نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران، با انتشار یک ویدیو و نیز بیانیه‌ای مکتوب، نسبت به آزار جنسی زندانیان زن در بازداشتگاه‌های ایران هشدار داده است.

خانم محمدی، که در ۱۷ مهر گذشته از زندان آزاد شده، با اشاره به شکایت های عده ای از زنان زندانی از آزار جنسی در بازداشتگاه‌های امنیتی، از بی نتیجه ماندن این شکایات و متهم شدن برخی شاکیان به “تشویش اذهان عمومی” انتقاد کرده.

این فعال حقوق بشر از سال ۸۰ تا کنون، سه بار به خاطر فعالیت های خود به زندان افتاده که آخرین بار، ۸ سال و نیم به طول انجامیده است.

نرگس محمدی در متن و ویدیویی که امروز شنبه ۹ اسفند منتشر کرده، توضیح داده که چگونه مسئولان زندان اوین و رئیس وقت زندان غلامرضا رضایی، در هنگام انتقال اجباریش به زندان زنجان در ۳ دی ۹۸، اقدام به لمس نامتعارف و ضرب و جرح وی کرده اند. این زندانی سابق همچنین روایت کرده که به دنبال درگیری فوق و در شرایطی که مجروح بوده، آقای رضایی با بیان اشارات جنسی خاص در صدد آزار او برآمده است.

خانم محمدی تاکید دارد با وجود اینکه در همان زمان از غلامرضا رضایی شکایت حقوقی کرده، نه تنها به شکایت رسیدگی نشده، که قوه قضاییه به خاطر واکنش شدید این زندانی سابق به بی حرمتی رئیس زندان و ماموران امنیتی، او را با تشکیل پرونده جدید به دادگاه احضار کرده است.

او با ذکر اینکه نه در دادگاهی که قرار است برایش تشکیل شود شرکت می‌کند و نه از خود دفاع خواهد کرد، تصریح می‌کند: “هر رایی علیه من صادر شود به هیچ عنوان تبعیت نخواهم کرد و به شدت نسبت به آن معترض هستم.”

رفتار “وقیحانه و شرم آور” رئیس زندان

نرگس محمدی در ویدیوی اخیر خود، یادآور شده پس از آنکه او و تعدادی دیگری از زندانیان زن در واکنش به کشتار معترضانِ آبان ۹۸ تحصنی اعتراضی را شروع کردند، هدف اقدامات تنبیهی مختلف قرار گرفتند.

در آن مقطع آتنا دائمی، منیره عربشاهی، یاسمن آریانی، صبا کردافشاری، مژگان کشاورز، سهیلا حجاب، سمانه نوروزمرادی و نرگس محمدی با شروع اعتراض خود از اول دی ماه، اعلام کرده بودند که تا چهلم کشته‌شدگان آبان به تحصن ادامه خواهند داد.

به گفته خانم محمدی در روز سوم دی‌ماه، مسئولان زندان به دروغ به او خبر می دهند که برای ملاقات با وکیل خود از بند زنان اوین بیرون برود و سپس به اتاق رئیس وقت زندان اوین هدایت می شود. ولی در آنجا، با یک “مقام امنیتی” و نیز غلامرضا رضایی رئیس اوین برخورد می کند که وی را به خاطر تحصن، مورد توهین های مکرر قرار می دهد.

نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر می گوید که پس از مواجهه با این توهین ها، با اجتناب از واکنش از اتاق رئیس زندان خارج می شود که از پشت سر مورد حمله فیزیکی آقای رضایی و کارمندانش قرار می گیرد. او روایت می کند: “با حمله ناگهانی و شدید ریاست زندان شوکه شدم. در حالی‌که ازحمله ایشان عصبانی بودم و فریاد می‌کشیدم، تذکر دادم که حق نداشتند به من دست بزنند… [اما] با حمله مردان و کشیدن، پرت کردن، با زور بالا کشیدن از پله ها مواجه شدم.”

نرگس محمدی در نامه خود، ادامه وضعیت را چنین تشریح می کند: “شال و کتم روی زمین افتاده بود و من با بلوز و شلوار بودم. چندین بار در اعتراض به بی حرمتی و تعرض وحمله های مردان و در تقلا برای بیرون رفتن از ساختمان، زمانی که دستانم را با فشار شدید از دستگیره جدا کردند، دستم را محکم به در کوبیدم و شیشه ها شکستند و دستانم مجروح شدند.”

این فعال حقوق بشر می گوید سپس متوجه شده کشاندنش به دفتر ریاست زندان به بهانه ملاقات با وکیل، درواقع فریبی برای انتقال به‌زورِ او به زندان زنجان بوده است.

او تاکید دارد که وقتی فهمیده قصد انتقال به زور او به داخل یک اتومبیل پژو را دارند، روی پاهای خود به صورت چمباتمه نشسته تا نتوانند به راحتی حرکتش بدهند: “ناباورانه رییس زندان با دو دستشان بدنم را گرفتند و درست حالت پرت کردن یک حیوان به پشت وانت، با سر به داخل پژو پرتاب کردند… من هنوز مقاومت می‌کردم و نیمی از بدنم بیرون بود. رییس زندان به وقیحانه ترین و شرم آورترین شکل ممکن پایین بدنم را گرفتند و به داخل ماشین هل دادند و بلافاصله روی پاهایم نشستند.”

خانم محمدی در بیانیه خود می‌نویسد در داخل ماشین، رئیس وقت زندان اوین به راننده اش دستور می‌دهد دو نخ سیگار بیاورد: “آقای رئیس که دهانش لای موهایم و کنار گوشم بود دستور داد که نرگس سیگارها را روشن کن تا سیگار بکشیم. از شدت بغض و خشم دستانم را که خونریزی می‌کرد به هم فشار می‌دادم. سکوت کردم. با تحقیر دستور داد که اگر خودت نمی‌کشی، سیگار من را روشن کن.”

نرگس محمدی می افزاید: “دندان‌هایم را روی هم گذاشته و فشار می‌دادم… عهد کردم اشک و آه را در چشمان و سینه‌ام خشک و محبوس کنم که ذره‌ای عجز و تردید و ناله نداشته باشم و شعله خشم و مقاومت را از زنده نگه دارم.”

به روایت نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، در چنین شرایطی سه مامور مرد وزارت اطلاعات به مچِ شدیدا مجروحش دستبند می‌زنند و او را در حالی که لباس‌هایش آغشته به خون بوده از تهران خارج می کنند. در نهایت نیز، زندانی خود را با همین وضع تحویل زندان زنجان می‌دهند.

غلامرضا رضایی
توضیح تصویر،خانم محمدی می‌گوید غلامرضا رضایی رئیس سابق زندان اوین، سر خود را به طور آزاردهنده به موهای او نزدیک کرده و با نشان دادن دو نخ سیگار گفته: ‘نرگس سیگارها را روشن کن تا سیگار بکشیم’، و وقتی با خشم زندانی رو به رو شده افزوده: ‘سیگار خودت را اگر نمی‌کشی، سیگار من را روشن کن’

“تنِ زنان به دست مردان حکومت دریده می‌شود و غیرتی را برنمی‌انگیزد”

خانم محمدی بعد از ورود به زندان زنجان به طرح شکایت می پردازد و بعدا مورد معاینه پزشک قانونی قرار می‌گیرد: “عکس‌های پزشکی قانونی زنجان نشان می‌دهد که تن من از شانه و سینه تا بازو و ران پا چگونه توسط مردان دریده شده بود.”

او با اعلام بی نتیجه ماندن شکایت خود می‌پرسد: “چه شده است که تن محکوم به پوشیده ماندن، دیده نشدن، و حتی حذف شدن ما زنان، اکنون با دستان مردان حکومت دریده می‌شود و غیرتی را برنمی‌انگیزد و مستوجب مجازات نمی‌گردد، بلکه زن دریده‌شده در جایگاه متهم می‌نشیند؟”

نرگس محمدی با اشاره به بی نتیجه ماندن شکایت‌های زنان زندانی از موارد مشابه یا حتی بدتر، می‌پرسد: “آیا به شکایت دختری بی‌پناه و زندانی، نیلوفر بیانی علیه بازجویان رسیدگی شد؟ یا او نیز در جایگاه متهم به تشویش اذهان عمومی نسبت به مردانِ حکومتی نشسته‌ است؟”

نیلوفر بیانی، متهم ردیف دوم پرونده زندانیان محیط زیستی، در شرح حالی از وضعیت خود که در بهمن ۹۸ منتشر شد توضیح داد که بازجویان اطلاعات سپاه، برای گرفتن اعترافات ساختگی، او را طی “دستکم ۱۲۰۰ ساعت بازجویی” در معرض “شدیدترین شکنجه های روحی و روانی، تهدید به شکنجه فیزیکی و تهدیدهای جنسی” قرار داده بودند.

بخشی از شرح حال خانم بیانی، به شکایت او از بازجویان سپاه در نامه ای به آیت الله خامنه ای در ۲۲ بهمن ۹۷ اشاره داشت که تصریح می‌کرد وی “به همراه ۷ مرد مسلح به ویلایی خصوصی در لواسان منتقل شده تا با وجود امتناع، مجبور به نظاره رفتار غیراخلاقی و غیراسلامی آنها در استخر خصوصی بشود”.

نیلوفر بیانی به علاوه، در متن “آخرین دفاع” خود در شهریور ۹۸ از هراس دائمی خود از امکان عملی شدن تهدیدهای جنسی سربازجوی پرونده با اسم مستعار “حمید رضایی” خبر می داد: “به دلیل رفتارهای بی شرمانه اش هربار که بازجویی‌ها به درازا می‌کشید و تا بعد از تاریکی ادامه داشت وحشت از تعرض جدی وجودم را می‌لرزاند… حضور توجیه‌ نشده و غیرمنتظره او در مکان‌هایی مثل راهرو تاریک و حیاط بازداشتگاه و رفتار چندش‌آورش باعث می‌شد در هیچ جا احساس امنیت نکنم.”

خانم بیانی در نامه ای جداگانه به “حسینی” رئیس بند ۲-الف بازداشتگاه سپاه در اوین به تاریخ ۲۶ دی ۹۷، بخشی دیگر از رفتارهای ماموران را چنین توصیف می‌کرد: “تکرار مکرر کثیف‌ترین توهین های جنسی که در بازجویی های طولانی با حضور تیم بزرگی از بازجو ها با جزییات چندش آور تخیلی مطرح می‌کردند، و درخواست (مجبور کردن) از من که تصورات جنسی آنها را تکمیل کنم.” در همین نامه، همچنین با اشاره به بی اثر ماندن تظلم هایِ صورت گرفته به مقامات گوناگون آمده بود: “در کمال ناباوری هر بار پس از افشاگری و درخواست کمک از مسئولین مربوطه با مضاعف شدن فشارها روبه‌رو شده و تهدیدها و شکنجه ها فزونی یافت و مکررا به من یادآور می‌شدند… کاری نکن که لج سیستم را درآوری.”

در عمل نیز، به دنبال افشاگری نیلوفر بیانی در مورد رفتار بازجویان، نه تنها به اعتراضات او رسیدگی نشد، که در مهرماه گذشته، خبر تشکیل پرونده جدیدی برای او به اتهام “نشر اکاذیب” انتشار یافت. این در حالی بود که این زندانی، پیشتر بر مبنای اعترافات اجباری خود در چنان شرایطی، به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود.

نرگس محمدی در پی اشاره به تظلم خواهی بی نتیجه خانم بیانی، با ذکر اسامی کوچک تعدادی از زندانیان زن دیگر شهادت می‌دهد: “من بارها و بارها چه در سلول های انفرادی و چه در بند عمومی زندان اوین، حتی در بند عادی زنان زندان زنجان، روایت هایی از تعرض‌های مردان حکومت جمهوری اسلامی ایران نسبت به زنان را شاهد بوده ام و شنیده ام.” وی هشدار می‌دهد: “اجازه نمی‌دهیم این تعرض را شما به نام حکومت، به نام نظم، به نام قانون یا به نام دین علیه ما زن‌ها اعمال بکنید.”

اشاره این فعال حقوق بشر به موارد فوق در حالی صورت می گیرد که او در تابستان گذشته و در زمانی که هنوز در حبس بود، با انتشار کتابی به نام “شکنجه سفید”، شهادت های بسیاری از زنان زندانی را در مورد بدرفتاری‌های جاری در زندان -و از جمله آزار جنسی- در معرض اطلاع افکار عمومی قرار داده بود.

در این کتاب، از جمله شهادت هنگامه شهیدی روزنامه نگار، از اولین دوره زندان خود در تابستان ۸۸ نقل شده بود که تصریح داشت: “ماموران… از من می خواستند به ارتباط نامشروع با آقایان خاتمی و کروبی اعتراف کنم که برای من باور کردنی نبود.”

خانم شهیدی در ادامه حکایت خود از بازجویی های تابستان ۸۸، در مورد یکی از بازجویان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات می گفت: “وانمود می کرد که عاشق من شده است… بدون اینکه بحثی برای بازجویی وجود داشته باشد مرا به [بند] ۲۴۱ فرا می خواند و هم سلولی من خانم… را در سلول بغلی بازجویی می کرد. چند بار روی سینه این خانم چند اسکناس ۵ هزارتومانی گذاشته بود. به او می‌گفت سینه هایت چه قیمتی دارد؟”

در کتاب “شکنجه سفید”، به علاوه شهادت نیگارا افشارزاده -شهروند ترکمنستان- بازگو شده بود که حکایت می‌کرد: “نه یک بار، نه دوبار بلکه بارها و بارها از من خواستند تا روابطم را با جزییات برایشان تعریف کنم.” خانم افشارزاده در توصیفاتش از رفتار بازجوی خود، می گفت که حتی زیر فشار وادارش کرده تا “ادای” رابطه جنسی را در بیاورد و می‌افزود: “یک روز با دستمال کاغذی دماغش را گرفت. بعد پرت کرد روی زمین. گفت زن ها مثل این دستمال کاغذی هستند. از آنها استفاده می کنند، بعد می اندازند دور.”

خود نرگس محمدی نیز در قسمتی از کتاب، تشریح می کرد که چگونه پس از بازداشت در خرداد ۸۹، با “اتهامات اخلاقی” بازجو مواجه شده است: “بی ربط و بی دلیل از ناامن بودن جامعه، حتی محیط های عمومی مثل پارک، و از وجود زنان روسپی شروع کرد و به کانون مدافعان [حقوق بشر] و به من رسید. وقتی صحبتش را متوجه من کرد آنقدر عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم که بلند شدم، برگشتم و روبه رویش ایستادم و اعتراض کردم.”

خانم محمدی نقل می‌کرد که در واکنش به اعتراض او، بازجو گفته “حداقل یک سال حبس برای همین کارت برایت خواهم گرفت”، و بازجویی دیگر شروع کرده “به انتساب اتهامات جاسوسی و وابسته بودن من به سازمان های اطلاعاتی آمریکا وانگلیس”.

زندان اوین
توضیح تصویر،”من بارها و بارها، چه در سلول‌های انفرادی و چه در بند عمومی زندان اوین، حتی در بند عادی زنان زندان زنجان، روایت‌هایی از تعرض‌های مردان حکومت جمهوری اسلامی ایران نسبت به زنان را شاهد بوده ام و شنیده ام” (خانم محمدی)

“نظم چنین زندان‌هایی را به رسمیت نمی‌شناسم”

نرگس محمدی در بیانیه اخیر خود، با انتقاد از اینکه شکایت او از غلامرضا رضایی رئیس سابق زندان اوین -به تاریخ ۴ دی‌ ۹۸- مورد رسیدگی قرار نگرفته خاطرنشان کرده: “اما شکایت وزارت اطلاعات آقای روحانی و رئیس زندانِ آقای رئیسی منجر به محاکمهٔ اینجانب شده است.”

دو روز پس از ثبت شکایت نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر از رئیس وقت اوین، روابط عمومی این زندان با انتشار بیانیه ای حمله لفظی و فیزیکی به این زندانی را دروغ دانسته و از “همه دلسوزان نظام” خواسته بود “اخبار دقیق و صحیح را صرفا از کانال‌های رسمی دنبال کنند تا مبادا آب به آسیاب دشمنان انقلاب و اسلام ریخته شود”.

مطابق بیانیه اخیر خانم محمدی، او در تاریخ ۱۱ آذر ۹۹ احضاریه ای دریافت کرده تا برای رسیدگی به اتهامات “تحصن در اوین، افترا به رئیس زندان بابت ضرب و شتم، شکستن شیشه های ساختمان و توهین به مأمورین خدمت [رئیس زندان]”، در ۱۵ آذر در دادسرا حاضر شود.. وی در آن احضاریه، به علاوه به “اخلال در نظم زندان از طریق برپایی مجلس بزم و رقص پس از خاموشی و در ایام سوگواری امام حسین” متهم شده است.

در پی عدم حضور نرگس محمدی در دادگاه، احضاریه دوم این زندانی سابق را مکلف کرده تا امروز ۹ اسفند در داگاه حاضر شود که او تاکید دارد در این جلسه هم شرکت نخواهد کرد.

خانم محمدی با انتقاد از عدم رسیدگی به شکایت قبلی خود از رفتار دست اندرکاران زندان و با اشاره به گزارش پزشکی قانونی در زندان زنجان آورده: “۲۳ الی ۲۴ مورد آثار کبودی -از گردن و سینه تا ران پای من- که جای دست مردان حکومت جمهوری اسلامی ایران بوده ثبت و ضبط شده. من آن سند را می‌خواهم.”

او همچنین می‌افزاید: “من فیلم از ساعت ۱ و نیم ۳ دی در زندان اوین تا ساعت ۶ بعد از ظهر را در محل های مختلف -ساختمان ریاست، اتاق ریاست، راه‌پله های ریاست، اجرای احکام، مقابل بند ۲۰۹، جاده های اوین و حتی لحظه سوار کردن به ون را که با هجوم مردان امنیتی بود- می‌خواهم.”

این فعال حقوق بشر با تصریح بر آنکه “من به دلیل دروغ، نیرنگ، توهین، و تعرض مردان اوین و در اعتراض به دست درازی، حملات و رفتارشان شیشه‌هایِ در و پنجره ساختمان ریاست زندان را شکستم” اعلام کرده: “نه چنین نظامی، نه چنین زندان‌هایی و نه نظم چنین زندان‌هایی را به رسمیت نمی‌شناسم.”