انستیتو امریکن اینترپرایز در مقاله ای پیرامون حال و روز اقلیم کردستان نوشت: کردها اغلب به طعنه می گویند که «هیچ دوستی به جز کوه ها ندارند» که کنایه از این است که چگونه همسایگان و قدرت های بزرگ آنها را قربانی می کنند. این مسئله شاید درست به نظر برسد. اما کردها شاید هم بگویند که دشمنی بدتر از خودشان ندارند.
اندیشکده امریکن اینترپرایز در مقاله ای به قلم مایکل روبین به تشریح وضعیت این روزهای اقلیم کردستان و اباب این اوضاع پرداخت و نوشت: کردها اغلب به طعنه می گویند که «هیچ دوستی به جز کوه ها ندارند» که کنایه از این است که چگونه همسایگان و قدرت های بزرگ آنها را قربانی می کنند. این مسئله شاید درست به نظر برسد. اما کردها شاید هم بگویند که دشمنی بدتر از خودشان ندارند. در طول قرن ها، دشمنان به دنبال تفرقه و تسخیر بوده اند. کردهای عراق ممکن است بیگانگان را مقصر بدبختی خود بدانند اما رهبران کرد با کمال میل با آنها همکاری خود کرده و اغلب اصول و موازین را فدای قدرت یا ثروت شخصی می کنند.
در ادامه آمده است مورد مسعود بارزانی را در نظر بگیرید. بارزانی در سال 1996، تنها هشت سال پس از آن که صدام حسین، دیکتاتور عراق، هزاران تن از عشایر بارزانی را قتل عام کرد و تنها پس از گذشت پنج سال از تشکیل حکومت اقلیم کردستان با استفاده از حمایت هواپیماهای آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی، گارد ریاست جمهوری صدام را به اربیل، مرکز اقلیم کردستان دعوت کرد. بارزانی به کردهایی که صدام ممکن بود آنها را دستگیر و شکنجه کند یا دختران کردی را که ممکن بود ربوده و به عنوان هدیه به رژیم های دیگر عرب داده شوند، اهمیت چندانی نمی داد. توجیه بارزانی از این اقدام چه بود؟ او می ترسید که تسلط خود بر این منطقه را به نفع جلال طالبانی، رهبر رقیب کرد خودش از دست بدهد.
با این که مقامات کرد و لابیگران آنها دوست دارند منطقه را دموکراتیک توصیف کنند، هر گونه نشانه ای از وجود دموکراسی در این منطقه از بین رفته است. با این که نتیجه اولین انتخابات دولت اقلیم کردستان به تساوی نزدیک بود، حزب دمکرات کردستان تحت رهبری بارزانی و اتحادیه میهنی کردستان متعلق به طالبانی ها تصمیم گرفتند که غنایم را بین خود تقسیم کنند. بارزانی و طالبانی که هر دو وضع مالی بدی داشتند اما به خاطر انبوه حامیان مالی خود در دوران تبعید، به سرعت میلیاردر شدند. ماشینهای حزبی آنها به ابزاری برای توزیع مناسب تبدیل شد: هر فرماندار یا وزیر حزب دمکرات کردستان یک معاون از اتحادیه میهنی کردستان داشت و بالعکس. این شیوه توزیع پست و منافع تا وقتی که بارزانیها شروع به تقلب کرده و درآمد خود از گذرگاه مرزی ابراهیم خلیل/هابور که در آن زمان ارزشمندترین منبع منطقه بود، به جیب زدند، به خوبی پیش رفت. این دو حزب در طول جنگ داخلی کردستان از 1994 تا 1997، اساساً منطقه تحت کنترل خود را به دو قلمرو خانوادگی تقسیم کردند. همه چیز آنها در دو منطقه شبیه هم بود: دو دولت، دو نخست وزیر، دو کابینه و دو نیروی پیشمرگه. تلاش های ایالات متحده برای اتحاد مجدد در دولتی که اکنون تقریباً یک ربع قرن قدمت دارد و نیز متحد کردن دو نیروی شبه نظامی ادامه دارد.
اما این شیوه هیچ وقت برای کردهای عراق کارآمد نخواهد بود زیرا که قدرت در خانواده بارزانی ها و طالبانی ها از نسلی به نسل بعدی دست به دست می شود؛ به این صورت که در خانواده بارزانی ها قدرت از مسعود به پسرش مسرور و برادرزاده اش نچیروان و حتی آرین، پسر مسرور منتقل می شود و در خانواده طالبانی؛ از جلال به پسرانش بافل و قباد انتقال می یابد. به نظر میرسد کردهای عراق تمایل بیشتری به تکرار اشتباهات دارند تا این که بخواهند این رویه را اصلاح کنند. زمانی مسعود بارزانی برای حفظ قدرت خود با صدام متحد شد و امروز مسرور معامله ای شیطانی را با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به همین منظور انجام می دهد. او اطلاعاتی را در اختیار هواپیماهای جنگی ترکیه قرار می دهد تا رقبای خود را بمباران کنند و به اطلاعات ترکیه اجازه می دهد تا از اربیل روند نظارت و عملیات را انجام دهند.
او معتقد است که طالبانی ها نیز همین رویه را در پیش گرفته اند زیرا به ادعای او جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی رابطه هایی فراتر از روابط پذیرفته شده و معمول با برخی کشورها داشته و بافل طالبانی، فرزند ارشد او رهبر کنونی حزبی نیز با اظهارات اخیرش درباره برخی تحولات منطقه رفتاری شبیه به پدرش بروز داده است. او پیام نماینده اتحادیه میهنی کردستان در ایران، اندکی پس از روی کار آمدن باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا را که گفته بود « اشغالگران باید سریعاً عراق را ترک کنند». گل به خودی توصیف کرده است. بر اساس تحلیل امریکن اینترپرایز، بهتر بود رهبران اتحادیه میهنی به جای اظهارنظر در مورد برخی تحولات سکوت را پیشه می کردند.
در ادامه آمده است: فساد بعد از انتقال مشعل قدرت به فرزندان طالبانی و بارزانی تشدید شد و هر گونه علامت ظاهری از وجود دموکراسی از بین رفت. مسرور بارزانی به دنبال تبدیل کردستان به یک کیان باداوم یا حتی به نسخه کپی دوبی نیست بلکه به دنبال تبدیل اقلیم کردستان به مسرورستان است که در آن کنترل نهایی همه چیز در دست باشد و شخصیت و منش او کاملا به ایسایاس افورکی رئیس جمهور در اریتره شباهت دارد. فضا برای فعالیت اقلیتهای مذهبی و قومی نیز تنگ تر شده است زیرا بارزانیها بهویژه با ایزدیها و مسیحیان رفتاری نمایشی و ابزاری دارند تا این که بخواهند این دو جوامعی پر جنب و جوش باشند.
امریکن اینترپرایز درباره برخی تحولات اخیر در اقلیم کردستان از جمله مبارزات انتخاباتی پارلمانی اقلیم کردستان نوشت: مبارزات انتخاباتی اخیر پارلمان اقلیم کردستان نیز یک بازی مسخره است. هر دو طرف در خلاء با هم رقابت می کنند و رسانه های مغرورشان رقبا را نادیده می گیرند. اگر مسرور یک رهبری پخته و کارکشته بود و به توانایی های خود تکیه می کرد، می بایست رسانه های خود را از پوشش سخنان بافل طالبانی منع نمی کرد یا برعکس. افسوس که آزادی مطبوعات در این منطقه نیز وضع اسفناکی دارد. از قضا، وضعیت در اربیل بسیار بدتر از بغداد است.
در واقع، روح {جورج} اورول در اربیل حی و حاضر است. پرونده اخیر شکایت صندوق قربانیان کردستان از دولت اقلیم کردستان در آمریکا را در نظر بگیرید که اکنون در دادگاه منطقه واشنگتن دی سی مطرح است: رسانه های وابسته به بارزانی گزارش داده اند که قاضی کل پرونده را رد کرده است. در واقع، عکس این اتفاق افتاده است. وکلای بارزانی خواستار رد این پرونده شدند اما قاضی امتناع کرد. ممکن است شاکیان فعلا عقب نشینی کنند اما اطلاعات بانکی جدیدی را از اعضای خانواده بارزانی و وکلای بارزانی به آن اضافه کنند.
تراژدی عراق در زمان صدام حسین تنها این نبود که سوء مدیریت او باعث عقب ماندن این کشور شده بود بلکه در حالی که عراق در زمان متوقف شده بود، جهان به نحوی در حال پیشرفت بود که مردم عادی نمی توانستند تصور کنند که کشورشان چه قدر عقب مانده است. با این که رسانههای مسرور، نچیروان، بافل و قباد گزافه گویی کرده و آشکارا درباره اقتصاد و موقعیت دیپلماتیک آنها دروغ میگویند اما مردم عادی کرد میدانند که حکومتشان چقدر بدتر شده و به همین دلیل است که بسیاری از آنها اکنون به جای ماندن در اربیل یا سلیمانیه فرار میکنند و جان خود را برای عبور از جنگلهای بلاروس و کانال مانش میان انگلیس و فرانسه به خطر میاندازند.
شاید رهبران کرد عراق فکر می کنند که وجود آنها برای واشنگتن ضروری است اما آنها اشتباه می کنند. رهبران کرد به زودی متوجه خواهند شد که آنها نه مستحق کمک های خارجی و نه نظامی هستند. از ترک ها بپرسید: واقعیت از جنب و جوش لابی در واشنگتن مهم تر است. کردها باید خود را اصلاح کرده و قیام کنند و گرنه دچار شکست می شوند.
منبع: امریکن اینترپرایز