کوردانه: محمدرضا اسکندری: سقوط رژیم اسد، که یکی از مهم‌ترین ستون‌های استراتژیک سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی بوده، ضربه‌ی سنگینی به نفوذ منطقه‌ای ایران وارد خواهد کرد. حزب‌الله لبنان و حماس به‌عنوان بازوهای اصلی نیابتی جمهوری اسلامی، با مسدود شدن مسیرهای تسلیحاتی و حمایتی از طریق سوریه، در موضع ضعف قرار می‌گیرند. همچنین با قطع ارتباط زمینی میان ایران و مدیترانه، امکان استقرار استراتژی هلال شیعی به‌شدت محدود می‌شود.

برندگان منطقه‌ای: ترکیه و اسرائیل

ترکیه : دولت ترکیه با نفوذ بیشتر از طریق ارتش آزاد سوریه و گروه‌های وابسته به تحریر شام، توانسته است نقش کلیدی در معادلات سوریه ایفا کند، آنها بدون مداخله‌ی مستقیم نظامی گسترده خود را ناجی مردم سوریه اعلام می کنند. این کشور به‌دنبال تثبیت حضور خود در شمال سوریه و حذف کردها با کمک ارتش آزاد سوریه و نیروی هوایی خود و استفاده از این نفوذ خود در میان آنها برای کنترل جریان مهاجرت و تقویت قدرت منطقه‌ای خود است.

اسرائیل: اسرائیل از سقوط اسد برای تأمین امنیت مرزهای خود در جولان و تضعیف حزب‌الله و سایر گروه‌های نیابتی استفاده کرده است. این کشور همچنین مانع جدی در برابر انتقال تسلیحات از طریق سوریه به لبنان شده و امنیت استراتژیک خود را افزایش داده است. و تا این لحظه بیش از 20 کیلومتر در بلندهای جولان پیشروی نموده و مناطق استراتژیک را تصرف نموده است

چالش‌ها و فرصت‌ها برای ایران

چالش‌ها: شکست جمهوری اسلامی در سوریه و عراق می‌تواند منجر به تضعیف حمایت‌های مردمی از رژیم در داخل ایران و تشدید اعتراضات داخلی شود. زیرا مردم از رهبری رژیم سوال خواهند کرد به چه حقی میلیارها دلار از پول مردم خرج یک دیکتاتور نموده است و فرزندان مردم را گوشت دم توپ رژیم اسد نموده است. در ضمن با توجه به موضعگیری دولت عراق در کمک نکردن به اسد و ترس آنها از دخالت امریکا و اسرائیل در جنگ با نیروهای نیباتی باقی مانده رژیم حشد شعبی، احتمال حذف یا ادغام حشد الشعبی در ارتش عراق وجود دارد و اگر این کار عملی شود، نفوذ ایران را در عراق که تا امروز دست اول داشت کاهش می‌دهد.

فرصت‌ها: برای نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، این وضعیت می‌تواند به‌عنوان یک نقطه عطف برای احیای جنبش‌های مردمی بخصوص جنبش “زن، زندگی، آزادی” عمل کند. اگر اپوزیسیون ایرانی بتواند انسجام و همبستگی لازم را ایجاد کند، ممکن است بتواند نقشی مشابه نیروهای شورشی سوریه در مرحله‌ی انتقال ایفا کند. آنها با توجه به همه اختلافات بر سر یک مسله که سقوط رژیم است به توافق برسند و اعلام کنند قصد آنها انتقام نیست بلکه آزادکردن کشور و ابادانی و آزادی است برای همه مردم ساکن کشور.

لزوم اتحاد اپوزیسیون ایرانی

اپوزیسیون ایران، برخلاف گروه‌های شورشی سوری، از پتانسیل بیشتری از لحاظ دانش، تجربه‌ی مدنی، و ارتباطات بین‌المللی برخوردار است. اما اختلافات ایدئولوژیک و نبود یک استراتژی مشترک باعث شده است که رژیم جنبش های اجتماعی را سرکوب نماید. تجربه نیروهای شورشی سوریه که هیچ وجه سیاسی و ایدئولوژی با هم نداشتند و فقط در یک اصل با هم بودند و ان هم سقوط اسد نشان می‌دهد که ایجاد یک جبهه متحد بر اساس کمترین اشترکات و جذب نیروهای معتدل و وابسته به رژیم می‌تواند مسیر انتقال قدرت را هموارتر کند. این مسله را ما در کمک نکردن ارتش و نیروهای گارد و امنیتی رژیم اسد مشاهد ه کردیم. نیروهای شورشی با ارتبط با انها حتی نخست وزیر در قدرت را نه تنها اعدام نکردن بلکه با حفاظت تمام از وی از او خواستن که اعلام کند تا در دوران گذار رهبری نیروهای حکومتی داشته باشد. این کار انها باعث شده است تا این لحظه اموال عمومی از بین نرود و جنگ داخلی و قتل و کشتار به خاطر تصفیه حسابهای شخصی کمتر شود

پتانسیل شعله‌ور شدن دوباره جنبش‌های مدنی در ایران

سقوط اسد می‌تواند نمادی از شکنندگی رژیم‌های سرکوبگر باشد و به مردم ایران امید تازه‌ای بدهد. اما برای تبدیل این امید به حرکت عملی، نیاز به سازمان‌دهی بهتر، استراتژی‌های منسجم و حمایت‌های بین‌المللی وجود دارد. اگر نیروهای سیاسی، تشکل های صنفی و مدنی بتوانند از این فرصت استفاده کنند، ممکن است شاهد تحولات عمیقی در ایران باشیم.

نتیجه‌گیری

سقوط اسد، اگرچه در نگاه اول تغییری منطقه‌ای است، اما پیامدهای عمیقی برای سیاست داخلی و خارجی ایران خواهد داشت. این رویداد می‌تواند به‌عنوان یک کاتالیزور برای تغییرات گسترده در ایران عمل کند، مشروط بر این که اپوزیسیون بتواند درس‌هایی از تحولات سوریه بگیرد و با استفاده از ابزارهای مدنی و سیاسی، به‌طور مؤثر عمل کند.