توماج صالحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان دستگرد اصفهان، در نامه‌ای که خطاب به وکلایش نوشت، تاکید کرد که «زندان اگر بر فرض محال تمام خدمات یک هتلِ هفت ستاره را هم فراهم کند باز هم زندان است و من فکر نمی‌کنم حقم حتی یک روز اسارت باشد. به مرگ گرفتند، اما به تب راضی نخواهیم شد.»

او در این نامه همچنین اشاره کرد که در دوران بازجویی‌های ۱۲ ساعته، در سلول‌هایی نگهداری می‌شد که بیست و چهار ساعته چراغ در آن‌ها روشن بوده است.

توماج که اخیرا یکی از وکلایش را از پرونده خارج کرده، علت این امر را اختلاف نظر در رویکرد رسانه‌ای این وکیل اعلام کرده است.

متن کامل نامه به شرح زیر است :

«عرض ادب و احترام خدمت آقای رئیسیان و خانم اعتماد، ده ماه پیش که شما آقای رئیسیان درخواست من برای وکالت من و شما خانم اعتماد درخواست پدرم برای وکالت من را پذیرفتید، با علم به این بود که مرکز توجه ارگان‌های اطلاعاتی و ارتش سایبری خواهید شد و سیبل حملاتی چون پرونده‌سازی‌ها و سناریوسازی‌هایی که حیثیت شما را هدف قرار خواهند داد که البته همینطور هم شد، من بابت این ازخودگذشتگی از شما متشکرم.

زمانی که مدت‌ها با همان چیزی که شعارمان بود شکنجه روانی می‌شدم، یعنی نور، زمانی که هرشب بعد از بازجویی‌های ده دوازده ساعته تلاش می‌کردم روحیه‌‌ی آسیب دیده خودم را بازسازی کنم و برای حکم ناعادلانه اعدام آماده می‌شدم، چیزی که به عنوان شکنجه روانی هر روز در ابتدای بازجویی‌ها با آن تهدید می‌شدم و تلاش می‌کردم مرگ با افتخاری داشته باشم، ملاقات شما آقای رئیسیان و در آغوش گرفتنم بعد از آن همه انزوا در سلولی هشت متری و حمایت همه‌جانبه‌تان قدرت دوباره‌ای به من داد، همانطور که رسیدن خبر حمایت جانانه‌ طرفدارهایم. در آن روشنیِ ۲۴ ساعته عصبی و تاریکیِ شبانه‌روزیِ دل، ملاقات شما خانم اعتماد و دیدن غلبه‌تان بر ترس و در نهایت آن لبخند امیدبخشتان در قعر ظلمت تداعی سپیده‌ای بود پس از سال‌ها تحمل شبِ بی ماه و ستاره‌ی این وطن، مثل ایستادگیِ رشنو‌ها، یادآورِ آن شوق بی‌مهابا بین من و طرفدارهایم.

کسانی که شما را تهدید کرده‌اند از طرفدارهای من نیستند، فحاشی و تهدید در مسلک این خانواده نیست. جدایی من از خانم اعتماد در این پرونده‌ منشأ شخصی ندارد و زیر سوال بردن توانایی‌های ایشان در حرفه‌شان هم نیست تنها از بابت اختلاف نظر ما در برخورد رسانه‌ای است.

زندان اگر بر فرض محال تمام خدمات یک هتلِ هفت ستاره را هم فراهم کند باز هم زندان است و من فکر نمی‌کنم حقم حتی یک روز اسارت باشد. به مرگ گرفتند، اما به تب راضی نخواهیم شد. بابت تمام زحمات شما متشکرم، شما برای من جنگیدید و مطمئنم که با تمام توانتان هم جنگیدید اما خط قرمز من هوادارهای واقعی‌ام هستند و احساساتشان، کسانی که در این سال‌ها فریب تهمت‌هایی که روزنامه‌ها و تلویزیون و ارتش سایبریِ حکومت به من زدند را نخوردند و همچنان پشتیبانم بودند. با سپاس مجدد از شما، زحمات بی‌دریغتان و آرزوی سربلندی.»

زندان دستگرد – توماج ۱۴۰۲/۷/۱۱