«لیبراسیون» روزنامۀ صبح پاریس سرمقاله و مهمترین مقالات ستون بینالمللی خود را به مقاومت زنان ایران علیه حجاب اجباری، سرکوب و رفتارهای “قرون وسطایی حکومت اسلامی” و همچنین ترس آن در آستانۀ سالگرد قتل مهسا امینی و گشایش دانشگاهها و مدارس اختصاص داده است. «لیبراسیون» نوشته است : “نسیم خشم در ایران به ویژه از خلال تکثیر و کثرت نافرمانیهای مدنی وزیدن گرفته است.”
سرمقاله نویس «لیبراسیون» (الکساندرا شووارتزبرود) در مطلب خود با عنوان “شور زندگی و آزادی زنان ایران خاموش ناشدنی است”، جامعۀ جهانی را به حمایت از مبارزه و مقاومت زنان ایران فراخوانده است. او نوشته است که زنان ایران با شهامت و مقاومتشان جهان را به تحسین واداشتهاند. به نوشتۀ سرمقاله نویس «لیبراسیون»، “زنان ایران در مقابل رژیمی تاریک اندیش که علیه مردماش مجازاتهای قرونوسطایی تازیانه و طناب دار به راه انداخته مقاومتی باشکوه را به نمایش میگذارند. آنان با شهامتی باورنکردنی و در حالی که هزاران تن از آنان دستگیر و شکنجه شدهاند خشونت و مرگ نظام اسلامی را به چالش کشیدهاند.”
به نوشتۀ سرمقالهنویس «لیبراسیون» زنان دلیر ایران “می دانند که هر چقدر در این مقاومت پرشمارتر باشند، سلطۀ حکومت بر آنان کمتر است.”
«لیبراسیون» در ادامه افزوده است که در نبرد جاری “ای بسا زنان ایران از هم اکنون به پیروزی رسیده باشند، چون رژیم اسلامی میترسد.”
«لیبراسیون» در ادامه افزوده است : “در آستانۀ سالگرد قتل مهسا امینی و بازگشایی دانشگاهها، رژیم اسلامی ایران به تب و تاب افتاده زیرا شاهد سربرآوردن شور زندگی و آزادی نزد جوانان ایران است. ای بسا زنان ایران در نبرد خود از هم اکنون به پیروزی رسیده باشند زیرا جهان از این پس چشم به ایران دوخته و رژیم اسلامی نیز نمیتواند رابطۀ خود را با جهان تماماً قطع کند چنانکه طالبان با زنان افغانستان و با زنده به گور کردن آنان در چهاردیواری منازل کرده اند.”
سرمقاله نویس «لیبراسیون» در پایان نوشته است : “نمیتوان زنان ایران را در نبردشان تنها گذاشت آنان به پشتیبانی جامعۀ بین المللی به هر شکل و صورتی احتیاج دارند.”
«لیبراسیون» همچنین گزارش مفصلی دارد دربارۀ ازسرگیری گشت ارشاد و سرکوب زنان و جوانان ایران در کوی و برزن و ناتوانی سرکوب نظام اسلامی در برابر عزم و مقاومت زنان ایران.
الناز، دختر جوان ایرانی، به گزارشگر «لیبراسیون» گفته است : “رژیم اسلامی در یک سال گذشته صدها نفر از ما را کُشت و هزاران تن دیگر را دستگیر کرد و زندگی میلیونها ایرانی را دستخوش ناآرامی و دگرگونی کرد. اما، در نهایت این ما، زنان ایران هستیم که به کابوس رژیم اسلامی بدل شده ایم و موجودیت مان در جان رهبران این نظام وحشت انداخته است. هر روز که بدون حجاب اجباری بیرون می رویم رهبران نظام اسلامی را به چالش میکشیم و به آنان نشان می دهیم که نمی توانند ما را کنترل کنند.”
دختر جوان ایرانی در ادامه افزوده است که او مصمم است و هرگز تسلیم نخواهد شد و “حتا اگر رهبران جمهوری اسلامی با مسلسل و تانک به مصاف زنان و جوانان به خیابان های بیایند، زنان دیگر حاضر نیستند به وضعیت گذشته بازگردند.” او سپس افزوده است : “ما هیچ گزینهای جز نبرد نداریم.”
گزارشگر «لیبراسیون» در ادامه افزوده است که الناز همانند هزاران زن ایرانی دیگر نمیخواهد به حجاب اجباری تن دهد و هیچ چیز و به ویژه ازسرگیری گشت ارشاد نظر و عزم او را در نبرد جاری تغییر نخواهد داد.
دختر جوان ایرانی به گزارشگر «لیبراسیون» گفته است که “برغم برخی ادعاها، رژیم اسلامی کمترین تغییری طی ماه های گذشته نکرده است و تنها تغییر صورت گرفته در این مدت این است که زنان و دختران ایران دلیرتر از همیشه شدهاند و با ایستادگی خود در مقابل حجاب اجباری آشکارا شهامت خویش را به نمایش میگذارند.” او سپس گفته است که “نه فقط در این مدت حکومت اسلامی ایران تغییری نکرده، بلکه حتا خشنتر از همیشه شده است و اتفاقاً در چنین لحظهای است که نباید عقب نشست. ما ایستاده ایم و در برابر این بی عدالتی ساکت نخواهیم ماند.”
خود «لیبراسیون» ازسرگیری سرکوب و گشت ارشاد را نشانۀ نگرانی رژیم اسلامی دانسته است که اینک به دلیل همین نگرانی بخشی از نیروهای خود را در ظاهر لباس شخصی به گشت زنی در خیابان ها و آزار زنانی گسیل داشته که به حجاب اجباری تن نمیدهند.
شبنم دختر جوان دیگر به «لیبراسیون» گفته است که حاضر نیست با وجود نگرانی اش از سرکوب و خشونت رژیم اسلامی عقب نشینی کند. او گفته است که ازسرگیری گشت ارشاد همۀ آسیبهای روحی را از نو زنده میکند. اما وجود این ترس به معنای عقب نشینی نیست. او گفته است : “بالعکس برغم این ترس به نبرد خود ادامه می دهیم و اگر این احساس ترس وجود نمی داشت، شهامت ما بی معنا بود.”
گزارشگر «لیبراسیون» در ادامه افزوده است : “تشدید سرکوب ماه های گذشته در ایران تنها تشدید نارضایتی های جامعه و واکنش قوّی عموم مردم را در پی دارد”، به ویژه این که رسوایی های جنسی مقامات جمهوری اسلامی، کسانی که با تحمیل حجاب اجباری خود را “مدافع عفت و اخلاق عمومی” جا می زنند اعتباری برای این دست دعاوی باقی نگذاشته است.