انصاف نیوز – سعید رضوی فقیه، مترجم کتاب دستار و گل سرخ: ماجرای اشغال سفارتخانۀ آمریکا در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ بر بستر رویدادهای گذشته رخ داد همچنانکه بر رویدادهای آینده نیز تاثیرات ماندگار داشت. بازخوانی پیش‌زمینه‌های آن رویداد و مسیر پر فراز و نشیب ۴۴۴ روز گروگانگیری یکی از مهم‌ترین کلیدهای فهم و تبیین انقلاب ایران و تحولاتش در سالهای بعد است. متن زیر بخشی است از کتاب دستار و گل سرخ تالیف فرانسوا نیکولو سفیر اسبق فرانسه در تهران. این نوشتار نگاه یک دیپلمات کهنه‌کار فرانسوی را به آن ماجرا نشان می‌دهد که می‌کوشد تصویری واقع‌بینانه از ریشه‌ها و پیامدهایش عرضه کند. لازم به ذکر است که نگارش و انتشار کتاب ربع قرن پس از حادثه گروگانگیری و در زمان دولت اصلاحات صورت گرفته است.

مرگ بر آمریکا، زنده باد آمریکا

هر ظهر جمعه، در جایگاه‌های برگزاری نمازجمعه، میلیون‌ها مشت گره‌شده همراه با فریاد «مرگ برآمریکا» به هوا بلند می‌شود. اگر از نزدیک به این صحنه بنگریم، می‌بینیم این فریادها چندان هم از ته دل نیست. نفرین و لعنت صرفا جزئی از آداب مواعظ و سخنرانی‌های مذهبی است و تقریبا همیشه به همین منوال بوده.

خطیب جمعه بعد از ذکر چند نکتۀ مذهبی و نقل قول‌هایی از قرآن، موضوع سخن خود را به سوی سیاست می‌کشاند. طبق معمول از سیاست داخلی شروع کرده و در حالی که تلاش‌های جمهوری اسلامی را در جهت رفاه مردم خاطرنشان می‌کند، به مشکلات و موانعی نیز می‌پردازد که نظام با آنها مواجه است و حتی در دل دولت هم یافت می‌شوند. موضوع فساد نیز مثل نقایص دولت، بخصوص وقتی دولت اصلاح طلب باشد، از مطالب رایج در این خطبه‌هاست.

خطیب جمعه سپس به سیاست خارجی می‌پردازد و اینجاست که ایران به عنوان کشوری مطرح می‌شود که دائما از سوی قدرت‌های جهان تحت فشار و مورد آزار قرار می‌گیرد: غالبا کشورهای اروپایی، لزوما اسرائیل و همیشه و در هر مورد آمریکا. لحن خطیب تغییر می‌کند و هیجان در نطقش بالا می‌گیرد، مشتهایش گره می‌شود و از شهدای ایران به راحتی به شهدای کربلا گریز می‌زند و این یادآوری سبب می‌شود صدایش به واسطۀ هق هق بریده بریده شده و نالۀ جمعیت را هم بلند کند.

خطیب چشمانش را با دستمالی خشک می‌کند، کسانی که اشکشان در نمی‌آید، سر خود را به سمت سینه برده و با دست چهره‌شان را می‌پوشانند تا تظاهر به گریه کنند. وقتی که این لحظۀ گریه‌آور گذشت، خطبه با چند جملۀ دیگر به پایان می‌رسد و همه شاد و سرزنده از نماز جمعه باز می‌گردند. با این همه اگر در خروجی‌های محل برگزاری نماز جمعه کسی ویزای آمریکا توزیع کند، بی شک کار و کاسبی‌اش رونق خواهد داشت و فروش خوبی خواهد کرد.

این موضوعی است که به واسطۀ حضور بیش ازیک میلیون ایرانی در آمریکای شمالی، از جمله دست کم سیصد هزار نفر فقط در لس آنجلس، به هیچ عنوان تعجب‌آور نیست. از دو طرف، افراد به وفور با یکدیگر تماس تلفنی گرفته و بدون مشکل خاصی رفت و آمد می‌کنند؛ به ویژه از این طرف، چرا که ایران از منع ورود افراد به کشور و نیز خروجشان از کشور، دست کم تا وقتی که این افراد مشکل قضایی ندارند، چشم‌پوشی کرده است. چیزی که بیش از حدی که منطقا و عقلا مورد انتظار است رخ می‌دهد و البته حقیقت دارد.

تنها مشکل موجود اخذ ویزای آمریکاست که نمی‌توان در خود ایران آن را به دست آورد و باید در کنسولگری‌های آمریکا در دبی، ترکیه یا اروپا به دنبال آن بود. رویای دانشجویان این است که تحصیلات خود را در آمریکا و گاهی در کانادا که در واقع حیاط خلوت آمریکا است، به پایان برسانند. انتخاب‌های بعدی بریتانیا و استرالیا هستند. آلمان و فرانسه فقط نوعی گریزگاه به شمار می‌آیند. خانواده‌ها برای دادن این شانس به پسران خود، حاضرند هر کاری بکنند. دانشگاه‌های آمریکایی هم با هدف قرار دادن بهترین چهره‌های کنکورهای ملی یا المپیادهای علمی آنها را رصد می‌کنند و از طریق ارائۀ بورس و اقامت و گاهی هم -طبق شایعات- در اختیار نهادن یک اتومبیل، سعی در جذبشان دارند.

در بطن نظام جمهوری اسلامی پیدا کردن مقامات بالایی که یک یا دو فرزند دانشجو در آمریکا دارند بسیار اتفاق می‌افتد. اگر خود این مقامات به جهت حفظ آبرو نتوانند به دیدن بچه‌هایشان بروند، ولی غالبا همسرانشان به هر بهانه‌ای برای حصول اطمینان از سلامتی فرزند دلبندشان این کار را می‌کنند. شاید آنها در ایران، زیر حجاب خود، «کارت سبز» جادویی اقامت آمریکا را داشته باشند، البته اگر پای گذرنامۀ آمریکایی و تابعیت دوگانه در میان نباشد.

در واقع، فراتر از لعن و نفرین‌های مرسوم و شعار مرگ بر آمریکا، تنها مخاطب شایسته برای ایرانیان، خود آمریکاست. در حالیکه ربع قرن پیش در سال ۱۳۵۸ تمامی ارتباطات با آمریکا بعد از اشغال سفارت این کشور در تهران قطع شد، توهین و آرزوی مرگ آخرین وسیلۀ ارتباطی و تنها روش رسیدن به سطحی از ارتباط است. برای آمریکایی‌ها نیز، ایران تنها مخاطب جالب در منطقه است، بدون در نظر گرفتن عقب‌افتادگان عربستان سعودی و دیگر سرزمین‌های نفت‌خیز بی‌خاصیت.

لینک به گزارش کامل در انصاف نیوز