اینک کە مدتی است بە ظاهر خیزش ژینا فروکش کردە در جایجای مناطق کوردنشین و بە بهانەی گرامیداشت جشن باستانی نوروز، کوردها و بەویژە دختران رقصندە و پسران رقصندە، رقص و موسیقی و شادی مختلط را بهانەای برای ابراز وجود و تداوم کار خود نمودند.
کوردانه: کارزان پهلەیی، فعال فرهنگی کورد/ رقص از دیرباز بە عنوان یک عنصر هویتی قوی در میان ایرانیان و بەویژە کوردها، لە رسمیت شناختە شدە است.
اینجانب بە عنوان یک فعال فرهنگی-اجتماعی کە سالیان سال است در حوزەی رقص کوردی و موسیقی کوردی بەویژە موسیقی کوردی یارسان و تنبورنوازی فعالیت داشتەام بە یاد دارم وقتی کە بە عنوان یک نوجوان علاقەمند بە ورزش زورخانەای در پای صحبتهای استاد فقید خسرویپور، پیشکسوت و مرشد صاحب نام زورخانە در ایلام، مینشستیم و ایشان حرکات رقص زورخانەای را تشریح میفرمودند، عنوان میکردند کە در زمان صدر اسلام کە رقص و موسیقی بە دلیل استیلای اعراب ممنوع شدە بود و بە نوعی یکجور حکومت نظامی برای جلوگیری از همگرایی ایرانیان ولو در قالب رقص و پایکوبی نیز چیرگی یافتە بود و پس از آن نیز بە دلیل استیلای حکومت مستبدانەی مغولها و اصرار آنان بر آسیمیلاسیون و تغییر تمامی عناصر فرهنگی از جملە رقص کە بیش از هر عنصر دیگری باعث همگرایی و تجمع میشد باز هم این اختناق فرهنگی شدت یافت.
پس از سقوط رژیم شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، در همان یکی دو سال بدو انقلاب و با تشکیل کمیتەهای انقلاب اسلامی و دادگاههای انقلاب اسلامی و بە موازات برخورد شدید با آزادیهای مدنی کە از آن تحت برچسبهای بدحجابی و بیحجابی و کشف حجاب نام بردە میشد، با کلیە هنرمندان مرد و زن از جملە رامشگران و خنیاگران و نوازندگان و ترانەسرایان ، حتی در مراسم عروسی و نامزدی و ختنەسوران، تولد نوزادان و … نیز، بە شدت برخورد شد.
پس از گذشت سە چهار دهە از انقلاب و با ظهور دهەی هفتادیها و دهەی هشتادیها بالاخرە نسلهای جدید ایرانی شهامت ظهور مجدد در عرصەهای عمومی و حتی خیابان و بەویژە در قالب رقص بە مثابە زندگی و همانند یک کنش سیاسی را پیدا کردند.
در این میان کوردها کە هم در مراسم شادی، رقصهایی مختلط و دستەجمعی بەنام (چووپی) و (هەلپەرکە) را دارند و هم در عزاداری مراسم و رقص حزین (چەمەر/چەمەری) را داشتە و آنها را تاکنون حفظ کردەاند با جسارت بیشتری از سلاح رقص استفادە کردند و در جریان خیزش ژینا (مهسا) کە در پی قتل مهسا (ژینا) امینی رخ داد با شعار (ژن، ژیان، ئازادی) کە از شعارهای قدیمی و فراگیر اپوزسیون کورد در خاورمیانە بود بر سر مزار آن دخترک معصوم، عمومیسازی شد تا نام ان شهید، رمزگونە تاریخساز شود همانگونە کە بر سنگ قبر وی بە کوردی نوشتە شدە بود: (نام تو همانند یک رمز جاودانە خواهد شد).
پس از آن شعار فراگیر (ژن، ژیان، ئازادی) بیش از پیش مقبولیت عمومی یافت و در بین تمام ایرانیان ترجمە و بە شکلی فراگیر بر سر زبانها افتاد. بر سر زبان دختران جوانی کە روسری اتش میزدند و بیپروا میرقصیدند و شعار (زن، زندگی، آزادی) را سر میدادند تا بیپروا رقص را بە عنوان یک کنش فرهنگی تابوشدە توسط رژیم را بە یک کنش سیاسی تبدیل کنند.
اینک کە مدتی است بە ظاهر خیزش ژینا فروکش کردە در جایجای مناطق کوردنشین و بە بهانەی گرامیداشت جشن باستانی نوروز، کوردها و بەویژە دختران رقصندە و پسران رقصندە، رقص و موسیقی و شادی مختلط را بهانەای برای ابراز وجود و تداوم کار خود نمودند.
در آبدانان بە عنوان یکی از جنوبیترین شهرهای کوردنشین در کوردستانات کە خاستگاە ایل کورد ( کورد پهلە ، پهلەیی، پهلەوی، کوردەلی ) میباشد این کنش کە با دعوت پایگاە خبری اشراق و با مجوز در سالنی سربستە و حضور فرماندار آغاز شد، پس از آن در فضای بیرون از سالن، بە شکلی عمومی، ساعتها ادامە یافت و خشم عدەای از تندروان را برانگیخت و تحت نامهای علما، و نیز خانوادەهای شهدا، ایثارگران و جانبازان بیانیەهایی برای برخورد با این بە قول خودشان هنجارشکنان، در فضای مجازی بازنشر دادە شد و نکتە جالب توجە این بود کە برخی از خانوادەهای شهدا و ایثارگران دوران جنگ تحمیلی از این حرکتهای شادیافزا و نشاطبخشانە حمایت کردند و تعمیم نظر چند نفر را بە همە خانوادەهای شهدا و جانبازان نادرست و سختگی دانستند و این موضوع عمدتا در شهرهای کمجمعیت کە ساختاری ایلیاتی و قبیلەای و فامیلی دارد قابل پیشبینی بود چرا کە در چنین فضایی دیگریسازی از بستگان آن هم تحت عناوینی موهوم و ایدئولوژیک کە ریشە در عرف و سنت جامعەی محلی ندارد بسیار سخت و ناممکن میباشد.
از دیگر نکات حایز اهمیت ادامە تشخص پیدا کردن هنرمندان نوازندە و خوانندگان محلی بە عنوان شخصیتهای موثر و جریانساز در جامعە میباشد کە اینجانب بە عنوان یک نوازندە مقامهای آیینی یارسانی و تنبور و سایر نغمات و ملودیهای کوردی تاکنون شاهد چنین جامعەپذیری در این رابطە نبودەام.
از دیگر نکات جالب توجە اصرار حفظ و احیا و توسعە دیگر عناصر فرهنگی همانند زبان کوردی و نیز حضور با لباس کوردی در مراسم بود کە باز هم زنان با پوشیدن لباسهای کوردی چریکی-مردانە و نیز لباسهای رنگارنگ کوردی پیشتاز این جریان بودند و عمدەی لیدری در حلقەهای متعدد رقص دستەجمعی (دەس گرتن/ دەسچووپی/ چووپیوازی) را بە عنوان (سەرچووپیگر)، دختران جوان عهدەدار بودند.
تاکید بر حفظ و فراگیر شدن همەی عناصر فرهنگی کە در همە اطلاعیەها نیز مشهود بود از اتفاقات خجستەی این مرحلە از خیزش ژینا (مهسا) بود کە آن را بە یک مطالبەگری پایدار برای زندگی بر اساس معیارهای مردمی و نە گفتمان حکومتی و در نهایت بە یک جنبش عمومی و همیشە در جریان در تاریخ کوردستانات از ارومیە تا آبدانان بدل کرد و راهی برگشتناپذیر را برای تداوم فرهنگ عمومی چندین هزار سالە گشود، فرهنگی کە نزدیک بە در حدود دستکم یک قرن است از طریق آسیمیلاسیون و مرکزگرایی و جریان شبەمدرنسازی رژیم پهلوی و نیز در ادامەی آن اسلامیسازی و برخورد حذفی با کلیە عناصر فرهنگی کوردی از طریق ایدئولوژی حاکم و چە در ادامە جریان آموزش و پرورش واحد و چە در قالب ایجاد دوایر دولتی و حکومتی فرهنگی-ایدئولوژیمحور همانند ادارە کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزەی هنری سازمان تبلیغات اسلامی و … و بنیادها و نهادهای ظاهرا غیردولتی کە از بودجە عمومی ارتزاقهای نجومی مینمایند، تداوم یافت.
این حرکات و شعار (ژن، ژیان، ئازادی) در حقیقت پایانی بر چیرگی مردسالاری سە چهار هزار سالەای بود کە بر فرهنگ زاگرس کە در دوران پیشاتاریخی زنسالار بودە نیز محسوب میشود و این جنبەی مغفول ماندە از این خیزش و تداوم آن در قالب چنین اقدامات خودجوش و فراکیری، شاید برجستەترین اثر ماندگار این مقطع از تاریخ ایران باشد و نویدبخش پایدار شدن جریانات مدرن و اصیلی همانند فمنیسم واقعی در مناطق کوردنشین خواهد بود.
-فلشبک
گریزی میزنم بە همان فرمایشات مرحوم استاد خسرویپور، مرشد ایلامی و پیشکسوت ورزش باستانی و رقص پهلوانی و ژرفاندیشی نهفتە در تاکید وی بر تبدیل رقص بە ورزش زورخانەای بە عنوان آمادگی برای تبدیل یک کنش فرهنگی بە یک کنش سیاسی فراگیر در برابر آسیمیلاسیون و ژینوساید فرهنگی مغولها و سپاە اعراب مسلمان.
یادش گرامی باد و جاویدان بادا. تمامی کنشگران موسیقی و رقص کوردی کە در این یکصدسال و بەویژە در این چهل و اندی سال بە انحای مختلف موسیقی و رقص فولکلور کوردی را با همە تنگنظریها پاس داشتند تا هماکنون بە صورتی رمزگونە و همانند یک استراتژی لکەجوهری و با ارادەی خودجوش مردمی، باعث همگرایی همە دخترکان و پسران فهیم و باشعور کورد در نوروزگاههای آبدانان، در کارزان خزل، در توت و خوشادول شووهان، در ملکشاهی ایلام و … گردد، نوروزگاههایی کە یادآور برگزاری رمزگونە رقص و شادمانی و جشن نوروز بر علیە دیکتاتوری ضحاک در دوران اساطیری و نیز برگزاری رمزگونە (ئاگری نەوروز/ جشن آتش نوروز و چهارشنبەسور) در میان کوردهای کرمانج تحت سیطرە رژیمهای نژادپرست آتاتورکی تورکیە و بعث عربی سوریە و کوردهای مظلوم ایزدی از تاریخ آغاز آسیمیلاسیون مناطق کوردنشین تاکنون و بەویژە در میدان نوروز کانتون عفرین ادامە داشتە است و سختی مضاعف این کار وقتی آشکارا پدیدارتر میشود کە از یاد نبریم در خاورمیانە واژەی کورد در اغلب موارد ولو در حد بە کار بردن عادی و معمولی آن (کورد بما هو کورد) نیز باعث برانگیختن احساسات کوردستیزانە در ذیل نگاە امنیتی میشود فلذا مجاهدت کوردها بە عنوان ملتی کە علیرغم نداشتن دولت، کماکان هویت جمعی خود را بە عنوان ملتی کە بە صورت توامان صاحب بزم و رزم و زندگی اساطیرگونەای همانند شاهنامە بودەاند و پس از هر بار ژینوساید همانند ققنوس از خاکستر خود سر برآوردە و زندە شدەاند، قابل تقدیرتر است.