شورش شهباز- در شهر هولیر (اربیل) پایتخت اقلیم کوردستان در مورخ2/5/ 2023 کنفرانسی سه روزه تحت عنوان کنفرانس علمی بینالمللی ژنوساید مردم کورد(کورد فیلی) برگزار شد.
این کنفرانس با همکاری سه دانشگاه صلاحالدین – هولیر ، دانشگاه شهر دهوک و دانشگاه شهر سوران تحت نظارت مسعود بارزانی برگزار شد. در این کنفرانس مباحثی تحت عنوان ژنوساید با متدی آکادمیک از سوی اساتید پژوهشگر و مدعوین در این کنفرانس مورد بحث قرار گرفت. تمامی مباحث و پنلهای برگزار شده به سه زبان کوردی، عربی و انگلیسی ارائه گردید. اساتید دانشگاهی غیرکورد و دعوت شده از چندین کشور دنیا مباحثی را عنوان کردند. این مباحث علاوه بر آن که دارای اهمیت خاص خود بودند، التزامی ویژه را برای هر فرد کورد که در هر یک از زمینههای سیاسی، فرهنگی و … فعالیت میکند، ایجاد مینماید.
تعدادی از اساتید غربی(آمریکایی و اروپایی) در این کنفرانس شرکت داشتند، مباحثی مهم در مورد ژنوساید ملت کورد(بالاخص کوردفیلی) عنوان نمودند- به شخصه برای من به عنوان یک فعال سیاسی و نویسنده- جالب بود. جذابیت این کنفرانس بیشتر از آن جهت باید مورد توجه قرار بگیرد که پروسهی انفال و ژنوساید ملت کورد به سطحی از اهمیت رسیده که اساتید محترم فارق از اینکه بصورت علمی دارای پژوهش و تحقیقات در این زمینه بودهاند بلکه در سطوح دانشگاهی درصدد ایجاد فضایی برای مطالعهای آن تحت عنوان دروسی دانشگاهی در سایر کشورهای جهان باشند.
بعد دیگر دید و نگاه اعراب شرکتکننده در این کنفرانس به موضوع ژنوساید کورد بود که اساتیدی محترم و فرهیخته از کشورهای اردن و تونس و عراق بصورتی مجدانه و بسی جانبدارانه از کورد مباحث خود را ارائه دادند. بخشی از تاریخ کورد به ویژه کوردفیلی و داشتن حاکمیت کوردفیلی در بغداد را از دوران ذوالفقارخان کلهر- در سال ۹۳۰ق/۱٥۲۴- مقارن با حاکمیت دو امپراطوری عثمانی و صفوی را بعنوان مبدأ بومی بودن کوردفیلی در عراق پیشین_ ولایتی بنام بغداد_ تا عراق کنونی را با هم در تنیدگی از وضعیت زبان و فرهنگ کوردفیلی بر زبان آوردند.
بخش دیگر از سخنان این اساتید در مورد ژنوساید عنوان شد. نقاط مشترک نظرات آنان متوجه این مسئله بود که برای ممانعت از ژنوساید و کشتار جمعی کورد، راه چارهای جز توسعه فرهنگ دموکراسی وجود ندارد. با گسترش هرچه بیشتر فرهنگ دموکراسی به همان اندازه، ملت کورد از ژنوساید و کشتارجمعی در امان خواهد ماند. یعنی در فقدان دموکراسی و پا برجا بودن تفکر فاشیستی تا به ناسیونالیسم(خواه عربی تا به ایرانی و ترکی)، کورد همچنان در معرض خطر کشتارجمعی قرار دارد.
جالب اینکه در این کنفرانس بینالمللی غیبت اساتید دانشگاهی ایرانی(غیرکورد) و ترکان ترکیه به شیوهای محسوس دیده میشد. بحثی آکادمیک و علمی در مورد کشتارجمعی و ژنوساید برای هر حاکمیتی چه از لحاظ سیاسی تا به علمی باید مبدأیی باشد. به ویژه برای کشوری همچون ایران که”کنوانسیون جلوگیری از کشتارجمعی و مجازات آن مصوب ۹ دسامبر ۱۹۴۸مجمع عمومی سازمان ملل متحد” براساس شرح ذیل چه در دوران پهلوی و چه در دورهی کنونی جمهوری اسلامی بدان محلق شده است!
(کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتاید مورخ نهم آذر 1352 (سیام نوامبر 1973) مشتمل بر یک مقدمه و 19 ماده به شرح پیوست تصویب و اجازه تسلیم سند الحاق آن به دولت داده میشود.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و متن موافقتنامه پیوست در جلسه روز پنجشنبه چهارم بهمن ماه یکهزار و سیصد و شصت و سه توسط مجلس تصویب و در تاریخ 23/11/1363 به تایید شورای نگهبان رسیده است .
رییس مجلس وقت جمهوری اسلامی(اکبرهاشمی)کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتایدکشورهای طرف این کنوانسیون با یادآوری مفاد منشور حقوق بشر ملل متحد که طی آن تعهد نمودهاند با همکاری سازمان ملل متحد اقدام مشترک و مجزایی جهت کسب احترام جهانی و رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه افراد بدون هیچگونه تمایزی از لحاظ نژاد، جنسیت، زبان و یا مذهب به عمل آورند.)
لذا عدم شرکت ایرانیان غیرکورد در این کنفرانس را میتوان همچون زنگ خطری از زوایای نبود فرهنگ و منع گسترش دموکراسی قلمداد نمود که جامعهای تحت کنترل حاکمیت کنونی، تمامی هستههای ذهنیتی این جامعه را بسوی افکار شوم دیگری سوق میدهد و مانع اصلی برای بسط فرهنگ و ذهنیت دموکراسی است.
هرچند فاکتور شیعه بودن کوردهای فیلی در زمان اخراج از عراق به ایران باعث آن نشد مورد رأفت و عطوفت حاکمیت شیعی/ اسلامیکه در بوق وکرنای شیعهگری میدمند، قرار بگیرند. فقط یک کارت شناسایی بنام کارت سبز به آنها داده شد که فاقد هرگونه وجهه و اعتبار قانونی بود و صرفا جهت شناسایی و آمار و تعیین محل سکونت آنان بوده و کاربرد دیگری نداشت.
بحث در خصوص شورای رهبری انقلاب موسوم به”مجلس القيادة الثورة” به رهبری صدام حسین که دستوراتی خارج از عرف قانونی صادر کردند در کشتارجمعی کوردهای فیلی جای بسی تأمل دارد. از این دستورات میتوان به اسقاط جنسیه(باطلکردن شناسنامه) و اخراج کوردهای فیلی و حتی کسانی که دارای همسرانی فیلی با طلاق و جدایی از آنان جوایزی را دریافت میکردند.
بعد دیگر دستورات این شورای انقلاب، دستگیری جوانان کوردفیلی و بردن آنان به آزمایشگاههای شیمیایی و در معرض آزمایش قراردادن آنان در واکنش به مواد شیمیایی را ذکر کرد که تا کنون بعنوان مفقودالاثرین کوردفیلی از آنان یاد میشود. چنین جنایتی که صدام حسین و یارانش در حزب بعث انجام دادند، تفاوت چندانی با اتاق گاز و کورههای آدمسوزی اردوگاههای آشویتس دوران هیتلر ندارد.
نقش اقتصاد در ژنوساید کوردفیلی موضوع دیگری بود که به کرات و در پنلهای مختلف از تمامی زوایای حاکمیت سیاسی تا به نقش حمایتی مالی کوردفیلی در مبارزات جنبش کوردی در اقلیم کوردستان، موردنظر تمامی اساتید و سخنرانان در این کنفرانس بود. بعد از خلأ ایجاد شده در نبود یهودیان در جنوب و مرکز عراق به ویژه بغداد، کوردفیلی همچون بدیلی، بیشتر زیربناهای اقتصادی – تجاری و صنعت و… را تحت سیطره میگیرد. یعنی اقتصاد عراق در برههی زمانی گذار از سیستم پادشاهی به جمهوریت کاملا تحت کنترل کوردهای فیلی بود. در سال 1958.م ژنرال عبدالکریم قاسم طی کودتایی بر سر کار آمد و نظام پادشاهی در عراق ملغی و تبدیل به نظام جمهوری شد. نقش کوردفیلی در همراهی با وی به واسطهی قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی که در عراق داشتند کاملا پر رنگتر میشود. زیرا کوردهای فیلی علاوه بر قدرت اقتصادی که داشتند همزمان مدارج عالی را در دانشگاههای بغداد طی کرده و وارد جریانات انقلابی شدند. کوردهای فیلی در جریانات و احزاب چپ سراسری عراق به ویژه حزب کمونیست_حزب شیوعی عراقی_ بعنوان اشخاص برجسته در سطوح رهبری آن احزاب نقش بسزایی داشتهاند. همچنین از سوی دیگر در جریانات مبارزاتی کوردی هم نقشی کلیدی و مرکزی ایفا نموده اند تا جایی که حزب دموکرات کوردستان عراق در بدو تأسیس در بغداد و در منزل یک کورد فیلی بنام” سعید فهیم” تاسیس شد. یکی از موسسین حزب دموکرات کوردستان بنام دکتر جعفر محمد کریم، برادر حبیب محمد کریم دبیرکل حزب دموکرات کوردستان عراق بوده است(دکتر جعفر کریم پیش از این در حزب هیوا نیز عضویت داشته و نقش بسزایی را در پیشبرد اهداف این حزب برعهده داشته است). محمد موسی در نخستین کنفرانس منعقده در بغداد در سال 1950.م بعنوان عضو کمیتهی مرکزی و در سال 1953.م نیز بعنوان عضو کمیته موسس اتحادیهی جوانان دموکرات کوردستان و نخستین دبیرکل این اتحادیه ایفای نقش کرده است. از دیگر اعضاء موسس حزب دموکرات کوردستان عراق میتوان به ملا سید حکیم خانقینی اشاره کرد. ملا سید حکیم در سال 1339.م با حزب هیوا ارتباط داشته و بعد از آن عضو رهبری حزب رزگاری و در سال 1946.م به عضویت کمیته مرکزی حزب دموکرات کوردستان عراق در آمده است، ملا سید حکیم اصالتا اهل سنندج میباشد. بانو ذکیه اسماعیل موسس اتحادیهی زنان دموکرات کوردستان عراق و نخستین دبیرکل این اتحادیه که اصالتا اهل ایل ملکشاهی در استان ایلام که یکی از ایلات کوردفیلی است میباشد . عادل مراد دبیرکل اتحادیه دانشجویان دموکرات کوردستان عراق و یدالله فیلی معروف به یدی فیلی دبیرکل اتحادیه جوانان دموکرات کوردستان عراق که طی دو دوره در دو کنگره 6 و 7 بعنوان عضو کمیتهی مرکزی حزب دموکرات کوردستان در رهبری این حزب جای گرفته است. جلیل فیلی عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کوردستان عراق و در سال 1997.م در حکومت اقلیم کوردستان سمت وزارت را دارا بوده است. فواد حسین عضو دفتر سیاسی حزب دموکرات کوردستان عراق که حالیه سمت وزیر امور خارجه عراق را برعهده دارد.
عادل مراد و عبدالرزاق فیلی نیز همراه با مام جلال(جلال طالبانی) از موسسین اتحادیهی میهنی کوردستان بودند. جلال طالبانی اصالتا از ایل زنگنه میباشد و حوالی سکونت این ایل به جغرافیای استان کرماشان و بخشی از استان ایلام تا به منطقه گرمیان(کرکوک) بر میگردد. از دیگر رهبران کوردفیلی در اتحادیهی میهنی کوردستان میتوان به جبار فرمان و کوردو قاسم و عماد احمد اشاره کرد. عماد احمد حتی به پست معاونت نخست وزیری اقلیم کوردستان هم رسید.
نخستین زن شهید اعدام شده نه تنها در بین تمام ملت کورد بلکه در خاورمیانه که توسط حزب بعث عراق محکوم به اعدام شد، لیلا قاسم است. شهید لیلی قاسم با پوشیدن لباس عروسی به پای چوبەی دار رفت، از کوردهای فیلی بود. بحث دیگر در مورد کوردهای فیلی که بیشتر حالیه برجسته میشود، باورهای مذهبی آنان است. اما این شناختی نادرست است و اگر کوردهای فیلی با عینک تار وابستگیهای مذهبی مورد بررسی قرار بگیرند، نقش فعال آنان در احزاب کمونیست و چپ تا به حرکتهای مبارزاتی کوردی نادیده گرفته میشود! هرچند مرکز زایش جنبش کوردی از ابتدا به ساکن، در مناطق سنینشین کوردستان است. اما در کوردستان عراق و بعد از جنگ جهانی دوم نقطه شکل گیری و آغاز حرکت مبارزاتی کورد در بغداد و با حمایت کوردهای فیلی است که لعابی تازه به خود میگیرد. در آن برههی زمانی جنبش کوردی رنگی هویت خواهی در قالب ملتی واحد به نام کورد دارد. اعتقادات و باورهای مذهبی/ دینی رنگ باخته و خواستی مشترک موجبات حمایتهای مادی و معنوی را ایجاد میکند.
عدم شناخت از ایل و قبایل کوردفیلی موجبات چنین دیدگاهی مغرضانه را شکل میدهد. بعنوان نمونه: ایلاتی همچون ایل لک در اقلیم کوردستان و حتی استان کرکوک سنی مذهب هستند. اما در مناطق مرکزی عراق و جنوبی آن شیعه مذهب و در ایران(استان کرماشان و ایلام و لورستان) دارای دو باور آیین یارسان و مذهب شیعه هستند. ایل کلهر که یکی از بزرگترین ایلات کوردفیلی میباشد، دارای دو شق مذهبی سنی و شیعه است. بخش عمدهی آنان در استانهای کرماشان و ایلام و بخش دیگر این ایل در مناطق خانقین تا به بغداد شیعه مذهب و از شهر کلار تا به کرکوک و از سیلمانیه تا شهر کویه و استان اربیل دارای مذهب سنی هستند. ایل زنگنه هم دارای چنین بافت باورهای دینی مذهبی دوگانه و متفاوت است. بخش دیگری از کوردهای لور در منطقهی شارهزور (شهرزور) (شهرهای عربت و سیدصادق و بخشی از حلبجه) دارای مذهب سنی و در منطقه خانقین تا به شهرهای مندلی و کوت دارای مذهب شیعه و در ایران بخشی از استان ایلام تا به لورستان و چهارمحال بختیاری و کهلکولیه و بویر احمد و بخشی از استان خوزستان دارای مذهب شیعه هستند. مهم اینکه این تقسیم بندی ایلات کوردفیلی به دو مذهب شیعه و سنی نتوانسته است، احساسات ناسیونالیستی این ایلات کورد از قدیم تا به امروز را تضعیف کند. ارتباط خویشاوندی این ایلات همچنان پابرجاست و توجهات مذهبی افراد این ایلات بیشتر امری شخصی قلمداد میگردد و موجبات گسست ایلی نگردیده و همین خود باعث ایجاد حس هویت خواهی کوردی در بین آنان میباشد.
بخش مهم این مبارزات بدلیل آنکه از شهر بغداد پایتخت عراق شروع میشود، موجب ایجاد پلی ارتباطی با مناطق دیگر کوردی همچون ایلام و کرماشان میگردد. هر چند در آن مقطع زمانی رسانههای گروهی و ارتباطات محدود بود، ولی مبارزهی کورد در کوردستان عراق از طریق شهرهای بدره و جصان و مندلی و خانقین بصورتی شفاهی یا همان روش انتقال سینه به سینه به نواحی همجوار یعنی ایلام و کرماشان و حتی لورستان تا به کوردهای ساکن در کلاردشت و خراسان ره میپیماید.
توضیح اینکه: شهر بدره که اکنون از مناطق مورد مناقشه بین حکومت عراق و اقلیم کوردستان است. در آن سوی مرز عراق و ایران و در استان ایلام شهرستانی به همین نام وجود دارد که به آن شهرستان بدره میگویند. در شهرستان خانقین ایلاتی همچون کلهر، ارکوازی، ملکشاهی، میهخاس، زرگوشی ، سوره میری و … وجود دارند که هرکدام دارای جغرافیای مختص به خود در شهرستان خانقین هستند! داشتن چنین محل سکونتی دقیقا نمونهای مشابه از داشتن جغرافیای ایلی ایلات فوقالذکر در دو استان ایلام و کرماشان را نشان میدهد.
بخش دیگری از این کنفرانس به ایجاد مکانیسمهای قانونی در مانع شدن از تکرار ژنوساید بر میگردد. در این خصوص نمیتوان نقش پارلمان دولت اقلیم کوردستان را نادیده گرفت. سابقا تلاشهایی در زمینه ژنوساید به عمل آمده است که از موارد برجستهی آنها، حضور نمایندگان اقلیم کوردستان در پارلمانهای اروپایی و حتی پارلمان اتحادیهی اروپا را میتوان ذکر کرد. هرچند مذکرات در خصوص به رسیمت شناختن ژنوساید ملت کورد_ که طی چند مرحله از انفال بارزانیها تا کوردهای فیلی و از عملیات انفال در منطقه گرمیان تا دره جافیاتی و دشت کویه تا بمباران شیمیایی شهر حلبچه و مناطق گوبتپه و بالیسان رخ داده است- همچنان ادامه دارد تا سیری جهانی به خود بگیرد. نشستها و کنفرانسها در این زمینه در راستای آگاهی بخشی به افکار عمومی در جهان است.
دادگاه عالی جنایی عراق اقدام به صدور رأی در خصوص ژنوساید کوردفیلی در سال 2008.م نمود. متعاقب آن نیز پارلمان اقلیم کوردستان و پارلمان عراق به این حکم صادره دادگاه عالی جنایی عراق، طی رأی گیری با اکثریت قاطع آراء آن را به رسمیت شناخت. اما تا کنون قوهی مجریه عراق عملا در زمینه مالی و معنوی اقدام موثری در این خصوص انجام نداده است. در اداره ثبت احوال مرکزی عراق واقع در بغداد هنوز کیس کوردهای فیلی در طبقهی دوم ساختمان این اداره( مختص به اتباع بیگانه) و شناسنامههایشان در بین اتباع بیگانه قرار دارد و بیگانه قلمداد شدن کوردهای فیلی در زادگاه و محل سکونت آباو اجدادیشان همچنان به طور رسمی ادامه دارد. هرچند در عراق کنونی قانون اساسی براساس نظام و سیستمی فدرال و غیرمتمرکز وضع و سیستم حاکمیتی نیز در چارچوب دولتی فدرال/ دموکراتیک برسرکار آمده است. اما ذهنیت و عقلیت شوونیستی بعثی و فاشیسم و ناسیونالیسم عربی(عروبه) همچنان در دوایر آن به ویژه در ثبت احوال بصورت محسوس وجود دارد. به همین دلیل از سال 2008.م تا کنون در خصوص بازگرداندن شناسنامه_ حتی در ادارهی ثبت املاک نسبت به املاک ضبط و مصادره شده کوردهای فیلی که در دورهی رژیم بعث(صدام حسین) روی داد- کوچکترین اقدامی صورت نگرفته است. هنوز هم کوردهای فیلی با همان مشکلاتی که در دوران بعث داشتهاند، دست و پنجه نرم میکند.
قوانین وضعی در داخل هر کشور و حتی در عرصهی بینالمللی که کشورها در کنوانسیونها به آن پایبندی خود را نشان میدهند، میتواند راهکار دیگری برای مانع شدن از اجحاف حقوق بشر بر مبنای اصول کلی قید شده در منشور حقوق بشر باشد. دولت عراق از دوران حاکمیت حزب بعث تاکنون که دولت فدرال عراق جایگزین آن شده است، این دولت هنوز به”کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتاید” ملحق نشده است. هرچند تلاشهایی در پارلمان حکومت فعلی در این خصوص صورت گرفت اما دادگاه فدرال عراقی مانع از آن شد تا در دستور کار پارلمان قرار گیرد. عدم الحاق به کنوانسیونی که الزامات اخلاقی و قانونی را برای هر کشوری که به آن بپیوندد ایجاد میکند، احتمال روی دادن یا خطر تکرار ژنوساید را دو چندان می نماید. لذا نمیتوان اطمینان و باور داشت که بعد از چند مرحله ژنوساید صورت گرفته در دوران رژیم بعث، بار دیگر در دورهی فعلی ژنوسایدی دیگر علیه اقوام ملت کورد صورت نگیرد! چرا که در سال 2014 و دوره حاکمیت حکومتی به اصطلاح فدرال دموکراتیک در عراق، تمام دنیا شاهد بود که بار دیگرکوردهای ایزدی توسط داعش مورد ژنوساید قرار گرفتند. لذا باید قبول کرد که خطر و تهدید ژنوساید و کشتارجمعی در مورد ملت کورد همچنان به قوت خود باقی است.
جنبش و کیان و موجودیت ملت کورد در تمام بخشههای کوردستان و حتی در اقلیم کوردستان که دارای حاکمیتی محلی است همچنان با خطرات جدی مواجه است. از زمرهی این تهدیدات و خطرات میتوان از احتمال تکرار کشتار جمعی و نسل کشی و یا به ژنوساید فرهنگی و زبانی و تاریخی نام برد. وزیر آموزش و پرورش اقلیم کوردستان در این کنفرانس در راستای مانع شدن از تکرار چنین خطرات و تهدیداتی مبحثی را تحت عنوان تدریس کتب ژنوساید در پایههای آموزشی ابتدایی تا دوران متوسطه تحصیلی عنوان نمود. چنین رویکرد و عملکردی باعث آن میشود تا نسلهای آیندهی ملت کورد هم با تاریخ پر فراز و نشیب و تراژدیک ملت خود آشنا شوند و در عین حال پرورش نسلی آکادمیک را در پی خواهد داشت که مدافعانی معتقد برای باورهای بومی شده کورد باشند. در پایان ضروری است اعلام شود؛ حائز اهمیت اینکه تمام مراحل پروسه انفال و ژنوساید و کشتارجمعی ملت کورد همچون پروسهی هولوکاست نگریسته شود و افکار جهانی نسبت بدان آگاه شوند. زیرا فقط سیاست های جهانی و افکار جمعی و عمومی جهانی و منطقهای است که میتواند مدافعی سرسخت برای خواستهای ملت کورد باشد که در راه رسیدن به این خواست ها در معرض چنین جنایات تاریخی و ژنوسایدهای متعدد قرار گرفت.