سردار زنگنە: درروزهای اخیر برخی از رسانەهای نزدیک بەسلطنت طلبان مانند تلویزیون من وتو و اینترنشال با برجستە نمودن رضا پهلوی همانند تنها چهرەی سیاسی مورد قبول وامام زمان منجی ایران ازبی عدالتی وستم !!!، باعث چند دستگی وعدم ائتلاف درمیان اپوزسیون فعال و واقعی شدەاند .
درشرایط کنونی ارجحیت بخشیدن بە مسئلەی وکالت رضا پهلوی علاوە بر اینکە اذهان عمومی را از اهداف انقلاب ژینا و مسیر دمکراسی و آزادیخواهی وعدم تبعیض علیە زن ها و… منحرف می نماید، طرفداران سلطنت سعی می کنند با این اقدام و با شعارهای زیبا و دمکراتیک و عوامفریبانە ، برای رضا پهلوی مشروعیت و مقبولیت کسب نمایند در حالیکە هنوز مردم آگاە و ستمدیدەی ایران سخنان و شعارهای خمینی و هوادارانش را در اوایل انقلاب خوب بە یاددارند کە از آزادی و برابری و… میگفتند. همان سخنانی کە بعد از ٤٣ سال تحقق نیافتند و امروزە بیش از پیش کذب بودن سخنان مدعیان حکومت عدل اسلامی بر همگان آشکار است.
شعار٫٫نە سلطنت نە رهبری ، دمکراسی وبرابری ٫٫ یکی از اصلی ترین شعارهایی بود کە روز دوشنبە ٢٦دی ماە ١٤٠١ توسط مردم آزادیخواە سنندج در مراسم چهلم هومن عبداللهی سردادە شد.
نظیر همان شعار در خیزش مردم آزادیخواە مهاباد و زاهدان و بسیاری از شهرهای دیگر ایران ،شعار٫٫مرگ بر ستمگر ، چە شاە باشە چە رهبر٫٫ را فریاد می زدند.
این شعارها علاوە بر اینکە نشانەی بلوغ فکری و تحول و دگرگونی عمیق در اندیشەی مردم آزادیخواە و انقلابی است کە امروز جان برکف و مقاوم برکف خیابانها ایستادەاند و هر دو استبداد سلطنتی و دینی را مردود و باطل میشمارند، ازطرف دیگر ما را بسوی اهداف انقلاب ژینا در فردای ایران رهنمون می کند کە همانا دمکراسی و برابری و استقرار یک حکومت غیرمتمرکز و دمکراتیک و کثرت گرا در ایران است.
مردم ایران و ملیت های تحت ستم تنها در سایەی حکومتی دمکراتیک و سیستمی سکولار کە بە دوراز تبعیض های ملیتی، مذهبی، آئینی و جنسیتی باشد و در آن حقوق بشر و آزادیها ارج نهادە شود میتوانند روی خوش آزادی را ببینند و بیاسایند.
بر خلاف تصور سلطنت طلب ها و هوادارانشان کە این روزها بیش ازپیش بر بوغ تبلیغاتی خود میدمند و میخواهند سلطنت را جانشین و آلترناتیف گذار از جمهوری اسلامی جلوە دهند، مردم آزادیخواە و ستم ستیز ایران ظلم و بی عدالتی حکومت شاە و شیخ را در حافظەی تاریخی خویش بە یاد سپاردەاند و این دو استبداد در نزد آنان یکسان است و چندان تفاوتی با هم ندارند.
اکنون بە برخی از وجە اشتراکات دوسیستم پر ستم پادشاهی وحکومت دینی درایران اشارە می نمایم.

در اوایل انقلاب شعار٫٫حزب فقط حزب اللە رهبر فقط روح اللە٫٫ یکی از عمدەترین شعارهایی بود کە هواداران وسرسپردەگان جمهوری اسلامی بر زبان جاری می نمودند و همانطوریکە میدانیم درمقابل این شعار،سلطنت طلب ها قبلا شعار٫٫خدا شاە میهن٫٫سر میدادند.
با اندکی دقت بەروشنی در می یابیم در هر دو شعاربطور یکسان نوعی مطلق گرایی و استبداد نهفتە است.
روزنامەی( اطلاعات ) مورخەی ١٢ اسفند١٣٥٣ کە سخنان محمدرضاشاە پهلوی را در مورد تشکیل حزب(رستاخیز) نشردادە است بەنقل از وی چنین می نویسد؛/جای کسی کە با قانون اساسی ، نظام شاهنشاهی و انقلاب ٦بهمن مخالف است در زندان است یا خروج راحت برای همیشە از کشور./
محمدرضاشاە دقیقا همان سخنی را بیان کردە است کە امروزە برخی از بسیجی ها و پاسدارها و طرفداران جمهوری اسلامی در برابر مخالفان ولایت فقیە و معترضان، در رسانەها منتشر می کنند. در میان سخنان این دو هیچ تفاوتی در ادبیات ارباب منشانە و نگرش رعیت پندارانە و معنی و محتوای فرمانبرداری محض دیدە نمی شود و گویی کپی برابراصل اند.

در بین طرفداران این دو رژیم ستمگر حتی قداست و ارزشها وکلماتی کە بەکار می برند یکسانند و بیانگر یک معنا و مفهوم استبدادی و دیکتاتوری.
چندان تفاوتی نیست میان ٫٫حضرت والا ٫٫و حضرت آقا٫٫ .
بیت رهبری٫٫ امروزە همان جایگاە ٫٫کاخ سلطنتی٫٫ را دار است و عاشقان ولایت همان فدویان پادشاه اند.
٫٫رای ملوکانە٫٫ جای خویش را بە ٫٫ حکم حکومتی٫٫دادەاست و تغیر نام شهرها نیز ازمیان این دو حکومت چندان با همدیگر متفاوت نیستند٫٫شاە آباد٫٫بە ٫٫اسلام آباد٫٫ تغیریافت و٫٫بندر شاهپور٫٫بە ٫٫بندر امام ٫٫و…
این دو رژیم حتی ستم ها و کشتارها و بی عدالتی های یکسانی داشتەاند.
ازسرکوب و کشتار عشایر و آزادیخواهان گرفتە تا شکنجەهای طاقت فرسا و ترور مخالفان .
بە عنوان مثال در زمان پهلوی “قاضی محمد” ریس جمهور کوردستان را اعدام نمودند و”سمکو شکاک”یکی ازرهبران برجستە کورد را ترور کردند و درحکومت جمهوری اسلامی نیز بە فراوانی شاهد این اعدام و ترورها بودەایم از جملە ترور سرکردەهای شهیرو بی نظیر کورد دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی و ترورو اعدام صدها مبارز و آزادیخواە کورد و دیگر ملیت ها.
روزنامەنگاران و ادیبان و روشنفکران آزادیخواە نیز در هر دو رژیم یکسان طعم تلخ بی عدالتی را چشیدەاند و چە بسا بەدلیل آزادیخواهی و آزاداندیشی، رنج و شکنجە و زندان دیدەاند و یا در غربت و دیار بی کسی بە ناچار منزل گزیدەاند.
دهها وبلکە صدها نمونەی دیگر وجوددارندکەهرکدام بەتنهایی گواەو نشانگر یکسانی وعدم تفاوت میان استبداد سلطنتی واستبداد اسلامی است.
-هر دو یک ایدئولوژی فکری تمامیت خواهی و اشغالگری دارند.
چە تاج بە سر باشد و چە عمامە بەسر هر دو یک هدف را دنبال می کنند.
یکی تاج پادشاهی بر سرنهادە و ادعای تاریخ و تمدن پادشاهی سکولار را دارد، دیگری عمامە بە سر و ادعای خلافت جهان شیعی و اسلامی را دارد.
هر دو بردەسازی را هدفمند دنبال می کنند، می خواهند ملیت های در بند خود را سر در گم و حیران شدە در هویت کاذب خود، ایرانی کنند.
تحت نام ٫٫ملت واحد٫٫ و ٫٫ٱمت اسلامی٫٫هر دو رژیم می خواهند اقتدارگرایی خویش را گسترش دهند و تاریخ و هویت و فرهنگ و زبان ملیت ها را تحریف و تخریب و آسیمیلە و ذوب کنند.
گرچە در فرم های حکومتی متفاوتند اما فرد محوری و اقتدارگرایی و تقدس گرایی در هر دو حکومت سلطنتی و اسلامی یکسان است.
در اینجا جهت درک بیشتر شباهت و یکسانی این دو استبداد و زیان و آسیب های هر دو حکومت سلطنتی و اسلامی سخنان ارزشمند شهید دکترقاسملو را متذکر می شوم.
در قسمتی ازمصاحبه ای که دکتر قاسملو با عاطفه گرگین در پائیز 1365 داشته است ،می گوید؛ /ما باهر نیروی اپوزسیونی که مخالف رژیم خمینی باشد و برای بازسازی مجدد سلطنت کوشش نکند حاضر به همکاری هستیم البته اپوزسیون می بایست به پلورالیسم سیاسی اعتقاد داشته باشد.
بعداز گذراندن دو استبداد بسیار شدید، استبداد شاهنشاهی و استبداد خمینی (اسلامی) وقت آن رسیده که در ایران یک رژیم دمکراتیک برسر کار آید./
دربخشی مصاحبه ای دیگر که دکتر قاسملو با صدای آمریکا در مورخه ١٣٦٧/٦/٢٩ داشته است چنین می گوید؛//ما برای همکاری با جمهوریخواهان آماده ایم اما با سلطنت طلبان حاضر به همکاری نیستیم به دلیل اینکه سلطنت در ایران مقدمه دیکتاتوری است و ما کردها یک دلیل دیگر هم برای مخالفت داریم چون سلطنت در واقع عبارت ازتمرکز قدرت در تهران است . و این را که گفتم به هیچ وجه معنایش این نیست که ما نظرمان این است که سلطنت طلبان را باید گرفت زندانی کرد یا آزار داد نه خیر. آقای رضا پهلوی اگر به عنوان یک شهروند ایرانی فردا بیاید داخل کشور و در آنجا برای خودش تبلیغات بکنه که به عنوان ریس جمهور انتخاب بشود ما به هیچ وجه مخالفتی با ایشان نداریم .ولی دیگر سلطنت به نظر ما با انقلاب ایران با تمام جوانب منفی اش که این انقلاب به بار آورده برای همیشه مدفون شده.
من فقط می توانم شمارا مطمئن بکنم که حزب دمکرات دراین مورد از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهد کرد.
فقط همه آنهایی که دمکراتند، اعتقاد به پلورالیسم دارندبا همه آنها بدون استثنا ما حاضریم همکاری بکنیم.//
دکتر قاسملو درحالی از مردود شمردن استبداد شاهنشاهی و اسلامی سخن می گفت که عملا در حزبی که بیشترین مسئولیت آن همانند دبیرکل برعهده داشت اندکی از رنگ تفکر و شیوه این دو سیستم موجود نبود و کمترین اثری از آن دیده نمی شد. یعنی اینکه به عنوان مثال نه بصورت موروثی پست و مقام مسئولیتی همانند نظام سلطنتی به کسی اعطا می گشت ونه اینکه به ملا و روحانی ای که تنها آگاه به امور دینی بود اجازه ی دخالت دین در سیاست و برنامه حزب داده می شد و در واقع دین و مذهب گرایی در سیاست حزب هیچ نقش و جایگاه مهم و پررنگی نداشت.
اکنون مردم آزادیخواە ایران بیش از هر زمانی بر این نکتە آگاهند و بە درستی آزمودەاند کە چندان تفاوتی میان این دو فرم حکومتی نیست و نتیجەی سالهای متمادی دیکتاتوری پهلوی و استبداد اسلامی در کشورمان جز محرومیت و سلب آزادیهای مردممان نبودە است و در هر دو دیکتاتوری رفاە و امکانات و سرمایە در انحصار طبقەی حاکم بودەاست.
با وجود این همە تلاش و مقاومت و قربانی در راە آزادی و عدالت مردم ایران شایستەی زندگی بهتر و فردایی روشن تراند و بهتر آنست از گذشتە درس عبرت بگیریم و از این دو استبداد برای همیشە گذار نمائیم و گرنە مجازات درس نگرفتن از گذشتە تکرار مصایب تاریخی است و بەعبارتی دیگر آزمودە را باز آزمودن خطاست.
شاە وشیخ دو روی یک سکەاند و تنها راە نجات ایران از این همە مشکلات و بی عدالتی و تبعیض ها، همانا تغیر رژیم کنونی بە دمکراسی و سیستم سکولار و غیر متمرکز و کثرت گرا است.