٧٦ سال پیش و در چنین روزی و در سپیدهدم دهم فروردین ماه 1326 خورشیدی برابر با 30 مارس 1947، پیشوا قاضی محمد، رئیس جمهوری کوردستان و برادرش، “ابولقاسم صدرقاضی” و پسر عمویش، “محمدحسین خان سیفقاضی” در میدان چوارچرا در مهاباد، پایتخت جمهوری کوردستان، توسط رژیم پهلوی ایران اعدام و بە شهادت رسیدند.
قاضی محمد، یکی از رهبران بزرگ، روشنفکر، فرهیخته و آگاه به مسائل دوران و زمان، بهویژه کوردستان، بوده است.
گرچه حکومتی که پیشوا قاضی محمد آن را رهبری میکرد، کمتر از یک سال دوام آورد، اما این جمهوری خودمختار تحت رهبری این شخصیت فرهیخته به نماد مبارزاتی ملت کورد و صفحهای زرین در تاریخ کوردستان بدل گشت.
کودکی قاضی محمد
قاضی محمد در یک خانوادهی روحانی در مهاباد شرق کوردستان متولد شد. او در سال 1900 میلادی، قرن رستاخیز و انقلابهای بزرگ و آزادیبخش سیاسی و ملی، قرن اختراعات و اکتشافات حیرتانگیز علمی و پیشرفت عظیم بشریت، در شهر کوچک “مهاباد” دیده به جهان گشود.
در ایام کودکی، خانوادهاش امید فراوانی به این کودک سربهزیر و مؤدب و هوشمند و کوشا داشت. آرزوی خانواده این بود که او مسند قضاوت را بعد از پدر حفظ نماید.
ولی (محمد) با افکار بزرگ و کردار درست و مرگ شرافتمندانهی خود نه تنها مایهی سربلندی خانواده و مظهر مبارزهی حقطلبانه و مورد ستایش ملت کورد واقع گردید، بلکه نام ارجمندش در ردیف بزرگ مردان تاریخ و شهدای راه حق و عدالت و آزادی جاویدان ماند.
او علوم دینی، فلسفه، ادبیات و زبان عربی را در محضر اساتید بزرگ شهر خود فرا گرفت و هنوز جوان نورسیدهای بیش نبود که در علوم متداول عصر، تبحر کامل یافت.
پیشوا قاضی شاید اولین روحانی مهاباد و حتی کوردستان بود که علیرغم تهمتهای بیجا و ناروای مرتجعین با فرهنگیان و مردم غیرمسلمان معاشرت و رفت و آمد داشت.
قاضی محمد پس از مرگ پدرش در مقام قضاوت هم از خدمت مردم غافل نماند و به کارهای اجتماعی و فرهنگی ادامه داد و محبوبیت عظیمی در میان طبقات جامعه پیدا کرد. قاضی محمد آدمی سادهپوش، متواضع، نرمخو و شوخطبع بود.
پیشوا و اعلام جمهوری کوردستان
پیشوا به ملیت خود صمیمانه عشق میورزید و بدین سبب پس از برچیده شدن سلطنت رضاخان توجه خود را به کارهای سیاسی مبذول داشت و با همکاری و همفکری دوستان خود در بیستوپنجم مردادماه 1324 خورشیدی حزب دمکرات کوردستان را تأسیس کرد.
در اولین کنگرهی این حزب، برنامهی پیشنهادی وی مورد تصویب قرار گرفت و خود نیز به رهبری حزب برگزیده شد.
تأسیس جمهوری کوردستان در بخش کوچکی از ایران آنچنان رویداد بزرگی بود و آنچنان تأثیر شگرف در روحیات مردم کورد برجای گذاشت که پس از گذشت بیش از هفت دهه هنوز مبارزان کورد در همەی بخشهای کوردستان یادش را گرامی میدارند و در راه دستیابی به هدفهایی که این جمهوری در تحقق بخشیدن قطعی به آنها ناکام ماند، مبارزه میکنند
در همان سال تاسیس جمهوری کوردستان، ملا مصطفی بارزانی همراه با دو هزار نیروی پیشمرگە از جنوب کوردستان جهت حمایت و پشتیبانی از جمهوری کوردستان بە شرق کوردستان رفت و پس از ناکام ماندن این جمهوری چند تن از افسران فرهیختەی آنان بە نامهای ”مصطفی خوشناو، عزت عبدالعزیز، محمد قدسی و خیراللە عبدالکریم” بعد از بازگشت بە جنوب کوردستان از سوی حکومت وقت عراق دستگیر و بە شهادت رسیدند.
قاضی محمد و افکار سیاسی وی
زندهیاد قاضی محمد بهعنوان رهبر حزب دموکرات کوردستان، رئیس جمهوری کوردستان و مغز متفکر جنبش ملی کورد در آن زمان در همان روزهای اعلام جمهوری، بارها بر این نکته تأکید گذاشت که برنامهای برای جداکردن کوردستان از ایران درکار نیست و آرمان جنبش رهایی کوردهای ایران؛ دستیابی به خودمختاری در چارچوب مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران است. سفرهای متعدد شخص پیشوا به تهران بەمنظور حل و فصل مسئلە کوردستان تأکیدی مجدد بر این واقعیت است.
پیشوا سیاستمداری واقعبین بود، هیچگاه آرزو را جایگزین واقعیت ننمود و در مورد توان و امکانات مبارزاتی مردم دچار توهم نمیشد.
تشکیل اتحادیههای زنان و جوانان در دوران جمهوری کوردستان نمونهای دیگر از گسترش دمکراسی در آن زمان و فراهمآمدن شرایط برای شرکت اقشار مختلف جامعه در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی است.
پایداری بر سر عهد و پیمان از افتخارات زندهیاد قاضی محمد بود. روز دوم بهمنماه 1324 قاضی محمد در میدان چوارچرا (چهار چراغ) با مردم کوردستان پیمان بست که تا واپسین لحظات زندگی به آرمانهای ملت کورد وفادار بماند و در این راه حتی از نثار جان خویش نیز دریغ نورزد.
وی این پیمان مقدس را در دشوارترین لحظات حیات خویش، یعنی آنگاه که در زندان استبداد محبوس بود و آنگاه که در بیدادگاه نظامی محاکمه میشد بهیاد داشت.
پیشوا در دادگاه بیدادگری
قاضی محمد برای یک لحظه هم در دفاع از آرمان ملیت کورد تردید به خود راه نداد و سرفرازانه از اقداماتی که برای تحقق عملی رهایی کورد از زنجیر استبداد به عمل آورده بود، دفاع کرد.
این حقیقت در دل تاریخ کوردستان به ثبت رسیده است که قاضی محمد تنها با نوشتن چند سطر تقاضای عفو از محمدرضا شاه میتوانست از مجازات اعدام بخشوده شود و آزادی خود را باز یابد.
اما وی از تسلیم در مقابل مرگ سر باز زد و از سر فرودآوردن در برابر استبداد خودداری کرد، ترجیح داد که با رفتن به پای چوبهدار، مزدوران رژیم شاهنشاهی ایران و دشمنان حقوق و آزادیهای مردم کوردستان را با همه غرور و نخوتی که از خود بروز میدادند در زیر پای خویش ببیند.
در سپیدهدم دهم فروردین ماه 1326 خورشیدی برابر با 30 مارس 1947 قاضی محمد و برادرش “ابولقاسم صدر قاضی” و پسر عمویش “محمدحسین خان سیف قاضی” در میدان چوارچرا در مهاباد اعدام و بە شهادت رسیدند.
وصیتنامەی پیشوا قاضی محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت و فرزندانم، برادران عزیز، برادرانی که حقوقتان پایمال شده، ملت ستمدیدهام، من در واپسین لحظات زندگی قرار گرفتەام. چند توصیه برایتان دارم، شما را به خدا سوگند می دهم، دیگر به دشمنی با یکدیگر نپردازید. متحد و پشتیبان همدیگر باشید. در مقابل دشمن غدار و ظالم ایستادگی کنید. بیهوده خود را به دشمن نفروشید، دشمن فقط درصدد استفادەی ابزاری از شما است. او به شما ترحم نخواهد کرد، او در هیچ وضعیتی از شما گذشت نخواهد کرد.
مردم کورد دشمنان زیادی دارد، آنها ستمکار، غدار و بیرحم هستند. رمز پیروزی هر خلق و ملتی اتحاد و همبستگی و حمایت همه جانبەی آن ملت است. هر ملتی اتحاد و همبستگی نداشته باشد، همیشه تحت سلطەی دشمنان خواهد بود، شما مردم کورد هیچ چیزی کمتر از سایر خلقهای روی زمین ندارید، بلکه از نظر مردانگی، غیرت و شجاعت از خیلیها جلوتر و بالاتر هستید. ملتهایی که از چنگ دشمنان غدار و ستمکار رهایی یافتەاند همانند شما بودەاند، ولی از آنجا که متحد بودەاند توانستەاند خود را آزاد کنند. بیایید شما هم مانند سایر خلقهای روی زمین تحت سلطه و ستم نباشید. شما هم میتوانید با اتحاد، دوری گزیدن از حسادت و کینەورزی، و پرهیز از خودفروشی به دشمنان ملت کرد، خود آزاد و رها کنید.
برادران، دیگر فریب دشمن را نخورید. دشمن کورد از هر رنگ، دسته و قومی که باشد، باز دشمن بیرحم و بیوجدانی است که هیچگونه ترحمی به شما نمیکند. او شما را به کشتن میدهد و با مکر و حیله شما را به جان هم میاندازد. در میان همه دشمنان خلق کورد، دشمنی که اکنون با ما رو در رو است، ستمکارتر، ملعونتر و بیمروتتر و خدانشناستر است، او نسبت به خلق کورد هیچگونه تسامحی ندارد. در طول تاریخ با خلق کرد کینه و عداوت داشته و دارد. اگر به تاریخ نگاهی بیندازید، مردان بزرگ این خلق از اسماعیل آغای شکاک گرقته تا برادر وی جوهر آغا و حمزه آغای منگور و چندین و چند انسان دیگر، همگی با حیله و فریب به دام افتادەاند، مردم را از آنها جدا کرده و سپس بەطرز ناجوانمردانەای آنها را به قتل رساندەاند. همەی آنها را با سوگند بە قرآن فریب دادەاند که گویا نیت آنها خیر و دوستی است و برخوردی منصفانه خواهند داشت. ولی هر کوردی که به سوگند و تعهد آنها دل بسته و فریب خورده، خوش باور بوده، چرا که در طول تاریخ هم سابقه نداشته که آنها به عهد و پیمانی که با سران کورد بستەاند پایبند بمانند و تعهدی که به کورد دادەاند به جا آورند، زیرا همەی این قولها دروغ، حیله و فریب بوده است به همین دلیل من به عنوان برادر کوچکتان شما را به خدا قسم میدهم، متحد شوید و به هیچ وجهی تفرقه و نفاق را به میان خود راه ندهید، مطمئن باشید اگر دشمن عسل هم به شما تعارف کند به طورقطع آغشته به زهر خواهد بود، به وسیله وعده و وعید آنها فریفته نشوید، چه اگر هزار بار به قرآن مقدس سوگند یاد کند، مطمئن باشید تنها هدفش فریفتن شماست تا بلکه حیلەای دیگر سوار کند.
حالا من در آخرین لحظات زندگیم برای رضایت خدای بزرگ شما را توصیه میکنم و بە شما میگویم خدا خود شاهد است که من هر چه در توانم بوده، با جان و دل تلاش کردەام. با توصیه و رهنمود و هدایت به راه راست دریغ نورزیدەام، اکنون هم در این لحظات و این وضعیت دوباره اعلام میکنم، دیگر فریب دشمن را نخورید و به قسم و سوگند یاد کردن و وعده و وعید او باور نداشته باشید. چرا که آنها نه خدا را میشناسند و نه اعتقادی به خدا و پیامبر، نه معتقد به قیامت و حساب و کتاب هستند. نزد آنها، شما تنها به این دلیل که کورد و هرچند هم مسلمان باشید، گناهکاران و محکومید و جان و مال و زندگی شما برای آنان حلال است.
مقصود این نبود که من بروم و شما در اسارت دشمنی سنگدل بمانید. اغلب اوقات درگذشته راد مردانی را به یاد میآورم که این دشمن با فریب و حیله آنها را گرفتار و به قتل رسانده است، زیرا در میدان نبرد دشمن قادر به رویارویی با آنها نبوده، لذا از در خدعه و نیرنگ در آمده تا آنها را از میان بردارد. من با اینکه همەی اینها را از یاد نبرده بودم و با اینکه آنها (دشمن) نزد من هیچگونه مقبولیتی نداشتند. لیکن دشمن قبل از بازگشت به اینجا، چندین بار نامه و پیغام فرستاد و چندین نفر از شخصیتهای شناخته شدەی کورد و فارس به اعلام تعهدات گسترده و فراوانی از جانب دولت و شخص شاه به نزد ما آمدند و اعلام داشتند، نیت سوء ندارند و شخص شاه مایل نیست حتی یک قطره خون در کوردستان بریزد.
اکنون شما سرانجام وعدەهای آنها را میبینید. هرگاه سران قبایل و عشایر کورد خیانت نمیکردند و خود را به حکومتها نمیفروختند، چنین بلایی بر سر شما و جمهوری کوردستان نمیآمد.
توصیه و وصیتم این است که: بگذارید کودکان کورد علم و دانش را فرا بگیرند، زیرا ملت ما هیچ چیزی کمتر از ملتهای دیگر ندارد مگر از نظر دانش و علم. بگذارید علم را فرا گیرند تا از قافلەی پیشرفت عقب نمانند، زیرا دانش و علم در مقابل هجوم دشمن همچون سنگر است. مطمئن باشید هرگاه اتحاد و همبستگی داشته باشید و مجهز به علم و دانش شوید، بر دشمنان پیروز میشوید. شما نباید با کشتن من و برادر و عموزادههایم ترس و واهمه به خود راه بدهید. هنوز باید در این راه قربانیان بی شماری بدهید تا بتوانید به هدف و آرمان خود برسید.
من شک ندارم پس از ما هم افراد و انسانهای زیادی را از طریق حیله و نیرنگ از بین خواهند برد. من اطمینان دارم اغلب آنهایی که پس از ما گرفتار دام فریبکاران و نیرنگبازان میگردنند از ما داناتر، آگاهتر و شجاعتر خواهند بود ولی من امیدوارم مرگ و قتل من پندی برای وفاداران و حامیان خلق کورد باشد. توصیه دیگر که برای شما دارم این است که شما از خدای بزرگ تقاضای کمک و یاری و سرافرازی خلق کورد را بخواهید. مطمئنم خدای بزرگ شما را یاری خواهد داد و موفقتان می گرداند. احتمالا بپرسید پس چرا من موفق نشدم. در پاسخ می گویم: به خدا قسم من پیروز شدەام، چه نعمت و چه افتخاری از این بزرگتر است که من اکنون در راه رهایی خلق و ملت و میهنام، جان و مالم را فدا می کنم. شما بدانید من در دل آرزو داشتم مرگم به طریقی باشد که در حضور خدا و رسول خدا و خلق و ملتم رو سفید بمانم، برای من چنین مرگی عین پیروزی است.
عزیزانم، کوردستان متعلق به همەی کوردان است. همان طور که در یک خانواده، اعضای آن به کار و علمی که از عهدەی انجامش برمیآیند، مسئولیت انجام آن وظیفه را بر عهده می گیرند. دیگر نباید دیگران تنگنظری کنند. کوردستان هم همانند چنین خانوادەای است، هرگاه شما دیدید که یکی از اعضای آن خانواده توانایی انجام کاری را دارند، بگذارید او کار را به انجام برساند. نباید در کار او سنگاندازی کنید و از اینکه یکی از شماها مسئولیت بزرگی را به عهده گرفته دلگیر نشوید. هرگاه کسی مسئولیت بزرگی را پذیرفته و درصدد است تا از عهدەی آن برآید. بدون تردید از انجام چنین وظایفی آگاه و مطلع است و در برابر چنین امری مسئولیتی بس بزرگ دارد. مطمئن باشید برادر کورد تو بهتر از دشمنی است که دلی پر از کینه و عداوت دارد. هرگاه من یک مسئولیت بزرگ را نمیپذیرفتم، اکنون در پای چوبەی دار نبودم، پس نباید نسبت به همدیگر چشم تنگی کنید. آنهایی که فرمان ما را اجرا نمیکردند نه تنها از اجرای فرامین خودداری میکردند، بلکه سرسختانه به دشمنی با ما می پرداختند. صرفا به این دلیل کە ما خود را خدمتگذار خلق می دانستنیم. اکنون آنها در میان خانواده خود و یا در خواب بەسر می برند، ولی ما به دلیل خدمت به ملت در پای چوبەی دار آخرین لحظەهای زندگی را با این وصیتنامه به پایان می بریم. حالا اگر من مسئولیت بزرگی را بر عهده نگرفته بودم، من هم همانند شما در میان خانواده و در منزل خودم در خواب بودم حالا که شما را نصیحت می کنم، این هم از وظایفی است که مسئولیتش را پذیرفتەام، بدون شک هرگاه یکی از شما مسئولیتهای مرا برعهده میگرفت، حالا او مثل من در پای چوبەی دار بود.
من با هدف جلب رضایت خدا و با توجه به مسئولیتی که داشتم مانند هر کورد خدمتگذار خلق و در جهت هدایت مردم (و امر به معروف) چند مورد را به عنوان نصیحت بیان مینمایم. امیدوارم از این پس پند بگیرید و نصیحتهای مرا هم بپذیرید و با امید به خدای بزرگ بر دشمنان پیروز شوید.
۱- ایمان به خدا (ما جاء من عندالله) و پرستش خدا و ایمان به پیغمبر (ص) و اجرای فرامین دینی را استحکام ببخشید.
۲- اتحاد و همبستگی را در میان خود حفظ کنید، تفرقەافکنی نکنید و نسبت به یکدیگر بدبین نباشید، بەویژه در انجام مسئولیت و خدمتگذاری به خلق کوتاهی نکنید.
۳- علم و دانش و سطح آگاهی خود را بالا ببرید تا دیگر دشمنان شما را فریب ندهند.
۴- به دشمنان اعتماد نکنید بەویژه دشمن فعلی که به چند علت دشمن خلق، میهن و دین شما است. تاریخ ثابت کرده است این دشمن دائما به دنبال بهانەای میگردد تا با کمترین گناه به کشتار شما بپردازد، او به هیچ وجهی از مردم کورد نمیگذرد.
۵- برای چند روز زندگی بیارزش این جهان خود را به دشمن نفروشید، چون دشمن، دشمن است و هیچ گونه اعتمادی نباید به او داشت.
۶- به همدیگر خیانت نکنید. نه خیانت سیاسی و نه خیانت جانی و مالی و ناموسی. زیرا خیانت کار در پیشگاه خدا و انسان خوار و گناهکار است و زیان خیانت به خیانت کار بر میگردد.
۷- هر گاه یکی از شما توانایی انجام کارهای مربوط به شما را بدون خیانت داشت، با وی همکاری کنید به او حسادت نورزید، یا خدای نخواسته بر علیه او برای دشمن جاسوسی نکنید.
۸- مکانهایی که در وصیتنامه برای مسجد، بیمارستان و مدرسه، تعیین کردەام. شما مردم هم مورد پیگیری قرار دهید تا بلکه مورد استفاده قرار گیرد.
۹- شما از مبارزه و کوشش و تلاش دست نکشید تا مانند همەی خلقهای دیگر از چنگ و ستم دشمنان خلاص شوید، مال و ثروت دنیایی به تنهایی چیزی نیست. هرگاه وطنی داشته باشید، آزادی داشته باشید، خانه و سرزمین و میهن خود را داشته باشید. آن وقت همه چیز را دارید خانه، ثروت، دولت، شرف و میهن.
۱۰- من فکر میکنم غیر از حق خدا، طلبی دیگری بر گردنم نباشد ولی در هر حال اگر کسی فکر می کند که طلبی پیش من دارد، من ثروت زیادی بەجا گذاشتەام، میتواند به وارثانم مراجعه کند و طلبش را بستاند.
تا شما متحد نشوید، موفق نخواهید شد، به همدیگر ظلم و ستم روا مدارید زیرا خداوند خیلی زود ظلم را ریشه کن میکند، آنچه که بشارت خداوند است بدون کم و کاست است، ستمکار فرو میپاشد و نابود میشود و خداوند انتقام مظلوم را از ظالم می گیرد.
امیدوارم به این موارد توجه کنید و امیدوارم خداوند شما را بر دشمنان پیروز گرداند. همچنان که سعدی میگوید:
مراد ما نصیحت بود و گفتیم
حوالت با خدا کردیم و رفتیم
خدمتگذار ملت و میهن
قاضی محمد
یادآوری: تفاوت یک روزەی تاریخ شهید شدن پیشوا قاضی محمد، میان مورخین جنوب و شرق کوردستان بە تفاوت روزها میان تقویم خورشیدی و میلادی مربوط میشود، ایشان در روز دهم فروردین برابر با ٣٠ مارس شهید شدەاند.
باسنیوز