ایران وایر – شیما شهرابی

به خودشان هم رحم نکردند

رد صلاحیت «علی لاریجانی»، رییس سابق مجلس شورای اسلامی و فردی که به نظر می‌رسید از نزدیکان و افراد مورد اعتماد «علی خامنه‌ای» است، بسیاری را شگفت‌زده کرده است. تحلیل‌گران حوزه سیاست تا پیش از اعلام اسامی کاندیداهای مورد تایید شورای نگهبان گمانه‌هایی درباره ایجاد فضای دوقطبی در انتخابات پیش رو، میان «ابراهیم رییسی» کاندیدای اصلی اصول‌گرایان و علی لاریجانی به عنوان کاندیدای نزدیک به اعتدال‌گرایان مطرح می‌کردند؛ اما حالا همه آن گمانه‌ها زیر سوال رفته است.

در همین زمینه یک فایل صوتی در اختیار «ایران وایر» قرار گرفته که در آن «فائزه هاشمی»، فعال سیاسی به سوالاتی درباره همین موضوع پاسخ می‌دهد. این گفت‌وگو احتمالا مربوط به روز گذشته و پس از روشن شدن رد صلاحیت علی لاریجانی است.

هاشمی که بارها درباره تحریم انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ سخن گفته بود، در این فایل صوتی تایید می‌کند که با این رفتار شورای نگهبان بر موضع خودش درباره رای ندادن و تحریم انتخابات مصمم‌تر شده است و می‌گوید: «این شرایط نشان‌دهنده این است که رای دادن بسیار کار اشتباهی است و شریک شدن در این سیاست‌های غلط و تایید این سیاست‌های اشتباه با شرکت در انتخابات یک تصمیم عجیب و غریب است.»

***

انتظار رد صلاحیت آقای لاریجانی را داشتید؟

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

تا حدودی غیرمنتظره بود و تا حدودی هم فکرش را می‌کردیم. اول از این که آن‌همه تعداد آدم‌های بزرگ آمده بودند و ثبت‌نام کرده بودند، خیلی عجیب بود و طبیعتا باید خیلی از آن‌ها رد صلاحیت می‌شدند؛ اما حدس‌مان این بود که حداقل دو تا مثلا اصلاح‌طلب استخوان‌دار و قابل توجه را نگه ‌می‌دارند و از آن طرف هم دو سه نفر از اصول‌گراها را نگه می‌دارند و از جمله آقای لاریجانی. رد صلاحیت اصلاح‌طلب‌ها آن‌قدر شوکه‌کننده نبود که رد صلاحیت آقای لاریجانی. این رد صلاحیت واقعا عجیب بود و اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم. من حتی فکر می‌کردم آقای لاریجانی با برنامه وارد شده و قرار است دو قطبی ایجاد کند؛ یعنی مثل همیشه این موضوع بد و بدتر را ایجاد کنند.

برخی این رد صلاحیت را با رد صلاحیت آقای هاشمی در سال ۹۲ مقایسه کرده‌اند.

به نظر من این دو با هم قابل مقایسه نیست. بابا مدت‌ها بود به منتقد تبدیل شده بود؛ اما من از آقای لاریجانی انتقادی نشنیده‌ام یا حداقل اگر انتقادی بوده، انتقاد قابل توجهی نبوده. بنابراین این دو تا را شاید بتوانیم از لحاظ شوکی که رد صلاحیتشان وارد کرده، مقایسه کنیم؛ ولی از لحاظ جایگاه و شرایطی که این دو نفر داشتند، خیلی قابل مقایسه نیست.

فکر می‌کنید هدف از این رد صلاحیت‌ها چیست؟

حداقل من خودم پیش‌بینی نمی‌کردم به این شدت رو بازی کنند و به این شدت انحصار ایجاد کنند. انتخابات قبلا هم مهندسی شده بود؛ اما نه به این شدت. این الان دیگر انتخابات نیست، نوعی انتصاب است و اصلا صحنه را طوری چیده‌اند که فقط آقای رییسی شانس برنده شدن داشته باشد. این وضعیت در این دوره بسیار شدیدتر از اعمالشان در دوره‌های قبلی است. به نظرم می‌آید که آقای لاریجانی را حذف کردند که آقای رییسی رقیب نداشته باشد .

یعنی آقای لاریجانی را رقیب قدری برای آقای رییسی می‌دانستند؟

البته فاصله این‌ها در نظرسنجی‌ها خیلی زیاد بود. این هم به دلیل این بود که آقای رییسی در دو سال گذشته کار انتخاباتی کرده بود و مرتب این طرف آن طرف رفتن ایشان و سخنرانی‌هایی که می‌کرد، این را به ذهن می‌آورد که این یک کار انتخاباتی است؛ نه در چارچوب وظایف قوه قضاییه. به همین دلیل هم فاصله‌اش با آقای لاریجانی که تازه وارد میدان شده بود و یک مدت هم اصلا ساکت بود، خیلی زیاد بود؛ اما نمی‌دانم چطور احتمال دادند که ممکن است آقای لاریجانی خطری برای آقای رییسی باشد و حذفش کردند. یعنی دیگر به خودشان هم رحم نکردند.

سال ۹۲ وقتی آقای هاشمی رد صلاحیت شدند، از آقای روحانی حمایت کردند. فکر می‌کنید در این انتخابات هم کاندیدایی وجود داشته باشد که بتواند حمایت رد صلاحیت‌شدگان را به دست آورد؟

اعتقاد ندارم که می‌تواند شرایط سال ۹۲ تکرار شود و یک نفر جایگزین شود که مردم از خشم این رد صلاحیت‌ها بروند و به او رای بدهند. تا حالا این چیزی که ما شنیدیم اکثریت اصلا طالب رای دادن نبودند؛ اما سال ۹۲ چنین شرایطی نبود و انتخابات این‌طوری تحریم نشده بود. یعنی نسبت به حضور در انتخابات این‌قدر نظر منفی میان مردم وجود نداشت.

در بین کاندیداهای تایید صلاحیت شده مثلا الان آقای «همتی» و آقای «مهرعلیزاده» را داریم که می‌توانند به یک نوعی نماینده اصلاح‌طلبان تلقی شوند؛ ولی نه. اصلا همین امروز دیدم سخن‌گوی جبهه اصلاحات اعلام کرد که کاندیدایی در این انتخابات ندارند و احتمالا مشارکت‌شان زیر سوال است. راستش اصلا فکر نمی‌کنم شرایطی مثل سال ۱۳۹۲ پیش بیاد. چون شرایط کشور هم مثل شرایط هشت سال پیش نیست. آن زمان نسبت به اصلاحات ناامیدی وجود نداشت. یک‌جور قوت قلب وجود داشت و امیدواری‌ها زیاد بود. احساس نمی‌شد اصلاحات به بن بست رسیده و اراده‌ای برای اصلاح وجود ندارد. انرژی‌ها مثبت بود؛ اما مدتی است که الان چنین شرایطی وجود ندارد. عدم شرکت در انتخابات اصلا قبل از این رد صلاحیت‌ها مطرح شده بود.

اما الان از یک جهت هم بد نشد. آن‌ها که دو به شک بودند، تکلیف برایشان می‌تواند روشن شود. اصلاح‌طلبانی که بی‌خود مردم را امیدوار می‌کردند، الان دیگر داستانی برای گفتن ندارند. آن‌هایی که تحریم کرده بودند و می‌گفتند ما رای نمی‌دهیم، موضع‌شان قوی‌تر شد. ما پیش‌بینی کرده بودیم که اصلاحات به بن‌بست رسیده و نیاز به آزمایش نبود که وارد میدان شویم. الان مشخص شد امیدی که اصلاح‌طلبان ایجاد می‌کردند، مشارکتی که داشتند و تبلیغاتی که می‌کردند، نمی‌تواند واقعیت داشته باشد. امیدوارم حداقل برای خودشان تکلیف روشن شده باشد و متوجه باشند کجا داریم زندگی می‌کنیم. واقع‌نگری‌شان تقویت شود و با واقعیت جامعه ارتباط برقرار کنند.

از مدت‌ها پیش نام آقای رییسی به عنوان جانشین رهبری مطرح بود. فکر می‌کنید میان ردصلاحیت‌های گسترده و حمایت همه‌جانبه از آقای رییسی با موضوع جانشینی رهبری ارتباطی وجود داشته باشد؟

ارتباط مستقیمی بین ردصلاحیت‌های این دوره انتخابات و جانشینی رهبری نمی‌بینم یا حداقل ربط آن‌چنانی به همدیگر ندارند. قرار نیست کسی که می‌خواهد رهبر شود، حتما قبلش رییس‌جمهور باشد. این تصور به نظر من اشتباه است؛ چون آقای خامنه‌ای رییس‌جمهور بودند و بعد رهبر شده‌اند؛ این تصور اشتباه به وجود آمده و می‌گویند باید همین مسیر را طی کند. اتفاقا به نظر من بر عکس است؛ آن‌قدر مشکلات کشور زیاد است که هر کس رییس‌جمهور شود، محبوبیتش کمتر می‌شود. شما الان وضعیت آقای روحانی را ببینید؛ چقدر همه ناراضی هستند، چقدر همه بد و بیراه می‌گویند. ببینید چه وضعیتی از لحاظ محبوبیت بین مردم پیدا کرده. رییس‌جمهور بعدی هم احتمالا همین وضعیت را پیدا می‌کند؛ چون مشکلات واقعا عجیب و غریب است.

به نظر من ربطی ندارد. رییس‌جمهور شدن الان پوینت منفی است؛ چون نمی‌توانند یک نفر را در جایگاه رهبری بگذارند که نفرت عمومی در موردش وجود داشته باشد.

خب عده‌ای همین عقیده شما را دارند و می‌گویند حمایت همه‌جانبه از آقای رییسی برای رسیدن به جایگاه ریاست‌جمهوری به خاطر دور کردن ایشان از جانشینی رهبری است و بازکردن راه برای دیگران است.

این هم به نظر من منتفی است؛ چون از همان دوره‌ای که آقای رییسی کاندیدای ریاست‌جمهوری شدند، شرکت کردن دوباره در انتخابات ریاست‌جمهوری مدنظرشان بود. من حتی شنیدم زمانی که به ایشان پیشنهاد ریاست قوه قضاییه را داده بودند، اول قبول نمی‌کردند؛ چون بنایشان شرکت دوباره در انتخابات برای ریاست‌جمهوری بوده. اگر ایشان دنبال رهبری باشد که نباید در ریاست‌جمهوری شرکت کند.

این رد صلاحیت‌ها روی افرادی مثل شما که انتخابات را تحریم کرده بودید هم تاثیری داشت؟

من تو موضع خودم با این رد صلاحیت‌ها و رفتار شورای نگهبان قوی‌تر شده‌ام. به این نتیجه رسیدم که من درست می‌گفتم و آن‌هایی هم که نمی‌خواستند رای بدهند، درست می‌گویند و آن دسته از جمعیت اصلاح‌طلبان که ترجیح می‌دادند وارد بشوند، کاندیدا باشند و رای بدهند، آن‌ها دچار اشتباه بودند. البته این اصلاح‌طلب‌هایی که می‌گویم، دیگر به نظر من اصلاح‌طلب نیستند؛ اما ما چون به این اسم عادت کردیم و آن‌ها به این نام در جامعه شناخته می‌شوند، آن‌ها را اصلاح‌طلبان می‌نامیم.

دومین چیزی که باعث شد در موضعم قوی‌تر شوم، انتشار فایل صوتی گفت‌وگوی آقای «ظریف» بود. چند مثال کوچک می‌زنم. آقای «جهانگیری» که می‌گفت من حتی اختیار تعویض منشی‌ام رو هم ندارم. آقای ظریف می‌گفت من صفر درصد اختیار نداشتم. نواری هم که منتشر شد، به هرحال نشان داد وضعیت وزیر خارجه در سیستم فعلی چگونه است و چه جایگاهی دارد. از آن طرف گفته می‌شود وزیر خارجه مجری است و سیاست‌گذار نیست و احتمالا وزرای دیگر و رییس‌جمهور هم همین‌طورند. بنابراین چه اصراری است که با این شرایط کسی به خصوص اصلاح‌طلبان بخواهند وارد میدانی شوند که هیچ اختیاری در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری ندارند و فقط باید مجری باشند. خب هر آدم معمولی‌ای می‌تواند مجری باشد؛ چه دلیلی دارد من بدوم و بخواهم مجری چنین وضعیتی باشم، بدون این که بتوانم تعیین‌کننده باشم. این شرایط نشان‌دهنده این است که رای دادن بسیار کار اشتباهی است و شریک شدن در این سیاست‌های غلط و تایید این سیاست‌های غلط با شرکت در انتخابات یک تصمیم عجیب و غریب است که از سیاسیون، حداقل اصلاح‌طلب، انتظار نمی‌رود، چنین تفکری داشته باشند.

در حال حاضر برخی منتظرند آقای لاریجانی با حکم حکومتی تایید صلاحیت و وارد انتخابات شود. نظر شما در این خصوص چیست؟

حکم حکومتی روش درستی نیست و ما در قانون چیزی به نام حکم حکومتی نداریم؛ اما سال ۸۴ آقای دکتر «معین» و آقای «کروبی» با همین حکم حکومتی تایید صلاحیت شدند. احتمال این که این بار هم با حکم حکومتی وضعیت تایید صلاحیت کاندیداها تغییر کند، وجود دارد؛ البته من در اخبار غیررسمی که البته نمی‌دانم درست است یا نه شنیدم مجموعه اصلاح‌طلبان رد صلاحیت شدند و لیست را برای تایید پیش آقای خامنه‌ای فرستادند که ایشان نظر بدهند و بعد اعلام شود. اگر این درست باشد، دیگر حکم حکومتی معنا پیدا نمی‌کند؛ چون ایشان اگر می‌خواستند این کار را بکنند، احتمالا قبل انتشار تغییراتی را در این لیست می‌دادند که این اتفاق نیفتاده است.