رژیم فرسوده و واماندەی جمهوری اسلامی ایران با بحران مشروعیت و بحران حاکمیت مواجه و در بدترین دوران حکومت خود قرار دارد.
در گذشته این رژیم توانسته بود با تغییر چهره بخشی از قدرت بە ظاهر سیاسی به جناحی دیگر به ادامه سلطه خود ادمه دهد و در طول بیش از چهل سال جامعە ایران و جامعەی جهانی را با ترفندهای مختلف بە تمسخر گرفته و بە حیات شوم خود ادامە دهد.
خوشبختانە در پی تک چهرهشدن حاکمیت، نقابهای این نظام هم کنار رفت و حقایق عریان و مردمان ایران بە وضوح دریافتند که این رژیم توانایی بجز سرکوب و کشتار و هرچه فقیرتر کردن مردمان، وظیفهی دیگری ندارند.
پس از اعتراضهای سالهای اخیر و به ویژه انقلاب(ژن، ژیان،آزادی) که نقطهی آغازین آن از کوردستان و سپس به سراسر ایران گسترش یافت، نشان داد رژیم خودکامه ولایت فقیه و ماشین کشتار آن، دیگر قادر بە مرمت قدرت سیاسی و کنترل کردن امور نیست و در پرتگاە سقوط قرار گرفتە است.
برای تحقق یافتن هرچه سریعتر این سقوط، نیاز بە همبستگی ملیتهای در بند ایران و بستگی بدین دارد کە تا چه سطحی آمادگی دارند تا با وحدتی منسجم این رژیم ضد بشری را به تاریخ بسپارند.
رشد آرام آرام اما روز افزون اعتراضهای ملتهای در بند و همگرایی و حرکتهایی در هم تنیدە بە امید گسستن بندهای ظلم و ستم در سراسر ایران، نشان از عدم بیم و هراس زنان و جوانان در مقابله با رژیم را دارد. شکست کامل سیستم ناکارآمد و با فرو پاشی تدریجی مهرههای قدرت در لایەهای مختلف رژیم رویت میشوند.
اسلام سیاسی/شیعی نتوانست در طول ٤٤ سال حکمرانی، گامی در جهت آبادانی و رفاە اجتماعی مردمان این دیار بردارد. در حالیکە در زیر پوست جوامع جوان ایران خواستههای بر حق عریانتر از هر زمانی خود را نشان میدهند. بطور مستمر و گستردە این خواستههای بەحق در حال شکلگیری و تکامل بودەاند و نباید از یاد برد کە خواستەهای روزافزون جوامع و بخصوص خواستەهای روای زنان جامعە چالشهای عمیقتری برای نظام اقتدار طلب/ مرگزگرای حاکم ایجاد کە شانس رژیم درماندە را برای نجات خیلی کم کردە است.
سرکوب و کشتار و همچنین دستگیریهای گستردە در اعتراضهای اخیر و واکنش رژیم بە جامعەی جهانی با هراس رژیم از موج اعتراضها در حقیقت نشان از آن دارد کە رژیم و پایەهای آن نظام، گرفتار در بحران عدم مشروعیت بە سطح عمیقتری از بحران گام نهاد و خوشبختانە آن بحران نبود مشروعیت حاکمیت است کە شانس بقاء برای رژیم را بە صفر رساند.
در همین راستا، وظیفەی تمام مخالفین و احزاب سیاسی سراسری و بخصوص احزاب کورد اینست کە دست در دست همدیگر برای بە حداقل رساندن اختلافات فیالمابین و ایجاد اخوتی سیاسی اقدام نمایند.
بعنوان کوردی یارسانی کە بیشتر عمر خود را برای نجات و آزادی کوردستان صرف نموده و در این راه در مبارزات میدانی دچار نقص عضو هم شدهام، حاضرم جانم را فدا کوردستانی آزاد، آباد، برابر و دموکراتیک نمایم.
از تمام سازمانهای کوردستانی میخواهم در این مرحلەی سرنوشت ساز تمام اعتبار و کارایی خود را بە عنوان پل مشروعی برای بە ثمر رساندن شورش ژینا بە کار گیرند تا بتوانیم با مکانیزمی واقعی در کنار یکدیگر و با هم سرود مبارزه را سرداده و آزادی را جشن بگیریم. سخنان اصولی و منطقی کاک مصطفی هجری در مصاحبه با بی.بی.سی کە اعلام نمودند، نباید اجازە داد کسی بە اسم مدافع کوردها غیر از خود کوردها راە داد، کە از پشت بام وارد حیاط مشروع قیام و مبارزه بر حق آنها شد و تشخیص این واقعیت کە آنهایی که کمر به نابودی یا به بیراهه بردن انقلاب ژینا بستەاند، باید پنبهها را از گوش در آورید و به دشمنان کوردستان، صریح و با صدای بلند گفت که افکار و اعتقادات غبار گرفتەی شماها راە را بر آزادیخواهی ملت کورد نخواهد بست. کوردها هیچ گروه و تفکری کە عصایی برای سرکوب مردم استفادە شود تاب نخواهد آورد و بیرحمانە بر هر کسی کە بخواهد خواستەهای این ملت حق خواە را نادیدە بگیرد، رسوا و با آن مبارزه خواهندکرد.
من از طرف خودم بە عنوان کاکی رستم الماسی و دبیر اول اتحادیە انقلابیون کوردستان از تمام احزاب کوردستانی میخواهم کە هرچی زودتر برای ایجاد همبستگی در میان احزاب و شخصیتهای مستقل کورد تلاش کنند و ما بە عنوان وظیفهایی میهنی اعلام آمادگی میکنیم.
در پایان ارزوی ما این است در اینده نزدیک شاهد یک جبهه فراگیر روژهلاتی باشیم و خط پایانی بگذاریم بر بصورت فردی و تک حزبی مبارزه کردن. تا تمام جویباران رود و رود به هم پیوسته نشوند سیل بنیان کن سقوط نخواهد فراهم شد که رژیم سرنگون شود.
کاکی رستم الماسی و دبیر اول اتحادیە انقلابیون کوردستان