اعتصابهای کارگران و زحمتکشان سراسر میهنِ در بند ما را فراگرفته است. از آذربایجان تا سیستان و از خوزستان تا خراسان. ناکارآمدی و فساد گسترده ای که تمامی ساختار حکومت اسلامی را در خود تنیده، کمترین امکان بهبود شرایط کار و زندگی را جز از راه اعتصاب و گسترش اعتراضهای صنفی، از میان برده است.
در طول بیش از چهل سال حکومت اسلامی، آنچه نصیب کارگران و زحمتکشان شده است، نه برخورداری از معیارهای جهانیِ پذیرفته شده برای کار و زندگی، بلکه استثمار بیحد و محرومیت از حداقل شرایط زیست انسانی بوده است. برای لشگر فرودستانی که نابرخوردار از دستمزدِ درخورِ ساعات کار، امنیت شغلی، مسکن مناسب و داشتن آینده ای روشن برای خانوادههایشان در برابر حاکمان فاسد قرار گرفته اند، اعتصاب، شاید آخرین گام برای برخورداری از خواست های بحقشان نباشد، اما گامی بزرگ و ضرور برای تغیر شرایط کار و زندگی و برخورداری از کرامت انسانی به حساب میآید.
این واکنش کارگران و کارمندان واحد های استراتژیک صنعتی کشور، بیان آشکارِ شکست سیاستهای صنعتی حکومتِ اسلامی است، که از طریق واگذاری صنایع به أعوان و انصارِ خود تحت عنوان خصوصی سازی، تجزیه صنایع به شرکتهای پیمانکاری در ردههای چندگانه، فساد گسترده، بی کفایتی مدیران منصوب شده، و بی توجهی به شرایط زیست محیطی و ایمنی کار و محیط زیست، صنایع کشور را به نابودی کشانده است
ما دانشگاهیان، پژوهشگران، وکیلان، پزشکان، نویسندگان، هنرمندان و کنشگران سیاسی اجتماعی ضمن همبستگی عمیق و صمیمانه با کارگران و دیگر گروههای اعتصابی، حمایت خود را از خواستهای بحق اینان، به ویژه از ضرورتِ مبارزه در راه ایجاد تشکل های مستقلِ کارگری بجای تشکل های قلابیِ وابسته به حکومت، اعلام می کنیم.
امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا
نام و نام خانوادگی، عنوان، کشورِ محل اقامت
– یرواند آبراهیمیان، استاد بازنشسته دانشگاه، امریکا
– پیروز آدمیت، عضو سابق تیم ملی شمشیربازی ایران، فرانسه
– مهدی ابراهیم زاده، کنشگر سیاسی، آلمان
– تورج ابوذرخانی، فعال سیاسی، آلمان
– تورج اتابکی، پژوهشگر ارشد، پژوهشکده بینالمللی تاریخ اجتماعی، هلند
– حمید احمدی، تاریخ نگار و مدیر انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران، آلمان
– پریسا احمدیان، فعال سیاسی، آلمان
– کمال ارس، استاد بازنشسته، آلمان
– فرید اشکان، فعال اجتماعی سیاسی، امریکا
– رضا اکرمی، کنشگر سیاسی، فرانسه
– محمد اعظمی، فعال سیاسی، فرانسه
– سهراب بهداد، استاد دانشگاه، آمریکا
– بابک امیر خسروی، فعال سیاسی، فرانسه
– منیره برادران، کنشگر سیاسی، آلمان
– مهرزاد بروجردی، استاد دانشگاه، آمریکا
– آرش برومند، کارشناس انفورماتیک، فعال سیاسی، آلمان
– محمد تقی برومند (ب.کیوان)، روزنامه نگار، فعال سیاسی، آلمان
– مهرداد بهارآرا، فعال سیاسی، کانادا
– ژاله بهروزی، فعال سیاسی، کانادا
– بهروز بیات، فیزیکدان، کارشناس و تحلیل گر اتمی، اتریش
– روشنک بیگناه، شاعر، استاد دانشگاه، آمریکا
– ناصر پسانیده، کنشگر و فعال حقوق بشر
– مریم پورتنگستانی، فعال سیاسی، کانادا
– بیژن پوربهنام، فعال حقوق بشر، انگلستان
– احمد پورمندی، کنشگر سیاسی، آلمان
– بیژن پیرزاده، فعال حقوق بشر، آمریکا
– عیسی پهلوان، کنشگر فرهنگی و سیاسی، آلمان
– نیره توحیدی، استاد دانشگاه، آمریکا
– بیژن جرجانی، فعال اجتماعی، امریکا
– میهن جزنی، فعال سیاسی و زنان، فرانسه
– پیمان جعفری، پژوهشگر تاریخ، دانشگاه پرینستون، امریکا
– فردوس جمشیدی رودباری، کنشگر سیاسی، آلمان،
– رئوف حسن زاده، فعال سیاسی، مترجم و راهنما، دانمارک
– رضا جوادی، راننده تاکسی، آلمان
– حمید حسینی، استاد دانشگاه، امریکا
– نقی حمیدیان، کنشگر سیاسی، سوئد
– نسیم خاکسار، نویسنده، هلند
-بیژن خواجه پور، کارشناس انرژی و اقتصاد ، اتریش
– سینا غیور، فعال حقوق بشر، کانادا
– مرضیه دانش، فعال حقوق بشر، سوئیس
– داریوش دانش، فعال سیاسی، کانادا
– فرهاد داودی، مترجم و نویسنده، هلند
– مهرداد درویش پور، استاد دانشگاه، سوئد
– حسین دولت آبادی، نویسنده، فرانسه
– اصغر رستگار، پزشک، استاد بازنشسته دانشگاه، آمریکا
– سعید رهنما، استاد بازنشسته دانشگاه، کانادا
– مجید زربخش، فعال سیاسی، آلمان
– اسماعیل زرگریان، فعال سیاسی، سوئد
– حسن زهتاب، پزشک، سوئد
– علی ستاری، روانشناس، آلمان
– مسعود سفری، کنشگر سیاسی، سوئد
– اکبرسیف، کنشگر سیاسی، فرانسه
– منصوره شجایی، فعال و پژوهشگر حقوق زنان، هلند
– الاهه شکرایی، فعال اجتماعی، کانادا
– سحر شهیار، فعال سیاسی و حقوق زنان، سوئد
– تام صالحی، فعال سیاسی، کانادا
– اسماعیل صفرزاده، کنشگر سیاسی، کانادا
– کامران صداقتی، مددکار اجتماعی، آلمان
– محمد صفوی، فعال کارگری، کانادا
– رضا علامه زاده، سینماگر و نویسنده، هلند
– مجید عبدالرحیم پور، کنشگر سیاسی، آلمان
– کاظم علمداری، استاد بازنشسته دانشگاه، آمریکا
– رضا علیجانی، فعال سیاسی، فرانسه
– محمد فارسی، فعال سیاسی، آلمان
-اتابک فتح اله زاده، نویسنده و فعال سیاسی، سوئد
– مسعود فتحی، فعال سیاسی، اتریش
– مسعود فراز، فعال سیاسی، کانادا
– پرستو فروهر، هنرمند و استاد دانشگاه، آلمان
– منصور فرهنگ، استاد بازنشسته دانشگاه، آمریکا
– ناصر قاضی زاده، هنرمند نقاش، فرانسه
– سیاوش قائنی، پزشک، فرانسه
– رضا قرشی، استاد دانشگاه، آمریکا
– ایرج قهرمانلو، پزشک و فعال سیاسی، آمریکا
– شهین کربلایی نوروز، فعال سیاسی، کانادا
– کاظم کردوانی، استاد پیشین دانشگاه، آلمان
– بهزاد کریمی، فعال سیاسی، هلند
– نرگس کرمانشاهی، فعال، اجتماعی، انگلستان
– رضا کریمی، کارگر بازنشسته، سوئد
– سیروس کسرائیان، هنرمند نقاش، سوئیس
– علی کلائی، روزنامه نگار، سوئد
– یوسف کیمیاگر، کنشگر اجتماعی، کانادا
– حسن گلشاهی، کنشگر سیاسی، آلمان
– سهیلا گلشاهی، کنشگر سیاسی، هلند
– منوچهر گلشن، کنشگر چپ و فعال سندیکالیست، نروژ
– هایده مغیثی، استاد بازنشسته دانشگاه، کانادا
– عفت ماهباز، فعال سیاسی، انگلستان
– شهرزاد مجاب، استاد دانشگاه، کانادا
– غزال مژدهی، وکیل حقوق بشر، کانادا
– محمود میرمالک ثانی، فعال سیاسی، سوئد
– پروین ملک، فعال سیاسی و فعال زنان، آمریکا
– علی اکبر مهدی، استاد دانشگاه، آمریکا
– محمود میرمالک، فعال سیاسی، سوئد
– عباس میلانی، استاد دانشگاه، آمریکا
– احمد مشعوف، پزشک، متخصص کودکان، کانادا
– انوشه مشعوف، روانشناس، کانادا
-نیما مشعوف، اپیدمیولوژیست، کانادا
– احمد نائینی، فعال سیاسی، کانادا
– مجید نفیسی، شاعر، آمریکا
– پرویز نویدی، فعال سیاسی، فرانسه
– فرهاد نعمانی، استاد بازنشسته دانشگاه، فرانسه
– مرتضی نیکی، کنشگر سیاسی، کانادا
– علی وکیلی، فعال اجتماعی، کانادا
– فرخنده هاشمی، کنترل کیفیت ابزار پزشکی، آلمان
– عطا هودشتیان، استاد و تحلیلگر سیاسی، کانادا
– محسن یلفانی، کنشگر سیاسی، فرانسه
– مهدی یوسفی، دندانپزشک، آمریکا
– حسن یوسفی اشکوری، نویسنده، آلمان
English version
In support of widespread workers’ strikes in Iran
Workers’ strikes have swept across Iran, from north to south, east to west. Widespread corruption and incompetence has engulfed the entire structure of the Islamic government, eliminating any possibility for improvements in the living conditions of working people, leaving them no other option than to resort to strikes and expansion of labour action.
In over forty years of Islamic rule, workers in Iran have been denied basic, universally accepted minimum standards of work and living conditions. Deprived of decent wages, job security, adequate housing and any hope for a decent future for their families, strikes may not be the last step the workers take in order to attain their legitimate demands. But they obviously feel that it is a big and necessary step which must be taken in order to change their working and living conditions and gain their human dignity.
The strikes of the workers and employees of strategic industries in Iran are the most vivid indication of the failures of the Islamic governments’ industrial policies: Under the pretext of privatization, major Iranian industries were broken down into large layers of contracting/sub-contracting units and shared among the regime’s cronies and family members, normalizing widespread corruption and incompetence, with a total disregard for workers’ rights and environmental safety.
The undersigned, Iranian academics, lawyers, physicians, writers, artists, and social and political activists, express our deep and sincere solidarity with the workers and other striking groups, and support their legitimate demands, in particular, their struggles for establishing independent workers’ organizations.
۱۰۸ signatures
French Version
Des militants sociaux, des universitaires, des avocat-e-s, des écrivain-e-s et des artistes iraniens à l’étranger soutiennent les grèves des travailleurs-euses à l’échelle de l’Iran!
Des grèves d’ouvriers et de travailleurs balayent actuellement tout l’Iran, de l’Azerbaïdjan dans le nord-ouest jusqu’au Sistan dans le sud-est du pays.
L’incompétence et la corruption généralisées qui gangrènent toute la structure du gouvernement du régime islamique en Iran, bloquent toute possibilité d’améliorer les conditions de travail et de vie, sauf par des grèves et la multiplication de manifestations syndicales. Pendant plus de quarante ans de régime islamique, ce que les travailleurs et les couches laborieuses ont gagné n’est pas la jouissance de normes universellement acceptées pour le travail et la vie, mais l’exploitation excessive et la privation des conditions de vie minimales.
Pour une multitude de gens des classes modestes, privés de salaires décents, de sécurité d’emploi, de logements convenables et d’un avenir pour leurs familles, une grève n’est peut-être pas la dernière étape pour exprimer leurs revendications légitimes, mais c’est une étape importante et nécessaire pour obtenir des conditions de travail et d’existence qui respectent leur dignité humaine!
Ce mouvement de grève des ouvriers et employés des unités industrielles stratégiques du pays met en lumière l’échec des politiques industrielles du gouvernement et l’incurie et la corruption des gestionnaires installés par le pouvoir islamique. Sous prétexte de privatisation et de rationalisation, les principales industries iraniennes ont été décomposées en de multiples unités de sous-traitance et partagées entre les amis du régime et les membres de leurs familles, normalisant ainsi la corruption et l’incompétence de tous les échelons du pouvoir, au mépris total des droits des travailleurs et de la sécurité environnementale.
Nous, militants sociaux iraniens, universitaires, chercheurs, médecins, artistes et avocats à l’étranger, exprimons notre solidarité entière et sincère avec les travailleurs-euses et autres groupes en grève et soutenons leurs justes revendications, en particulier la nécessité de lutter pour la mise sur pied de syndicats indépendants pour remplacer des organisations ouvrières de complaisance affiliées au gouvernement.