کوردانه: مالک بیگی/ فەال رسانەای کورد: رسم وهارچڕ بە معنای (منادی بهار/ صدا کردن بهار/ دعوت از بهار) از جملە رسوم کهن کوردی بەویژە در استان ایلام بودە است.
آنگونە کە از بزرگان نقل شدە در این مراسم با برافروختن آتش و گرداندن آن در کوی و برزن و همراە با نوای ساز و دهل، این مراسم جمعی، متناسب با اقلیم و شرایط آب و هوای مناطق کوردنشین، از نواحی گرمسیری و از بهمن ماە شروع و بە چهارشنبەسوری و جشن نوروز در کل مناطق گرمسیری و سردسیری ختم می‌شدە است.
این مراسم ریشە در اساطیر کهن ایرانی-کوردی (گووران- یارسان) دارد.
در  شاهنامه فردوسی نوروز با جلوس جمشید پادشاه پیشدادی بر اریکه قدرت و در  شاهنامه گوورانی نوروز با  پیروزی کاوه آهنگر و یاران به تنگ آمده  از ستم و رژیم دیکتاتوری ضحاک ماردوش معنا یافته است. 
در حالی “مێردِ وریا”  و “یارِآگاه”  با منظری از متون مقدس یارسان، هموارە (نوروز) را تعبیر بر چیرگی نور بر تاریکی، گرمای یکدلی بر سردی تفرقه و سالار یافتن ارزش‌های والای انسانی بر پستی‌ها و پلشتی‌ها، فرض دانسته است.
پیران حقیقت هماره نوروز را به قداست و زیبایی با پاسداشت سنت‌های اصیل ایرانی، کوردی و گوورانی چنان  ارج نهاده‌اند و این روز فرخنده یکی از دو جشن مقدس یارسان در فراخنای سده‌ها شده است جشنی که تمثیلی زمینی از حضور ذات هفتن (هەفتوانە) در زندگانی همه کوردهاست.
همچنین در متن اساطیر باستانی آریایی از بندهشن می‌خوانیم که چون زمستان سخت و طولانی عذاب در عصر جمشید شاه به درازا کشید یاران از شاه والا که صاحب فر بود خواستند تا چاره‌ای بیندیشد. پس جمشید دست به دعا و لابه برد و سروش ایزد او را فرمانی رساند که یکی از یاران تیزپا را برای جست و جوی بهار به بیرون دژ ورجمکرد بفرستد.
جمشید چنین کرد و پیک مورد اعتماد خود را با یک مشعل و قدری نان به جست و جوی بهار موعود فرستاد. پس از چندی پیک با آتشی که هنوز روشن بود، شاخه‌های جوانه زده درختان و تخم پرندگان بازگشت و این گونه نوید پایان عذاب و بازگشت بهار و رسیدن نوروز را برای اهل دژ آورد. همانگونە کە گفتە شد این روایت اساطیری شباهت زیادی با رسم کهن کوردی (وهارچڕ/ منادی بهار) در ایلام دارد.
شوربختانە این مراسم نیز همانند مراسم (واران‌ تەڵاو/ طلب‌کنندەی باران) کە مراسمی در جهت طلب کردن باران است و با محوریت دختران و زنان و همراهی ساز و دهل همراە است، بە عنوان یکی از مواریث کهن و اساطیری استان ایلام در میان غفلت مسئولین میراث فرهنگی و معنوی استان ایلام، بە نسل‌های کنونی منتقل نشدە و در معرض فراموشی است.