مانع برای کورد این بود که تنها گذاشته شدند. بایراک در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت که سیاستهای گسترش و توسعهطلبی دولت ترک همچنان ادامه داشته و اکنون دولت ترک سعی میکند تا در روژآوا کمربند سنی عربی را ایجاد کرده و در این باره گفت: اکنون در ترکیه از حضور ۶ میلیون سوری در ترکیه سخن گفته میشود. سوریها در دو خط اسکان داده شدهاند. شمال غربی که اکثرا کوردنشین است، در اینجا میخواهند کمربند سنی عربی را ایجاد کنند. دوم؛ در مناطق توروس هم در حال ایجاد یک کمربند سنی عربی هستند. از این طریق است که دولت ترک تلاش میکند ساکنان این مناطق را به سنی تبدیل کند و از این طریق بر منطقه استیلا پیدا کند.
این پژوهشگر حوزه مطالعات کوردی در ادامه اظهار داشت که تلاش میکنند عفرین را هم مانند اسکندورن به ترکیه ملحق کنند. دولت ترک سیاستهای آسیمیلاسیون را به همین منظور ادامه میدهد. بدون شک لازم است که علیه این مسئله مبارزه صورت گیرد. لازم است که در عرصه دیپلماتیک و خصوصا در حوزه اجتماعی و سیاسی فعالانه مبارزه شود.
دوران عبدالحمید و آغاز سیاستهای تاراج و یغما
محمد بایراک اعلام کرد که سیاستهای تاراج و ملیگرایانه بیش از هر زمان دیگری در زمان عبدالحمید در دوره عثمانی شکل گرفتند. بعد از انکه جنبشهای ملیگرا ظهور کردند، عثمانیها هم عنصر ترک بودن را برجسته کرده و سیاستهای اتحاد و ترقی سعی در عجین کردن اسلام و ترک با هم داشتند. در دوره عثمانی هم نمونههایی برای این خط سیاسی جدید وجود داشت؛ برای نمونه ایجاد و تاسیس مساجد در روستاهای ایزدیان. با نگاهی به این دوره میتوان دریافت که در مناطقی که علویان در آنجا زندگی میکردند، همان سیاستها پیگیری شدند. اما در این مرحله سیاستهای آسیمیلاسیون و نابودی نتوانستند به نتیجه دست پیدا کنند و تلاشهای انان نا کارآمد بود.
لزوم تاسیس خودمدیریتیها
محمد بایراک در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت که مقابله با سیاستهای نابودگرانه و ترکی کردن، نیازمند مبارزهای بیامان است. مدلهای بسیاری وجود دارند که در چارچوب خودمدیریتیها، خودمدیریتیهای فدرال، قانون شهروندی برابر در مقابله با سیاستهای نابودگرانه و اسیمیلاسیون عمل کنند. لازم است که جامعه با سیاستهای منسجم و بهرهبرداری از مدلهای برابریطلبانه علیه این اقدامات و طرحها مبارزه کند. اگر این مبارزه ادامه پیدا کند، هیچ نیرویی نمیتواند در مقابل آن ایستادگی کند.