
یادداشت تحلیلی | شورش محی
تا همین چند وقت پیش، در مراسم مذهبی و حکومتی ایران، شعار «مرگ بر آلسعود» جزو جداییناپذیرترین بخشهای خطبهها و سینهزنیها بود. از تریبونهای رسمی تا هیئتهای مردمی، عربستان سعودی بهعنوان «خائنالحرمین» و «دستنشاندهی آمریکا» معرفی میشد. اما همین نظام، اکنون در فضایی آرام و رسمی، میزبان وزیر دفاع عربستان سعودی است. لبخند رد و بدل میشود، چای تعارف میشود و عکس یادگاری گرفته میشود. این تصویر تازه، نهفقط نمادی از تغییرات منطقهای، بلکه آینهای از تناقض عمیق در سیاست جمهوری اسلامی است؛ سیاستی که در آن، «دشمن» و «دوست» تابع لحظهاند، نه اصول.
ایدئولوژی، ابزاری برای بقا
جمهوری اسلامی خود را بر پایه ایدئولوژی دینی بنا نهاد؛ اما شواهد چهلوپنج سال گذشته نشان میدهد که این ایدئولوژی، تنها تا جایی معتبر است که با منافع روز در تضاد نباشد. دشمنتراشیهای نظام، از آمریکا تا عربستان، بیشتر رنگ ابزار دارند تا باور. چنانچه از همان «شیطان بزرگ» در دورههایی سلاح و معامله گرفته شده، از همان عربستانی که خائن خوانده میشد، حالا برای آرامسازی منطقه و فرار از بحرانهای داخلی کمک طلب میشود.
چرخشهای سیاسی بدون پاسخگویی
مسئله اصلی نه تغییر سیاست، بلکه بیپاسخگذاشتن مردمیست که سالها بر اساس همین دشمنسازیها جهتگیری سیاسی و اجتماعی گرفتهاند. نسلی که به اسم مبارزه با استکبار، از دنیا منزوی شد، در جنگ نیابتی جان داد، در خیابان سرکوب شد، حالا باید بدون هیچ توضیحی تماشاگر دوستیهایی باشد که تا دیروز خیانت تلقی میشدند. این سیاست بدون شفافیت، بیاعتمادی میآفریند، و بیاعتمادی، ویرانگرترین دشمن هر نظامیست.
مردم؛ قربانیان خاموش نمایش دیپلماسی
همانهایی که عزادار شهدای جنگ یمن شدند، حالا باید لبخندهای دیپلماتیک با دشمن دیروز را تحمل کنند. این تغییر مسیر نهتنها نشانهای از واقعگرایی نیست، بلکه بیانگر سیاستی مبتنی بر مصلحتگرایی بیقاعده و نادیدهگرفتن شعور عمومی است. آیا وقت آن نرسیده که نظام به جای نمایش و شعار، مسئولیتپذیری و شفافیت را در سیاست داخلی و خارجی در پیش گیرد؟
نتیجهگیری
سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بیشتر به یک صحنه تئاتر شبیه شده است؛ تئاتری که در آن قهر و آشتیها بدون منطق روشن، بدون احترام به حافظهی جمعی و بدون مسئولیتپذیری اجرا میشوند. چنین سیاستی نهتنها منجر به تنشزدایی نمیشود، بلکه پایههای اعتماد عمومی را بیشتر از همیشه سست میکند.
و اینجاست که باید گفت: در این سرزمین، سیاست دیگر فقط علمِ اداره کشور نیست، بلکه طنزی تلخ است که هزینهاش را مردم میپردازند.