ماشالله کرمی، پدر محمد مهدی کرمی، معترض اعدام شده، توسط دادگاه کیفری دو شهرستان نظرآباد به هشت سال و ده ماه حبس، جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شد. وی چندی پیش در بخش دیگری از پرونده خود توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب کرج به شش سال حبس محکوم شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، بر اساس حکمی که اخیراً توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان نظرآباد صادر و به این شهروند محبوس در ندامتگاه مرکزی کرج ابلاغ شده است، وی بابت اتهام “پولشویی و تحصیل مال نامشروع” به هشت سال و ده ماه حبس، یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شده است.
آقای کرمی چندی پیش در بخش دیگری از پرونده خود توسط دادگاه انقلاب بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی به پنج سال حبس و از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده است.
علی شریفزاده، وکیل مدافع آقای کرمی، پیشتر اعلام کرده بود که اتهامات امنیتی مطرحشده علیه موکلش با اعمال او همخوانی ندارد. وی افزود: «آقای کرمی تنها اقدام به پخش غذای نذری کرده که مبالغ آن با کمکهای مردمی تأمین شده است. این مطالب به دادگاه نیز ارائه شد، اما به درستی مورد توجه قرار نگرفت. همچنین، اموال موکلم هیچ نقشی در اتهامات امنیتی آقای کرمی ندارد.»
جلسه رسیدگی به اتهامات ماشالله کرمی در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه، برگزار شده بود.
اواخر اسفندماه سال گذشته، آقای شریفزاده اردکانی، وکیل آقای کرمی گفته بود: در کیفرخواست موکلش چهار عنوان اتهامی قید شده که اتهامات ماده ۵۰۰ (فعالیت تبلیغی علیه نظام) و ماده ۶۱۰ (اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی) در دادگاه انقلاب کرج و همچنین اتهامات ماده دو قانون تشدید (تحصیل مال نامشروع) و ماده نه قانون مبارزه با پولشویی در دادگاه کیفری دو شهرستان نظرآباد نیز، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ماشالله کرمی، پدر محمد مهدی (کومار) کرمی، معترض اعدام شده، در تاریخ سی و یکم مردادماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. ماموران امنیتی در زمان بازداشت این شهروند، تمام وسایل الکترونیکی را ضبط و کارت های بانکی خانواده وی را نیز مسدود کردند.
آقای کرمی در تاریخ ششم آبان ماه همان سال، از بازداشتگاه اداره اطلاعات به ندامتگاه مرکزی کرج منتقل شد. وی نهایتا پس از سه ماه بازداشت در قرنطینه به بند ۱۵ این ندامتگاه منتقل شد.
گفتنی است، سحرگاه روز شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱، حکم اعدام محمد مهدی کرمی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری در پرونده موسوم به “قتل بسیجی روح الله عجمیان” اجرا شد.
حسین رونقی: جرم او نوید زندگی دادن است
ماشاالله کرمی؛ «او را تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است»، جرم او نوید زندگی دادن است.
ماشاالله کرمی، بهجرم تبدیل رنجش به تصاویری که زندگی را بههمگان نوید میدادند و تلاش برای بهتصویر کشیدن امید برای زندگان، در روزهای یأس و هول و وحشت حاکم، امروز در زندان است.
پدر محمدمهدی کرمی معترض سربهدار، رنج و غم خود را برای نشان دادن اعتراض به ظلمی که متحمل شده بود، به شیوهای جدید از زیستن در فضای اجتماعی تبدیل کرد. تصاویر او چه در طبیعت و زمان فتح یک قله به یاد فرزندش و سایر کشتهشدگان، چه در حال کمک به دیگران، خود درس زندگی و نه فقط زنده ماندن، در میان فجایع و چگونه پیوند زدن رنج با امیدی از جنسی دیگر است.
جرم او این نوع کنشگری بهجای انفعال و گره خورن بهبطن جامعه، با رویکردی ایجابی است. با در آغوش گرفتن درد عظیم خود و مقاومت مقابل نیروهایی که مردمان دلشکسته و زخم خورده را، از پای افتاده و مایوس میخواهند، بهصورتی متفاوت، بهجنگ ظلمت مرگ رفت و نگاه تمام جامعه را بهسمت درد فقدان خود، جلب کرد.
و این نوع کنش، تنها ترس هر دشمن کینهتوز است. ادامه دادن با «امیدی برآمده از یأس مطلق.»
دادخواهان، شاهدان بر باد رفتن آرزوهای غیرقابل بازگشت عزیزترینهایشان هستند و آنها که در ویرانی یکدست و تیرگی، دست از تلاش برای یافتن راهکارهای به چالش کشیدن قدرت سرکوب و ساکتکننده، برنمیدارند، چراغهای راه آینده و کورسوی امید دیگران هستند.
و چه چیز برای آنان که ما را مرده و زمینخورده میخواهند، خشمبرانگیزتر از وجود نویددهندگان زندگی است؟
ماشاالله کرمی و امثال او، برای رساندن حرف و صدایشان، به «انسان» باور دارند، چرا که فقط این باور، امید به دادخواهی ظلمی که متحمل شدهاند و درک چگونگی تبدیل رنج به شیوهای نوین از زیستن را میپروراند.
تصاویر او، مستندسازی ایام نبودند، بلکه مسالمتآمیزترین اقدام برای نمایش هولناک واقعیت در جریان زندگی ایرانیان بوده است. فجایعی که در میان آنها، تمام قدرت قلم و زبان گاهی نابود میشود و تنها یک تصویر از یک کنش، شاید نوری بر جان خستهای جامعه بتابد.
فضاهای زیست عمومی، نمادها و تصاویر ساکنانش و زبان ساده و خودمانیای که دارند، سمبلیک اما چنان بیزرق و برق هستند، که اکثریت مخاطبان، بهواسطه تجارب مشترک، آن را درک میکنند. و کنشگران کف جامعه، با همین ابزار «سادگی» و بدون نقاب حرکت کردن در میان گروههای مختلف، در واقع اعتراضی بنیادین را به موقعیت تراژیک حقیقی موجود، شکل میدهند.
ماشاالله کرمی، برای زیستن در فضایی که به ناحق و ستم در آن پیکر عزیزترینش در خاک رفت، از مسیر مقاومت در برابر هر اندیشه و حرکت انحرافی، راهی را پیش گرفت که ملموس برای همه و نزدیک به تجربه زیسته سایر زخمخوردگان حاکمیت باشد و این شیوه، موجب ترس سلطهگران و از کار افتادن ابزارهای ارعاب آنهاست. ترس آنها از کلام و زبان و هر تصویر و صدایی است، که قادر باشد با تمام گروههای جامعه وارد مکالمه شود و همهفهم باشد. او، رنج پس از قتل ظالمانه فرزندش را به تصاویر امیدوارکننده برای دیگران در ادامه مسیر آزادی و برابریخواهی بدل کرد، باوجود درد خود، ضرورت پیوند با زندگی بهجای مرگاندیشی را مدام گوشزد کرد.
تنها جرم پدر داغ دیدهای که ماههاست بدون توضیح، با اتهامات واهی، در حبس است، نوید زندگی دادن است.
تلگرام حسین رونقی
@Hosseinronaghi