شورش محی/گزارشگر کانون دفاع از دموکراسی درایران(هلند)
دونالد ترامپ دوست دارد بگوید که به جنگها پایان میدهد، اما او اکنون قرار است وارث دو درگیری بزرگی شود که در زمان حضور قبلی او در قدرت وجود نداشتند: تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین و جنگ چندجانبه اسرائیل در خاورمیانه.
علاوه بر آن، کره شمالی را داریم با برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک شتابیافتهاش، و چین را داریم با احتمال محاصره تایوان، متحد آمریکا.
به سختی میتوان پیشبینی کرد چگونه ترامپ در دوره دوم خود با این مشکلات برخورد خواهد کرد، بهویژه بدون ژنرالهای محتاط و بسیار باتجربهای که او در دوران اول ریاست جمهوری در کنار خود داشت.
البته همین موضوع خود بهطور شگفتآوری میتواند یک مزیت باشد، موضوعی که دشمنان شما را در وضعیت ناروشنی نگه میدارد که در آن فقط باید حدس بزنند.
آیا این وضعیت ناروشن میتواند پوتین را به سمت توافق بر سر اوکراین سوق دهد؟ یا میتواند کیم جونگ اون سرکش را به میز مذاکره بکشاند؟ آیا پکن را از تلاش برای تصرف تایوان باز خواهد داشت؟ آیا ایران را وادار خواهد کرد که شبهنظامیان خود را مهار کند تا مانع حمله اسرائیل به تاسیسات هستهایاش با حمایت آمریکا شود؟«غیرقابل پیشبینی»، تکیه کلام تحلیلگران در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، اکنون در شرف بازگشت است.فرانک گاردنر، خبرنگار امور امنیتی بیبیسی
یکی از شعارهای مهم ترامپ همواره این بوده که آمریکا را از جنگهای بیپایان خارج کند. او در دوران ریاستجمهوریاش سعی کرد حضور نظامی آمریکا را در برخی مناطق کاهش دهد، و حتی توافقهایی برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان ترتیب داد. اما اکنون، در صورت بازگشت او به کاخ سفید، با دو بحران پیچیده مواجه خواهد شد که در دوران ریاستجمهوریاش وجود نداشتند.
نخست، جنگ اوکراین و روسیه است که پس از تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ شکل گرفت و همچنان ادامه دارد. دوم، تنشهای جدید در خاورمیانه، بهویژه جنگ اسرائیل با گروههای فلسطینی و دخالت کشورهای منطقه، که منطقه را به سمت بحرانهای تازهتری سوق میدهد.
این چالشها، بهویژه در خاورمیانه، وضعیت را بسیار پیچیده کرده و احتمالاً هر نوع سیاست جدید ترامپ برای خروج از جنگها و کاهش تعهدات نظامی را دشوارتر خواهد کرد.
برای تحلیل کامل این موضوع، نیاز است که وضعیتهای موجود در اوکراین و خاورمیانه و رویکردهای احتمالی دونالد ترامپ در قبال این بحرانها را بهطور جداگانه بررسی کنیم. در این گزارش، ابتدا به وضعیت و دلایل اصلی هر یک از این درگیریها میپردازیم، سپس سیاستهای ترامپ در دورۀ اول ریاستجمهوریاش و نحوه برخورد احتمالی او در صورت بازگشت به قدرت را تحلیل میکنیم. در نهایت، پیامدهای این تصمیمات برای آمریکا و جهان را بررسی خواهیم کرد.
۱. بحران اوکراین و تهاجم روسیه
روسیه در فوریه ۲۰۲۲ با یک حمله همهجانبه به اوکراین حمله کرد و منجر به یک بحران گسترده انسانی و امنیتی در اروپا شد. اهداف اصلی روسیه شامل بازگرداندن کنترل بر مناطق شرقی اوکراین، جلوگیری از عضویت اوکراین در ناتو، و گسترش نفوذ خود در حوزه امنیتی اروپا بود. این جنگ، اروپا و آمریکا را وادار کرد تا با اعمال تحریمهای شدید اقتصادی علیه روسیه و ارائه کمکهای نظامی و مالی به اوکراین، واکنش نشان دهند. وضعیت اکنون به جایی رسیده است که این درگیری نهتنها موجب تضعیف روسیه نشده، بلکه اروپا را نیز با چالشهای اقتصادی و امنیتی گسترده مواجه کرده است.
۲. جنگ چندجانبه در خاورمیانه
تحولات اخیر در خاورمیانه با اوج گرفتن درگیریهای اسرائیل و فلسطین، بهویژه با جنگهای پیدرپی در نوار غزه و کرانه باختری، به یک وضعیت پیچیده منجر شده است. از سوی دیگر، مداخله گروههای منطقهای و حمایت برخی کشورها از گروههای فلسطینی، وضعیت را به سمت یک درگیری چندجانبه کشانده که میتواند تمامی منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. افزون بر این، تنشهای ایران و اسرائیل و همچنین بحرانهای داخلی سوریه و عراق، منطقه را مستعد انفجار و بیثباتی کرده است.
۳. سیاستهای ترامپ در دورۀ اول ریاستجمهوری
ترامپ در دورۀ اول ریاستجمهوریاش، رویکرد “اول آمریکا” را اتخاذ کرد که تمرکز آن بر کاهش مداخلات نظامی خارجی و تقویت اقتصاد داخلی بود. او با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و کاهش حضور در عراق و سوریه، سعی در کاهش تعهدات نظامی آمریکا داشت. او همچنین با فشار اقتصادی بر ایران و خروج از توافق هستهای، قصد داشت بدون ورود به جنگ، نفوذ ایران در منطقه را محدود کند. در قبال روسیه نیز، ترامپ اغلب تمایل به بهبود روابط و کاهش تنشها نشان داد، هرچند به دلیل تحریمهای کنگره علیه روسیه، او نتوانست این رویکرد را بهطور کامل اجرا کند.
۴. رویکرد احتمالی ترامپ در صورت بازگشت به قدرت
در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید، رویکرد او در قبال بحران اوکراین و جنگ خاورمیانه ممکن است بهطور چشمگیری با سیاستهای بایدن متفاوت باشد:
بحران اوکراین: ترامپ احتمالاً تلاش خواهد کرد تا از طریق مذاکرات یا توافقی با روسیه، از ادامه جنگ جلوگیری کند. او ممکن است حمایتهای نظامی و مالی به اوکراین را کاهش داده یا بهطور کامل متوقف کند و تمرکز را بر نوعی توافق سیاسی با ولادیمیر پوتین قرار دهد. این رویکرد احتمالاً با مخالفت داخلی و خارجی مواجه خواهد شد، زیرا بسیاری در اروپا و آمریکا معتقدند که این کار به نفع روسیه و به زیان امنیت اروپا خواهد بود.
خاورمیانه: ترامپ ممکن است به جای دخالت مستقیم نظامی، فشار بر ایران و تقویت همکاریهای امنیتی با اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس را در اولویت قرار دهد. او ممکن است سیاست مشابه دوره قبلیاش، یعنی ایجاد توافقهای صلح میان کشورهای عربی و اسرائیل (مشابه توافق ابراهیم)، را پی بگیرد تا به نوعی توازن قدرت در منطقه ایجاد کند. او همچنین ممکن است از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک، سعی در محدود کردن نفوذ گروههای منطقهای مانند حزبالله و حماس داشته باشد.
۵. پیامدهای احتمالی رویکرد ترامپ
اگر ترامپ به کاخ سفید بازگردد و این رویکردها را دنبال کند، پیامدهای گستردهای برای سیاست داخلی و بینالمللی آمریکا خواهد داشت:
پیامدهای داخلی: ترامپ ممکن است با فشارهای داخلی مواجه شود، بهویژه از سوی کنگره و بخشهایی از جامعه که با رویکردهای او مخالفاند. همچنین، کاهش تعهدات نظامی و کمک به اوکراین میتواند به یک اختلاف جدی در میان جمهوریخواهان منجر شود.
پیامدهای بینالمللی: رویکرد ترامپ میتواند به تضعیف اتحادهای آمریکا، بهویژه در اروپا، منجر شود. برخی از کشورهای اروپایی ممکن است احساس کنند که آمریکا از مسئولیتهای بینالمللی خود کنارهگیری کرده و به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی داخلی خود است. در خاورمیانه، احتمال دارد کشورهای عربی به دلیل توافقهای جدید و ایجاد توازن با اسرائیل، احساس امنیت بیشتری کنند، اما همزمان، ایران و گروههای منطقهای متحدش نیز احتمالاً سیاستهای تهاجمیتری اتخاذ خواهند کرد.
در نهایت، اگر ترامپ به کاخ سفید بازگردد، احتمالاً با چالشهای بیسابقهای مواجه خواهد شد که برای او نیازمند تغییرات جدی در رویکرد سنتی “خروج از جنگها” خواهد بود. این سیاست ممکن است بیش از آنکه به نفع امنیت جهانی باشد، به تنشهای منطقهای و جهانی بیافزاید.