مالک بیگی، فعال رسانەای انتخابات/ بنابر نظرسنجیهای بیطرفانە و حتی اظهارنظرهای پیشاپیش برخی از حکومتیان از جملە محسن رضایی، در این دورە از انتخابات مشارکت مردمی در پایینترین حد خود خواهد بود و در بازەای بیست و پنج درصدی تا چهل درصدی عنوان شدە است.
این موضوع میتواند حایز چند دلیل عمدە باشد؛
یک-کاهش انتخابات بە دلیل افزایش اگاهیهای عمومی و اتخاذ کردن رفتاری همانند رفتار کشورهای توسعەیافتە با مشارکت حداقلی در انتخابات
این موضوع بیانگر آن است کە مردم دریافتەاند انتخابات نە یک امر عمومی بلکە امری سیاسی است و باتوجە بە اینکە عموم شهروندان از سیاستزدگی هفتهشت دهەای حاکم بر جامعەی ایرانی زدە شدەاند، مطلوب عموم شهروندان نیست.
نتایج نظرسنجیهای بیطرفانە حکایت از آن دارد کە درصد مشارکت عامەی مردم کە دارای تحصیلات دانشگاهی نیستند بیش از مشارکت افرادی خواهد بود کە دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و این یعنی اینکە فرهنگ عمومی در رابطە با انتخابات ارتقاء یافتە و یک پارادایمشیفت در جامعەی ایرانی رخ دادە و در نزد عامە مردم؛ حقوق مدنی بیش از حقوق سیاسی در اولویت مردم قرار دارد. اینکە این موضوع پس از خیزش عمومی (ژینا/مهسا) و با مطالبەی عمومی (زن، زندگی، آزادی) و با تاکید بر اینکە در مقولەی آزادی نیز آزادیهای مدنی و فردی بر آزادیهای سیاسی ارجحیت داشتە، نشانەی پایدار شدن توسعەی فرهنگی و توسعە فردی آحاد مردم بە عنوان مهمترین زیرساخت برای توسعە همەجانبە کشور است. از سویی دیگر بیانگر توسعەی سیاسی کشور میباشد چرا بالاخرە سیاسان سیاستنیاموختە نیز بر این مطالبەی عمومی کە تفکیک امر اجتماعی از تفکیک امر سیاسی است گردن نهادند و این رخداد نویدبخش آن است کە سیاستزدگی در ایران رو بە زوال است و (سیاستورزی) جای (سیاس بودن) و عوامفریبی و تهییج عامەی مردم را خواهد گرفت.
دو-برای اولین بار یکی از لیستهای ائتلافی (لیست بیداری ملت)، اگر چە لیستی کمتر شناختە شدە، یک زن را، اگر چە یک خانم چادری و مورد تایید شورای نگهبان را، بە عنوان سرلیست خود قرار دادە و جالبتر اینکە از میان سی نامزد معرفی شدە برای مجلس شورای اسلامی تهران و سە نامزد معرفی شدە برای مجلس خبرگان رهبری تهران، فقط عکس خانم سرلیست درج شدە بود در حالیکە حضرات علما تاچندی پیش از درج عکس بر مجلس ترحیم زنان و حتی درج نام خانمهای خود بر سنگ قبور نیز ابا داشتند چە رسد بە لیست سیاسی و انتخاباتی.
همچنین در پوستر این لیست، همانند بسیاری از لیستها در بالای لیست عبارت (برای ایران) درج شدە عبارتی کە متاثر از ترانەی شروین حاجیپور، زندانی سیاسی خیزش عمومی (زن، زندگی، آزادی) است و اینکە صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز برای کشاندن مردم بە پای صندوقهای رای از همین ترفند استفادە کردە است. اگرچە قبلتر نیز در اینگونە مواقع دستگاە پروپاگاندای حاکمیت (ایرانیت) را برجستەتر از (اسلامیت) نمودە و پس از انتخابات مجددا اسلامیت را حاکم کردە و ایرانیت را تا حد حذف پیشبردە ولی اینکە از یک شعار فراگیر جنبشهای مردمی ضدنظام بە این وسعت استفادە شود میتواند نشاندهندە عقبنشینی در برابر گفتمانهای عمومی غیرحکومتی نیز برشمردە شو و این موضوع میتواند بیانگر گردن نهادن سیاسیون درون حاکمیت و حتی نهادهای حاکمیتی بە قدرت نرم یعنی نظر و رای مردم باشد، هر چند بسیار گذرا.
نکتە جالب توجە در نظرسنجیها ذکر این نکتە است کە علاوە بر اینکە بیش از چهل درصد جانعەی آماری کە اذعان کردەاند هرگز در انتخابات شرکت نمیکنند آمار دو درصدی کسانی کە گفتەاند چون نامزدان انتخاباتی آنان کە عمدتا اصلاحطلبان میباشند، رد صلاحیت شدەاند لذا در انتخابات شرکت نمیکنند نیز قابل تامل میباشد چون این موضوع یعنی پایدار شدن شعار مردمی (اصلاحطلب، اصولگرا، دیگە تمام ماجرا).
مخلص کلام اینکە این دو مهم نشان میدهد کە حنای دوگانەسازی حاکمیت در ترویج و تقابل دادن دوگانەی (اسلامیت) و (ایرانیت) در میان عامە مردم دیگر رنگی ندارد و نیز دوگانەسازی (اصلاحطلبی) و (اصولگرایی).
سە-رشد قومیت و عبور از تابو قومگرایی در انتخابات
در این دورە بسیاری از ستادهای انتخاباتی مجلس و حتی خیرگان رهبری اقدام بە ایجاد کمیتەی اقوام و یا کمیتەی اقوام و مذاهب نمودند کە عمدتا و برخلاف قبل این ستادها (اقوام) و (مذاهب) را دو شاخە جدا از فرض نمودەاند کە این موضوع نیز بە خاطر عقبنشینی در برابر خواست کنشگران ناسیونالیست و کنشگران مذهبی بودە کە قبلا در همین ستادها دچار تعارض منافع ناشی از تقابل دیانت در برابر ملیت و قومیت میشدند و در چرخەی باطل دوگانەسازی حاکمیتی (ملت) در برابر (امت) ، انرژیهای آنان بە هرز میرفت.
چهار- رشد لیستهای فرعی و باور عمدەی کنشگران بە این موضوع کە لیستهای اصلی انحصاری عمل میکنند و غریبە را بە خود راە نخواهند داشت لذا جنبش تعدد لیستها در برابر دو سە لیست انحصاری مربوط بە باندهای قدرت، در این دورە بەراە افتاد.
اگر چە پیشبینی میشود کە استراتژی قهر با صندوق رای و تحریم انتخابات بە عنوان یک خواست عمومی پایدار، بە شکلی مستمر در ایران ادامە خواهد داشت و یا حتی دستکم در قالب عدم دحالت کنشگران مدنی در انتخابات سیاسی و تکمیل روند تفکیک امر سیاسی از امر اجتماعی و حتی پس از جمهوری اسلامی نیز ادامە خواهد داشت قطعا بروز رفتارهای اینگونە بیانگر این واقعیت است؛ همان کسانی کە بە دلایل متعدد خود را مجبور بە حضور در انتخابات کردند و با دلایلی از جملە باور بە نهاد انتخابات ولو انتخابات نیمبند، باور بە اصول انقلاب اسلامی و برای حفظ آنان از دست رانتخواران و انحصارطلبان هزارفامیل، باور بە عقبراندن تندروان در فضای ایران و … و یا حتی خرید و فروش رای برای گذران زندگی، حاضر بە رای دادن شدند اغلب در پی ادای تکلیف شرعی همانند انتخابات ادوار گذشتە نیستند و خود نیز آن را کتمان نمیکنند و این شجاعت در ابراز رای شخصی نیز در پی ابراز شجاعت عمومی در خیزش ژینا قابل تفسیر و تعمیم میباشد و پذیرش ابراز نظر فردی مردم با قید نزدن انگ بە کسانی است کە جور دیگری میاندیشند.