عبدالحماد، پزشک انگلستانی که برای انجام عمل جراحی پیوند کلیه به نوار غزه رفته بود و حدود یک ماه پس از حملات اسرائیل به غزه، توانست از این شهر تخلیه شود در گفت‌وگو با خبرنگار آنادولو به ارزیابی آنچه در منطقه شاهد بوده پرداخت.

عبدالحماد با بیان اینکه خانواده‌اش از اهالی یافا در نزدیکی تل‌آویو هستند و خودش در عراق به دنیا آمده است، گفت که 35 سال است که در لیورپول انگلستان زندگی می‌کند. او تا چندی پیش رئیس مرکز پیوند اعضا بیمارستان دانشگاه لیورپول بود، از سال 2013 عمل جراحی پیوند کلیه را در غزه انجام می‌دهد.

دکتر الحماد که نخستین عمل پیوند کلیه را در غزه انجام داد، گفت: «روز قبل برای پیوند کلیه که قصد انجام آن را در تاریخ 7 اکتبر، زمانی که درگیری آغاز شد، به غزه رفتم. قبلا چندین عمل جراحی پیوند را در غزه انجام داده و سالی چندین بار به این منطقه می‌روم. در ساعت 06:30 صبح روز 7 اکتبر با صدای انفجار از خواب بیدار شده و ابتدا با بیمارستان شفا که در آنجا این عمل را انجام می دادم، تماس گرفتم تا بفهمم چه اتفاقی دارد می‌افتد. در تماس اول به من گفتند همه چیز عادی است اما در تماس دوم در نیم ساعت بعد گفتند که بیمارستان در حالت اصظراری است. آن روز را در یکی از ساختمان‌های سازمان ملل گذرانده و با خودروی زرهی اختصاص داده شده از سوی این سازمان به بیمارستان رفتم».

این پزشک انگلستانی که حدود 10 روز را در ساختمان سازمان ملل در مرکز گذرانده است گفت: «در مقابل ما ساختمان‌های دانشگاه اسلامی غزه قرار داشت. آن ساختمان‌ها مورد حملات شدید قرار گرفتند. ساختمان ما می‌لرزید، شیشه‌ها می‌شکست و از همه جا ترکش می‌پرید. من به عنوان یک پزشک به کسانی که به ساختمان سازمان ملل پناه می بردند، کمک کردم. و مجبور شدم برای افراد مجروح به داروخانه بروم در آن لحظه دیدم چه ویرانی‌هایی در اطراف ما رخ داده است».

او بابیان این که غزه را خیلی خوب می شناسد و 10 سال است که به اینجا رفت و آمد کند، ادامه داد: «شب قبل از حملات اسرائیل بیرون رفتم و در یک رستوران غذا خوردم. پس از حملات این کشور، شهر غزه «ناشناخته» شد، همه جا کاملا غیرقابل تشخیص بود. خیابان‌ها، ساختمان‌ها کاملا تخریب شدند. در آن لحظه فکر می‌کردم این شهر به صحنه‌ای در یک فیلم سیاه و سفید جنگ جهانی دوم تبدیل شده است».

الحماد با بیان اینکه در محل اقامتشان امکانات بهداشتی، آب و غذا وجود نداشت، گفت: «مردم به غذا نیاز داشتند، این واقعا یک فاجعه بود، اگرچه آوارگان آمدند تا در مکانی امن پناه بگیرند، اما امکانات آنجا نیز برای زندگی مناسب نبود. چند روزی مواد غذایی مانند بیسکویت مصرف می‌کردند، سخاوت مردم در محیط جنگ باورنکردنی بود. جان خود را به خطر می‌انداختند و بیرون می‌رفتند تا برای ما غذا بیاورند، این روحیه‌ای بود که داشتند، مثلا باید 2-3 ساعت صف می کشیدند تا برای ما نان بخرند.»

این پزشک فراموش نشدنی‌ترین اتفاقی را که در طول اقامت نزدیک به یک ماهه خود در تاسیسات سازمان ملل در نوارغزه تجربه کرد را با این جمله توصیف کرد:

«یک روز صبح صدای جیغ از یکی از اتاق‌های ساختمانی که ما در آن اقامت داشتیم شنیده شد. ما رفتیم تا بفهمیم چه اتفاقی می‌افتد. به فردی که در آنجا اقامت داشت خبر رسیده بود که دختر نه ماه باردار 25 ساله‌‌اش در بمباران کشته شده بود. ما نزدیک گذرگاه مرزی رفاه بودیم و این فرد گفت که می خواهد برود دخترش را ببیند، به او گفتم که نرو و سعی کردیم او را تسکین کنیم اما نشد. این فرد گفت که «من اگر نروم خودم را نمی بخشم و رفت. بعدا که برگشت گفت ماشین جلوی آنها مورد اصابت هوایی قرار گرفته بود. رفت دخترش را دفن کرد و برگشت. یکی از فراموش نشدنی ترین آدم‌هایی بود که تا به حال داشتم. ما گریه می‌کردیم، اما او حتی یک قطره اشک نمی‌ریخت. او بسیار قوی بود. این آدم گفت که «اینجا غزه است، این سرنوشت ماست. ما می‌دانیم که دنیا ما را تنها گذاشته است، اما ما خدا را داریم».

الحماد که همچنین از عدم درخواست آتش‌بس از سوی رهبران سیاسی به ویژه در انگلستان انتقاد کرد، به درخواست برای «وقفه بشردوستانه در درگیری» اشاره کرد و گفت: «این به چه معناست؟ آیا به مردم اجازه می‌دهید آب وغذا و دارو برای چند ساعت پیدا کنند، و سپس به کشتن ادامه دهیم؟

پزشک انگلستانی با تاکید بر اینکه توقف حملات یک وظیفه انسانی است، خاطرنشان کرد: اگر به ریشه مشکل رسیدگی نشود، آنچه امروز رخ داد دوباره تکرار خواهد شد.

آناتولی