عراق هفته گذشته اعلام کرد که سرانجام، پرداخت ۵۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار غرامت جنگی به کویت، با پایان رسیده؛ خبری که خیلی سریع در میان ایرانیها به این پرسش دامن زد که چرا عراق هرگز غرامتی به ایران پرداخت نکرده است.
خیلی زود بار دیگر پای رقم “هزار و ۱۰۰ میلیارد دلار غرامتی که عراق باید به ایران پرداخت کند” به اظهارنظرهای برخی کاربران شبکههای اجتماعی گشوده شد. بر اساس این ادعا که ماه گذشته توسط یکی از نمایندگان مجلس نیز تکرار شد، این رقم در بند شش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ذکر شده است.
اما این ادعای تازهای نیست و زمانی که حدود سه سال پیش، محمود صادقی، نماینده وقت مجلس همین ادعا را توییت کرد، رسانههای بسیاری نوشتند که چنین چیزی در قطعنامه ۵۹۸ نوشته نشده است. اساسا قطعنامه ۵۹۸ هیچ اشارهای به مساله غرامت جنگی، میزان این غرامت یا حتی تعیین مسئولیت جنگ و کشور آغازگر جنگ ندارد.
به جز این رقم قابل توجه، آنچه به عنوان رقم مورد نظر ایران برای گرفتن غرامت جنگی در سه دهه اخیر در رسانههای معتبر بازتاب داشته و در واقع ادعای جدی ایران در سطح بینالمللی محسوب میشود، رقم ۱۰۰ میلیارد دلار است که بر اساس گفتههای برخی مقامها و کارشناسان ایرانی، برآورد سازمان ملل از میزان خسارتی است که عراق به ایران وارد کرده است.
گروه دوم به گزارشهایی استناد میکنند که توسط یک هیات کارشناسی سازمان ملل درباره وضعیت بازسازی جنگ در ایران تهیه شدند و در سال ۱۹۹۱ در دو نوبت به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شدند. در هیچ یک از این دو گزارش، برآورد مستقلی وجود ندارد، بلکه رقم ۹۷ میلیارد دلار خسارت غیرمستقیم، به عنوان برآورد دولت ایران ذکر شده است.
اگرچه در ارتباط با محاسبه غرامت جنگی و ساز و کار پرداخت آن، قوانین بینالمللی با ابهاماتی روبهروست و اصولا محاسبه دقیق میزان خسارت یک جنگ بسیار دشوار است، اما پرداخت غرامت توسط کسی که “مسئول” جنگ شناخته میشود، در حقوق بینالملل سابقه قابلتوجهی دارد و به عنوان یک عرف در جامعه بینالملل پذیرفته شده است.
در حال حاضر هنوز کشورها در ارتباط با غرامت جنگهای جهانی اول و دوم با هم چانه میزنند. آلمان آخرین قسط بدهیهای غرامت جنگ جهانی اول را در سال ۲۰۱۰ پرداخت کرد و همچنان هرازگاهی در میانه مناقشههای بینالمللی از سوی کشورهایی مانند یونان یا لهستان متهم میشود که باید پولهای بیشتری بپردازد.
اما بعد از شلیک آخرین گلوله در طولانیترین جنگ قرن بیستم، هیچ کدام از طرفین حتی یک ریال به دیگری پرداخت نکرد. آن هم برای جنگی که در تاریخ مدرن دو کشور ایران و عراق، یکی از پرهزینهترین رویدادها بوده. بر اساس محاسبات اقتصادی کامران مفید (اقتصاددانی که کتاب پیامدهای اقتصادی جنگ ایران و عراق را منتشر کرده) هزینه جنگ برای ایران ۶۶۴ میلیارد دلار و برای عراق ۴۵۳ میلیارد دلار بوده است.
غرامت کویت
یکی از نکات مهم در ارتباط با پرداخت غرامت جنگی کویت این است که این موضوع ارتباط مستقیمی به سقوط صدام حسین نداشت. در فاصله کوتاهی بعد از پایان جنگ اول خلیج فارس، شورای امنیت سازمان ملل متحد، نهادی ویژه را تاسیس کرد تا مساله غرامت این جنگ را روشن کند.
“کمیسیون غرامت سازمان ملل” برخلاف عنوان فراگیری که دارد، در واقع نهادی است که در سال ۱۹۹۱ برای بررسی میزان خسارات حمله عراق به کویت و همچنین تعیین روند پرداخت این غرامت از سوی سازمان ملل تاسیس شد. و رقم ۵۲ میلیارد دلار غرامت، نتیجه کار این نهاد بود.
بدین ترتیب اگرچه پرداخت خسارتهای قابل توجه عراق به کویت بیشتر بعد از سقوط صدام آغاز شد، اما حتی در دوران قدرت او نیز سازمان ملل با تعیین درصدی از درآمد نفتی عراق که در چارچوب برنامه “نفت در برابر غذا” آن را کنترل میکرد، پرداخت غرامت به کویت را آغاز کرده بود.
در تمامی این سالها پرداخت غرامت به کویت به شکل درصدی از درآمد نفتی عراق ادامه پیدا کرد و تنها در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، این پرداختها به دلیل سلطه گروه داعش بر بخشهایی از خاک عراق متوقف شد.
در نهایت آن طور که از بیانیه بانک مرکزی عراق بر میآید، پرداخت این پول در هفته گذشته به پایان رسید. در این بیانیه که روز سهشنبه گذشته منتشر شد، آمده است که با پرداخت آخرین قسط ۴۴ میلیون دلاری عراق به کویت، تمامی رقم غرامت جنگی که توسط “کمیسیون غرامت سازمان ملل” تعیین شده بود، پرداخت شده است.
روز پنجشنبه نیز خبرگزاری رسمی عراق به نقل از مظهر صالح، مشاور اقتصادی نخستوزیر نوشت: “این رقم کمی نبود. با این پول میتوانستیم تمامی شبکه برقرسانی کشور را بازسازی کنیم.” اشارهای به بحران بیبرقی عراق که سالهاست شهروندان این کشور را عاصی کرده و البته یادآوری اینکه پرداخت این پول تا چه حد برای دولت این کشور، دشوار بوده است.
غرامت ایران
در زمان جنگ، ایران بر مساله غرامت تاکیدی ویژه داشت. به حدی که در مقاطعی یکی از شروط پذیرش آتشبس برای ایران، پرداخت خساراتی بود که در طی جنگ به کشور وارد شده بود.
این وضعیت به قدری برای ایران اهمیت پیدا کرد که در ماههای پایانی جنگ و در حالی که هر دو طرف از سوی قدرتهای بینالمللی برای قبول آتشبس تحت فشار بودند، ایران اعلام کرد که تا زمان پرداخت کامل غرامت حاضر نیست مناطقی را که از خاک عراق اشغال کرده، ترک کند.
اما سرانجام، آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی در چرخشی که کمتر کسی انتظارش را داشت، آخرین قطعنامه سازمان ملل برای اعلان آتشبس را پذیرفت و روند پایان جنگ آغاز شد. برخلاف اصرار ایران، در این قطعنامه صحبتی از پرداخت غرامت جنگی نبود.
اما در بند هفتم آن، از دبیرکل سازمان ملل متحد خواسته شده بود که با توجه به حجم بالای ویرانی این جنگ، بعد از پایان درگیری، تیمی از کارشناسان را مامور کند تا درباره روند بازسازی هر دو کشور گزارشهایی برای شورای امنیت تهیه کنند.
خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، با اتکا به همین بند از قطعنامه تیمی از کارشناسان را به ایران اعزام کرد. این گروه در ۱۰ خرداد سال ۱۳۷۰ به ایران رفت و به مدت ۲۱ روز روند بازسازی ویرانیهای جنگ را بررسی کرد.
نتیجه نهایی بررسیهای آنها، در دو گزارش در ژوئیه و دسامبر سال ۱۹۹۱ به شورای امنیت ارائه شد. بسیاری در ایران با اتکا به گزارش دوم میگویند که میزان خسارتی که عراق به ایران وارد کرده، از سوی کارشناسان سازمان ملل ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
این مساله به حدی تکرار شده که برخی – حتی در منابع آکادمیک – به گزارش دبیرکل سازمان ملل ارجاع میدهند و در برخی موارد نیز رقم ۱۰۰ میلیارد دلار به عنوان برآورد دبیرکل سازمان ملل مطرح میشود.
اما واقعیت این است که در دو گزارش کارشناسان سازمان ملل، موضوع به شکل دیگری بازتاب یافته است. در این گزارشها که برای بررسی روند بازسازی و شیوه کمک جامعه بینالمللی تهیه شده آمده است که “بر اساس برآوردهای دولتی، میزان خسارت مستقیم ۹۷ میلیارد دلار است.”
در گزارش تاکید شده که دولت ایران در گزارش خود، بسیاری از خسارات را به ریال اعلام کرده و رقم ۹۷ میلیارد دلار نتیجه تبدیل این ارقام از ریال به دلار است. برای محاسبه این رقم نیز نرخ هر دلار ۲۳۷ ریال (۲۳ تومان و هفت ریال) در نظر گرفته شده است که در واقع ارزش پول ایران در سال پایانی جنگ محسوب میشود.
در این گزارش همچنین آمده که دولت ایران، میزان خسارت غیرمستقیم را ۳۴ میلیارد و ۵۳۶ میلیون و ۳۶۰ ریال ارزیابی کرده، اما کارشناسان سازمان ملل “به دلیل دشواری تعریف و محاسبه اینگونه خسارات”، این خسارات را در گزارش بررسی نکردهاند.
در گزارش همچنین تاکید شده که راستیآزمایی ادعای ایران در حد توان این هیات، از جمله وظایف آنها بوده. اما در نخستین گزارش نوشته شده که حجم اطلاعات و جزییات بسیار زیاد است و راستیآزمایی قطعی به بررسیهای بسیار گستردهتری نیاز دارد.
در هر دو گزارش همچنین بخشهایی از برآوردهای ایران زیر سوال رفته است یا تاکید شده که اصولا امکان راستیآزمایی ادعای ایران وجود ندارد. از جمله مثلا در مورد میزان خسارت به سیستم حمل و نقل کشور، کارشناسان سازمان ملل به این نتیجه رسیدهاند که خسارت، بیشتر از رقمی است که ایران اعلام کرده است.
اما در عین حال در گزارش آمده، وظیفه این هیات اعلام رقم خسارت نیست. به بیان دیگر، در گزارش نه خبری از برآورد کارشناسان سازمان ملل هست و نه صحبتی از غرامت. بلکه میزان خسارت مستقیم به نقل از منابع دولتی با هدف نشان دادن ابعاد ویرانی و لزوم کمکهای بینالمللی ذکر شده است. و البته در جای جای گزارش، شرحی از ویرانی جنگ بدون محاسبه میزان خسارت به شکل مستقل ذکر شده است.
پرونده غرامت جنگ در سطح مجامع بینالمللی عملا در همین جا بسته شده. بعد از این گزارش نه سازمان ملل اقدام خاصی در ارتباط با تعیین غرامت انجام داده و نه ایران، به طور رسمی شکایتی در این زمینه به مجامع بینالمللی ارائه کرده است.
بعد از صدام
موضوع غرامتی که عراق باید به ایران بپردازد، اگرچه هرگز به یک مساله حقوقی در سطح بینالمللی تبدیل نشد، اما ۱۵ سال بعد از پایان جنگ و بعد از سقوط حکومت صدام حسین، خیلی سریع به یک سوژه سیاسی جدید تبدیل شد که هرازگاهی از لابهلای اظهارنظرهای مقامهای دو طرف سردرمیآورد.
یکی از نخستین و مهمترین اظهارنظرها در این ارتباط نیز در همان ماههای نخست پس از سرنگونی صدام، توسط عبدالعزیز حکیم مطرح شد. او که در آخرین ماه سال ۲۰۰۳ به عنوان رئیس شورای انتقالی عراق انتخاب شده بود، در همان مدت کوتاهی که این سمت مهم را برعهده داشت از لزوم پرداخت غرامت به ایران سخن گفت.
آقای حکیم در آن زمان به تازگی بعد از بیش از ۲۰ سال زندگی در ایران، به عراق برگشته بود و به عنوان رهبر وقت مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، یکی از نزدیکترین سیاستمداران عراقی به حکومت ایران محسوب میشد.
از این زمان این گمانه قدرت گرفت که به واسطه حضور چهرههایی مانند آقای حکیم در راس هرم قدرت عراق، اگر ایران مساله غرامت را به طور جدی پیگیری کند، این احتمال وجود دارد که به نتیجه برسد. اما عراق خیلی زود در یک جنگ داخلی فرقهای دنبالهدار و بیثباتی سیاسی گسترده فرو رفت و جمهوری اسلامی که در تلاش بود از طریق گروههای شبهنظامی شیعه، نفوذ و قدرتش را در این کشور حفظ کند، گامی در مسیر گرفتن غرامت برنداشت.
حدود سه سال پیش و زمانی که حیدر عبادی، نخستوزیر وقت عراق اعلام کرد کشورش تحریمهای آمریکا را علیه ایران اجرا خواهد کرد، باردیگر “لزوم پیگیری گرفتن غرامت از عراق” از سوی برخی نمایندگان مجلس، از جمله محمود صادقی و همچنین حشمتالله فلاحتپیشه رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس مطرح شد.
در همان زمان اظهارنظرهای نمایندگان ایرانی با پاسخ احمد الجبوری، از سیاستمداران سرشناس سنی عراق روبهرو شد که هرگونه حقانیت ایران برای گرفتن غرامت از عراق را زیر سوال برد. او گفت: “منطقی نیست که بعد از ۳۰ سال، در زمانی که هنوز رژیم ایران سرجایش است و رژیم عراق سقوط کرده، بحث غرامت را باز کنیم.”
گزینههای ایران
در نهایت اگرچه مساله غرامت در حال حاضر به شکل یک مباحثه سیاسی پیش میرود و عمده مستنداتی که دو طرف به آن ارجاع میدهند، پایهای در قوانین بینالمللی ندارد، اما این بدان معنا نیست که امکان پیگیری حقوقی موضوع غرامت در سطح بینالمللی ممکن نیست.
به رغم اینکه در قطعنامه ۵۹۸ یا دو گزارش هیات کارشناسان سازمان ملل، هیچ اشارهای به پرداخت غرامت نشده، در سندی دیگر، شخص دبیرکل سازمان ملل در گزارشی که درباره روند اجرای قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۹۹۱ به شورای امنیت ارائه کرده، به صراحت نوشته که عراق آغازگر جنگ بوده است.
خاویر پرز دکوئیار در این گزارش توضیح داده بر اساس ماموریتی که قطعنامه ۵۹۸ بر عهده او گذاشته، از طرفین درباره جنگ توضیح خواسته و هر دو طرف نیز توضیحاتشان را ارائه کردهاند.
او در ادامه، بعد از اشاره به نامه عراق درباره علت حمله به ایران و اظهارات قبلی مقامهای این کشور مینویسد: “این یک واقعیت مسلم است که توضیحات عراق بر اساس قوانین بینالمللی قابل قبول یا کافی نیست. بدین ترتیب زیرپاگذاشتن قوانین بینالمللی در جریان حمله عراق به ایران در ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۸۰ بر مبنای منشور سازمان ملل یا هرگونه قوانین و قواعد پذیرفته شده بینالمللی، یا هرگونه اصول اخلاق بینالمللی قابل توجیه نیست.”
دبیرکل سازمان ملل در این گزارش، علاوه بر تاکید بر قانونشکنی عراق، این کشور را مسئول جنگ نیز معرفی کرد.
این سند بینالمللی، مهمترین مدرک ایران برای پیگیری مساله غرامت جنگ در نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل متحد است که همچنان میتواند محل ارجاع باشد.
اما فارغ از اینکه اصولا ارادهای سیاسی برای ورود به چنین مناقشهای وجود دارد یا نه، حتی این سند به معنای پیروزی قطعی در یک دادگاه بینالمللی نیست. ایران بعد از حدود دو سال که از جنگ گذشت موفق شد عراق را از بخشهای مهمی از خاک خود بیرون کند.
ایران در آن زمان به دلیل اینکه هنوز بخشهایی از خاک کشور در اشغال عراق بود، پیشنهادهای میانجیگری اعراب و حتی گرفتن غرامت از عربستان را برای پایان جنگ نپذیرفت. و مهمتر در ادامه جنگ، ایران وارد خاک عراق شد و بخشهایی از سرزمینهای این کشور را به اشغال خود در آورد.
آیا ایران باید تنها برای سالهای آغازین جنگ از عراق غرامت بگیرد؟ یا اینکه از نظر حقوقی، شواهدی محکمهپسند برای اقدامات ایران در سالهای بعد و ورود به خاک عراق وجود دارد؟ اصولا در چنین مناقشهای، وکلای دو طرف چه استدلالهای حقوقی برای دفاع از خود ارائه خواهند کرد؟
این پرسشها نشان میدهند که اگرچه پرونده غرامت جنگ در دادگاه افکارعمومی ایران حکمی قطعی دارد و عراق از نظر بسیاری، مقصر اصلی است که باید غرامت بپردازد، اما از نظر حقوقی پروندهای بسیار پیچیده خواهد بود که حکم نهایی درباره اینکه چه کسی، چقدر باید غرامت بگیرد، به بررسی جزییاتی فراوان و درنظرگرفتن ابعاد بیشمار قوانین بینالمللی نیاز دارد.