پژمان قبادی: دمكراسی و آزادی دو واژهی پارالل و مكمل همدیگرند كه مبدل به دغدغهی مردمان بسیاری از كشورها شدهاند. همواره میزان امید به زندگی و رفاه را با فاكتورهایی نظیر میزان آزادی فردی و گروهی در جوامع میشود، سنجید. بعبارت دیگر آزادی در گرو دمكراسی مستقر و پراکتیك قرار دارد و همواره در خطر از دست دادن آن هستیم.
با بررسی شرایط كنونی كشور ایران و با توجه به تحولات اخیر كه میتوان آن را رنسانسی در خاورمیانه نامید_ كه امید است به مقصود خود برسد_ بر میزان خواست و شناخت شهروندان ایران از دمكراسی و آزادی پرداخته میشود.
آزادی چیست و چگونه ما آزادی را از دست میدهیم؟
” ژان ژاك روسو” در كتاب ”قرارداد اجتماعی” خود بر این باور است كه همهی انسانها آزاد متولد میشوند تا اینكه تصمیم میگیرند آزادی خود را از دست بدهند.
ما به صورت خود خواسته تصمیم میگیریم مقداری از آزادیهای فردی و گروهی خود را از دست بدهیم تا در قبال آن منافعی را كه در صورت زیستن به دور از اجتماع از آن بهرهمند نخواهیم بود را بدست بیاوریم. این منافع در هر دورهای از تمدن بشر متفاوت بودهاند. اما یك اصل واحد در تمامی این ادوار ثابت باقی مانده است و آن اصل امنیت و رفاه است.
بنا بر این ما تصمیم میگیریم كه مقداری از آزادی خود را بصورت خودخواسته از دست بدهیم تا در قبال آن امنیت و رفاه داشته باشیم.
همچنین در قبل اختیاراتی كه از خود سلب كردهایم، به گروهی خاص اجازه میدهیم كه عنان اموراجتماعی را كه تشكیل دادهایم بدست بگیرند. گفتنی است كه در این میان فاكتورهای بسیار گوناگونی میتوانند به نحوهی این هدایت و شكل استفاده از قدرت و اختیاراتی را كه ما از خود سلب كرده و به گروهی خواص دادهایم، اثر گذار باشند.
فاكتورهای مؤثر در عملكرد یك جامعه
منتسكیو در”روح القوانین” و در بررسی حكومتها از نقطه نظر اصل عملكرد بر این باور است كه اخلاق، تمایلات و شرافت اعضای هر جامعه و رهبران آن نقش بسیار مهمی در عملكرد آن اجتماع دارد.
گفتنی است آنچه به عنوان اخلاق یا MORALITY در كتاب روح القوانین آوردهاند، معنایی گستردهتر از اخلاق مورد بحث در ادیان و مذاهب دارد و در برگیرندهی بسیاری از معیارهای اجتماعی امروزی می باشد که در برخی موارد در تضاد با اصول، فروع و یا شریعت در بیشتر ادیان است.
با این توضیح كوتاه میشود گفت كه اخلاق، تمایلات و آنچه در اینجا میتوان شرافت ترجمه كرد در شكلگیری نوع حكومتهای جمهوری كه برای رسیدن به دمكراسی به نظر مناسبتر است، نقش اساسی و سازندهای دارند.
به عبارتی شهروندان اجتماعی كه میدانند چه میخواهند و مطالباتشان از زندگی برایشان روشن است، میتوانند طبق قدرتی كه از خود سلب كرده و به گروهی خاص كه همانا دولتمردانتوضیح اینکه دولتمردان که واژه ای سیاسی است صرف نمیتواند در مورد مردان حکم کند و زنان نیز می توانند دولتمرد باشند دادهاند، مسیر حركت خود را برای دسترسی به جامعهای آزاد و دمكرات با كمترین مشكلات ممكن طی كنند. هرچند هیچ تضمینی در تحولات سیاسی و اجتماعی به عدد ١٠٠ حتی نزدیك هم نمیشود، اما این گونه جوامع رشد چشمگیری را در زمینههای گوناگون كه نهایتا منجر به افزایش میزان امنیت، رفاه، آسایش و آرامش اعضای آن میشود را به همراه خواهند داشت.
میتوان به كشور كوچك فنلاند اشاره كرد كه برای بار چندم به عنوان مرفهترین كشور دنیا شناخته شده است. در ساختار این كشور كه بیشتر اعضای آن را زنان تشكیل میدهند، خواستهی اصلی برخواسته از بطن جامعهی زنسالار که دولتمردانی زن را خلق کرده، ثبات و رفاه فراهم آمد. شهروندان این كشور برای دستیابی به این فاكتورها به شدت تلاش میكنند و علیرغم شرایط نامساعد آب و هوایی موفق شدهاند كه سطح رفاه نسبی جامعهی خود را به صورت چشمگیری بالا ببرند. این كشور و شهروندانش اخلاق اجتماعی خود را تئوریزه و برای رسیدن به آن تلاش كردهاند. نتیجهی آن را نیز میشود در میزان خدمات اجتماعی كه دولت به شهروندان خود ارائه میدهد و به صورت گسترده در حفاظت از طبیعت و رعایت حقوق كودكان، زنان و حیوانات را به عینه دید.
اما شهروندان چگونه خواستههای خود را تئوریزه میسازند؟
سالهاست دغدغهی فعال کردن قشر بزرگ خاكستری جامعهی ایرانیان، پرسشی را برای فعالان سیاسی و اجتماعی به وجود آوردکه چگونه یك جامعه كه قسمت بزرگی از آن منفعل و خاكستری است، حاضر میشود سالها به دولت مستقر سرویس بدهد. دولت هم با مالیات و كار و تلاش شهرونداش به ایدال خودكه همانا فراهم ساختن امنیت، آرامش و رفاه شهرونداش است برسد. نهایت اینکه دولت بتواند به شهروندان خود خدمات_ خدماتی در بستر حقوق شهروندی منطبق بر حقوق بشر_ مناسب را ارائه دهد.
اینجاست كه نقش اخلاق سبب میشود كه نهادهای مستقل و سازمانهای اجتماعی بدون بازدهی مالی ساخته و پرداخته و به آموزش و بالابردن میزان اخلاق و شرافت جامعه در مقیاس بزرگ آن كمك میكنند.
اهمیت دادن به حقوق اجتماعی، آموزش دمكراسی و احترام به قوانینی كه جامعه در نتیجهی آن خواهد توانست به اتوپیای موردنظر شهروندانش نزدیك شود درواقع بخش اصلی فعالیت نهادهای مدنی است. اهمیت حفاظت از محیط زیست، احترام به حقوق شهروندی دیگران، رعایت حقوق بشر، رعایت حقوق زنان، احترام به حق تعیین سرنوشت و … از این موارد ابتدایی و اما بسیار مهم و كلیدیاند.
این انجمنهای مدنی و فرهنگی هستندكه سطح فرهنگ اجتماعی و سیاسی شهروندان را ارتقاع میدهند و با كالیبر ساختن پرسپكتیو مناسب برای آن، نسل بعد را آمادهی ایفای نقش در جامعه میسازند.
سالهاست اعضای انجمنهای مدنی در شرق كوردستان از سوی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی رصد و نهایتا بازداشت و حتی ترور میشوند. نقش این انجمنهای مدنی به قدری در بالا بردن میزان شناخت سیاسی و اجتماعی شهروندان كوردستان مؤثر است كه دستگاه سركوب چارهای جز مقابلهی سخت با آن را ندارد.
برای مثال كاشتن یك نهال بلوط در زاگروس تنها یك فعالیت زیست محیطی ساده نیست، بلكه به مفهوم بارز كلمه سینه سپر ساختن در برابر چپاول طبیعت به دست سیستمهای غارتگر است. به همین سبب است كه حفاظت از طبیعت در مقابل دیكتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی راهكار خلاقانهی انجمنهای مدنی برای حفاظت از داراییهای جامعه میباشد. حال چگونگی ترغیب ساختن شهروندان برای فعایتهایی این چنین لازمهی خلاقیت و ابتكار عمل و اتكا به اخلاق و كد انجام دادن كار درست در هر شرایطی است.
اگر انجمنهای مدنی در كوردستان سالها تلاش و پشتكار با اتكاء بر همت اعضای كاملا فداكاری چون ”شریف باجور” را نداشتند. امروز مقاومت مدنی در كوردستان به این سطح از پیشرفت نرسیده بود. فداكاری و جانبازی این اعضا برای حفاظت از جنگلها نشان داد، سرمایههای ملی ما ارزش جانبازی دارند و باید در هر شرایطی و به هر قیمتی از آنان حفاظت شود.
سالها پشتكار اعضای انجمنهای ادبی، فرهنگی و زیست محیطی است كه سبب شده امروزه كوردستان به شكوفایی مبارزات مدنی برسد و سنگر مقاوت و مبتكر و ادامه دهندهی انقلاب”زن.زندگی.آزادی” باشد و تا كنون فرهنگ، زبان و میراث چندین هزارسالهی خلق كورد به حیات خود ادامه دهد.
این فعالیتها و فداكاریهای بدون چشمداشت اعضای انجممنهای مدنی است كه سبب میشود سطح آگاهی اجتماعی و سیاسی در یك جامعه این چنین رشد پیدا كند و مستلزمهی آن همان اخلاق و شرافت و كرامت است.
قدرت و ذات آن روی دیگر سكه
”تمامی اشكال حاكمیت میل به دیكتاتوری دارند”. سلطهجویی و چیرهشدن بر دیگری از ویژگیهای نوع بشر است و امروزه در اشكال مختلف آن دیده میشود. بردهداری كلاسیك جای خود را به بردهداری مدرن داده و بهرهكشی از انسانها در ابعادی گسترده در جریان است و تمامی سود آن در خدمت یك هیراشی كاملا مینور قرار دارد.
میتوان گفت كه این نوع اسم یك سیستم حاكمیت نیست كه تضمین كنندهی آزادی و دمكراسی برای اعضای آن است، بلكه میزان شناخت اعضای آن جامعه از آزادی و دمكراسی و سطح شعور سیاسی و اجتماعی آنان و همچنین شدت خواستن این حقوق بدیهی است. تا حد زیادی میتواند رسیدن به یك جامعهی ایدهآل را در میسری قرار داد كه در آن حقوق اقلیتهای جامعه رویت و به رسمیت شناخته شود. حقوق شهروندی به یك اصل مهم تبدیل و اجرا گردد. در نهایت دستگاه اجرایی كه قدرت خود را از مردن به عاریه گرفته در مقابل همین مردم پاسخگو باقی بماند.
طی رنسانس شكل گرفته در ایران، شاهد اشكال مختلف سركوب در ابعاد مختلف آن بودیم.
رنسانسی كه پایههای اصلی مردسالاری دینی را هدف قرار داد و آن را سرنگون خواهد ساخت. چرا كه فاكتور ترس كه بنا به گفتهی مونتسكیو مستلزمهی زمامداری دیكتاتوری است تأثیرات خود را از دست داده و دیگر شهروندان ایران از این مرحله گذشتهاند تا بخواهند به آن بیندیشند.
اما در كنار این فاكتور یك عامل مؤثر را آموختیم و آن اتحاد و اكتیو بودن است، بدین معما كه باید نسبت به سرنوشت خود و آنچه توسط دستگاه حاكمیت در جامعه اجرا میشود، مسئولانه و با قاطعیت برخورد كنیم. موضوعی كه همزمان در تركیه، روسیه، فرانسه و آلمان و امریكا شاهد آن بودیم كه هر یك بنا به اعتراض شهروندان به برخی از تصمیمات دستگاه حاكمیت توجه جهان را به خود جلب و حاوی نكاتی برای فعالان اجتماعی بودند.
سربازهای روس با ارسال ویدیوهایی برای پوتین از ناكارآمدی تصمیمات وی و شرایط نابسامانشان شكایت كردند و به این شكل به جهان نشان دادند كه قشر بزرگی از جامعهی روس و خاصتا خدمتكاران به دستگاه نظامی روسیه خواهان دست برداشتن پوتین از تصمیماتی است كه بر مصائب جامعهی متزلزل روسیه افزوده است.
در تركیه كه بسیاری از شهرهای كوردستان زیر آوار زلزلهی اخیر هستند، نارضایتی شهروندان كورد این كشور از تبعیض مهندسی شده در خدمات رسانی به آوارگان این بلای طبیعی نشان داد جامعهی مدنی كوردستان تركیه كارهای زیادی برای افزایش میزان آگاهی این بخش از كوردستان را دارد و در این مسیر طولانی احقاق حقوق شهروندی شمال كوردستان كار دشواری مینماید. چرا كه سیاست تغییر دموگرافی منطقه در دستور كار دولت قرار دارد و در حال اجراست. این در حالیاست كه بسیاری از رأی دهندگان به حزب ” A.K.P” در همین ناحیه قرار دارند.
اما در میان تمامی این اشكال فعالیت جامعه و اعتراض به تصمیمات و عملكرد دول حاكم، فرانسه جای تأمل بیشتری دارد. بنا به پیشینهی دمكراسی در این كشور و بافت جمعیتی آن كه مهاجران بسیاری از كشورهای مختلف و همچنین ژست سیاسی دولت حاكم است،
پس از انتشار اخبار تغییر قانون بازنشستگی و افزایش میزان آن به دو سال بیشتر اعتصابات گستردهای فرانسه را در نوردید.
همزمان راهپیماییهایی در شهرهای بزرگ از جمله پاریس و مارسی شكل گرفت.
اما در این بین شكل عملكرد دستگاه سركوب در فرانسه با ایران قابل تأمل بود.
در واقع دمكراسی بسیار شكننده و حقوق شهروندی مكتوب بر كاغذ نشان داد كه این كشور به سوی رادیكالیسم و راستگرایی حركت میكند. پلیس به معترضان حملهور شده و اعتراضات به خشونت كشیده شد.
یك نكتهی كه در ویدیوهای منتشر شده توسط معترضان فرانسوی لازمه توجه را دارد استفاده از نیروهای سركوب با لباس یك گروه خاص تحت نام سیاهپوشان است.
در این ویدیو نیروهای ژاندارمری لباس و ماسك سیاه به تن كرده و به سوی پلیس و مكانهای عمومی حملهور میشوند و در نتیجه مشروعیت سركوب با خشونت هرچه بیشتر را بدین شكل به نیروهای پلیس میدهند.
اقدامی كه یادآور تاكتیك مشابه نیروهای سركوب در ایران طی سالهای گذشته و به ویژه در انقلاب” زن.زندگی.آزادی مشاهده شد.
اما تفاوت امر در میزان فعالیت نهادهای مدنی در فرانسه و ایران است. درواقع این نهادهای مدنی این كشور هستند كه همواره در جنگی تنگاتنگ با دستگاه حاكمیت میباشند كه بیشتر مشروعیت خود را از همین رأی دهندگان گرفته است.
از تغییر الگوی مصرف انرژی و مواد غذایی و پوشاك گرفته تا اصلاح آموزش و اطلاعات تحریف شده توسط دولت و همچنین تلاش برای پاسخگو نگهداشتن دولت در قبال اعمال خشونتآمیز، سیاستهای دوگانه و فرصتطلبانه در خصوص كشورهایی چون ایران، افغانستان و كشورهای مستعمرهی فرانسه و…
با نگاهی به درون این انجمنها كه به شكل قابل توجهی گسترش یافته و روزانه در حال خدماترسانی بلاعوض به جامعه هستند، میتوان دید كه نقش اخلاق و شرافت سبب شده تا نسل به نسل گروهی هر چند اندك بر خود واجب بدانند كه زندگیشان را صرف تغییر جامعه هرچند در محدودهای كوچك كنند.
اینگونه است كه حقوق مندرج در منشور حقوق بشر در یك جامعه به اجرا در خواهد آمد. در غیر این صورت حاكمان در هر لباسی، بسیار خشنود خواهند بود كه شهروندان و مالیات دهندگان به دولت سر در لاك خود برده و درگیر زندگی ماتریالیستی باشند.
ارزشهای انسانی تنها با تلاش فداكارانه و بلاعوض اعضای یك جامعه در شكل انجمن و سازمانهای فعال است كه نمود خواهد یافت.
جمعبندی:
با توجه و تحلیل جوامع و همزمان نگاه به خاورمیانه و خصوصا ایران، آنچه میتواند نیروی محرك ایران به سوی آزادی و دمكراسی باشد، در قدم اول فرهنگ سازماندهی و تحزب و كار گروهی در هیات” انجمن و ان.جی. او” است.
در این راستا میتوان ارزشها و اشكال و تعاریف مختل از آزادی و دمكراسی را تئوریزه و بومی سازی نمود و سپس آن را به شكل یك دانش به نسل بعد منتقل کرد. میتوان امیدوار بود كه در آیندهی بدون جمهوری اسلامی نیز جامعهی متنوع ایران در مقابل دیكتاتوری و وابستگی علیرغم آگاهی گارانتی شود.
در غیر این صورت هر شكلی از حكومت كه در ایران امروز مستقر شود نهایتا میل به دیكتاتوری آن را به فساد و فاجعه خواهد كشاند.
پس میتوان گفت درك از آزادی، دمكراسی، رفاه، آسایش و آرامش یک علم است كه دانشگاه آن جامعهی مدنی و اعضای انجمنها و سازمانهای مدنی آموزگاران این علم هستند.