اصل انتخابات پوششی برای انتصاب ابراهیم رئیسی بر صندلی ریاستجمهوری حکومت ایران است
با انتشار اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده شورای نگهبان برای سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری تکلیف نظام با مردم پیش از برگزاری این انتخابات مشخص شد.
از هفت کاندیدای تایید صلاحیت شده از سویی شورای نگهبان، سه داوطلب (سعید جلیلی، علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی) پوششی ابراهیم رئیسی هستند، و سه کاندیدای دیگر (عبدالناصر همتی، محسن مهرعلیزاده و محسن رضایی) هیچ شانسی حتی اندک برای پیروزی در انتخابات ندارند.
موضوع احتمال دوقطبی شدن این رقابت در هر شرایطی که چالش بزرگ نظام در مناظرههای پیش رو با اصلاحطلبان بود نیز یکسره شد و میتوان گفت مطابق دوره دوم تا دوره ششم انتخابات ریاستجمهوری در دوره جمهوری اسلامی، حالا دیگر نهتنها کمترین مشارکت مردمی تاریخ انتخابات ریاستجمهوری را میتوان شاهد بود که غیررقابتیترین انتخابات نیز در این تاریخ رقم میخورد.
اگر عنوان «کاندیدای احتیاطی» از دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در ادبیات سیاسی ایران به کار برده شد و اصطلاح «کاندیدای پوششی» اولینبار در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ وارد ادبیات سیاسی ایران شد، حالا میتوان لفظ «انتخابات پوششی» را نیز از سیزدهمین دوره وارد ادبیات رسمی سیاسی در ایران کرد. انتخاباتی که پوشش نظام برای حمایت بدون کمترین احتمال شکست و انتقاد و چالش برای ابراهیم رئیسی است که گفته شده جدیترین گزینه رهبری آینده جمهوری اسلامی ایران است.
اما بههرحال با نگاهی به دورههای مختلف انتخابات ریاستجمهوری روشن میشود جز دو یا سه دوره، در تمام دورهها، تعدادی از نامزدها برای ظاهر رقابتی بخشیدن به انتخابات و یا بهقصد همراهی و حمایت از نامزد اصلی جناحهای درون حکومت به میدان آمدهاند.
دوره دوم انتخابات ریاستجمهوری در ایران
کاندیداهای دوره دوم انتخابات ریاستجمهوری ایران محمدعلی رجایی، علیاکبر پرورش، عباس شیبانی و حبیبالله عسکر اولادی بودند که با وجود قطعی بودن پیروزی رجایی، سه نیروی همسو با او برای انتخابات ثبتنام کردند. پس از آن سه نامزد هرکدام یکبار دیگر نیز در نقش زینت رقابت در انتخاباتها حضور پیدا کردند.
علیاکبر پرورش از نیروهای حزب موتلفه بود که جدای از دوره دوم، در دوره سوم نیز بهعنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری در صحنه حضور پیدا کرد. او در دولت باهنر (نخستوزیر) و ریاستجمهوری رجایی و دولتهای میرحسین موسوی (نخستوزیر) و ریاستجمهوری علی خامنهای در سمت وزیر آموزشوپرورش حضور داشت. او پس از پیروزی خامنهای در دوره سوم، بهعنوان نخستوزیر پیشنهادی به مجلس معرفی شد که نتوانست رأی اعتماد را کسب کند.
عباس شیبانی از اعضای نهضت ملی بود که بعد از انقلاب عضو حزب جمهوری اسلامی شد. او دو بار در دورههای دوم و پنجم بهعنوان نامزد ریاستجمهوری به میدان آمد. شیبانی کارنامه سیاسی پرتلاطمی دارد. از عضویت در جبهه ملی و بعد نهضت آزادی تا سالهای پایانی عمر که در زمره یاران احمدینژاد به عضویت آبادگران درآمد. شیبانی وزیر کشاورزی دولت رجایی (نخستوزیر) و ریاستجمهوری بنیصدر بود، پنج دوره نمایندگی مجلس و سه دوره عضویت در شورای شهر تهران را در کارنامه دارد.
حبیبالله عسکر اولادی نامزد دورههای دوم و چهارم انتخابات ریاستجمهوری بود و از مؤسسان حزب موتلفه است که از چهرههای تندرو و جنجالی اصولگرایان ایران شناخته میشد. وزارت بازرگانی، ریاست اوقاف و نمایندگی مجلس از جمله مسئولیتهای اوست. اما شهرتش بهخاطر انتقادهای تندش علیه اصلاحطلبان بود. عسکر اولادی در انتخابات ۸۸ از مهمترین حامیان احمدینژاد شناخته میشد، ولی پس از حوادث منجر به حصر رهبران جنبش سبز، شایعه شد به علی خامنهای گفته خواب روحالله خمینی را دیده است که از شیوه برخورد با کروبی ناراحت بوده است.
دوره سوم انتخابات ریاستجمهوری در ایران
دوره سوم نیز شبیه دوره دوم با حضور نامزدهایی تنها برای گرم نشاندادن انتخابات برگزار شد که همگی چهرههای پوششی برای علی خامنهای بودند. جدای از پرورش که پیشتر به نام وی اشاره شد حسن غفوریفرد و رضا زوارهای تازهترین چهرههای پوششی در این رقابت انتخاباتی بودند.
حسن غفوریفرد از نیروهای موتلفه است که وزارت نیرو در سالهای ۶۰ تا ۶۴ و ریاست سازمان تربیتبدنی در سالها ۶۸ تا ۷۲ و چند دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه دارد. غفوریفرد جدای از دوره سوم در دوره هشتم نیز نامزد انتخابات ریاستجمهوری بود. او از جمله نیروهای اصولگراست که بهخاطر نزدیکی برخی مواضعش به هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات سال ۸۴ کمی با دیگر جریانهای اصولگرا زاویه پیدا کرد.
دوره چهارم انتخابات ریاستجمهوری
در دوره چهارم انتخابات ریاستجمهوری از میان سه چهره، محمود کاشانی فرزند ابوالقاسم کاشانی روحانی با نفوذ عصر پهلوی بهعنوان چهرهای مستقل در این رقابت سیاسی حضور پیدا کرده بود. در کنار او اما عسکر اولادی در نقش کاندیدای احتیاطی بار دیگر به میدان آمد.
محمود کاشانی که عضو شورای مرکزی موسس حزب جمهوری اسلامی نیز بود در طول حیات خود برخلاف کاندیدهای پوششی تا آن زمان هیچ مسئولیت اجرایی درون حکومت نداشته است.
دوره پنجم انتخابات ریاستجمهوری
دوره پنجم کم کاندیداترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی است که تنها با دو رقیب برگزار شد. حضور شیبانی در این دوره در کنار هاشمی رفسنجانی تنها برای خالی نبوده عرصه رقابت بود. چهرهای که گفتیم یکبار نیز در دوره دوم این نقش را برعهده گرفته بود.
دوره ششم انتخابات ریاستجمهوری
دوره ششم را میتوان بازگشت شکل شبهه رقابتی به ساختار انتخابات ریاستجمهوری در ایران دانست. اگرچه در این دوره نیز پیروزی هاشمی قطعی به نظر میرسید، ولی حضور احمد توکلی و طرح انتقادهای او به دولت داری هاشمی سبب شد کمی فضای انتخابات رقابتی شود.
به روایت خاطرات هاشمی در همین دوره عبدالله جاسبی که از مدیران نزدیک هاشمی بود، به درخواست او و تنها برای رقابتی نشاندادن انتخابات به میدان آمد. عبدالله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد به مدت سیسال که جزو نزدیکترین مدیران به هاشمی شناخته میشد، طبق خاطرات هاشمی رفسنجانی به دستور او و برای خالی نبودن میدان، مقابل وی قرار گرفت.
دوره هفتم انتخابات ریاستجمهوری
دوره هفتم یکی از رقابتیترین دورههای انتخابات ریاستجمهوری پس از دوره اول بود. در این دوره محمد خاتمی، علیاکبر ناطق نوری، محمد محمدی ریشهری و سید رضا زوارهای وارد عرصه شدند که ریشهری و زوارهای در نقش کاندیدای پوششی ناطق نوری بودند. هرچند هر چهار نامزد در ابتدا خود را چهرهای مستقل از دیگر نامزدها معرفی کردند.
ریشهری که با نام قبلی درونپرور شناخته میشد بهعنوان نماینده دور پنجم مجلس خبرگان رهبری، حاکم شرع دادگاههای انقلاب، ارتش و دادستان کل کشور و دادستان دادگاه ویژه روحانیت، همچنین وزیر اطلاعات و نایب تولیه شاه عبدالعظیم تهران و سرپرست حجاج ایرانی را در سابقه قضایی، اجرایی و سیاسی خود دارد.
دوره هشتم انتخابات ریاستجمهوری
شکل حضور نامزدها در دوره هشتم پیش از آنکه پوششی باشد، حضوری بهقصد کاستن از میزان آرا محمد خاتمی در دوره دوم ریاستجمهوریاش بود.
احمد توکلی، علی شمخانی، عبدالله جاسبی، حسن غفوریفرد، منصور رضوی، شهابالدین صدر، علی فلاحیان، مصطفی هاشمیطبا و محمود کاشانی همه در این دوره تایید صلاحیت شده و به رقابت با یکدیگر پرداختند. اما هیچکدام را نمیتوان نامزد پوششی برای خاتمی که قطعیترین گزینه پیروزی بود دانست.
دوره نهم انتخابات ریاستجمهوری
دوره نهم نیز همانند دوره هشتم اگرچه با تعدد نامزدها شکل گرفت ولی این شلوغی نه بهخاطر پوششی بودن افراد که حاصل التهاب سیاسی جامعه و گسست میان نیروهای جناحهای مختلف بود. در این دوره علیاکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدینژاد، مهدی کروبی، محمدباقر قالیباف، محسن میرعلیزاده، علی لاریجانی و مصطفی معین با یکدیگر رقابت کردند.
نیروهای سیاسی اصلاحطلب درگیر چنددستگی شدیدی شدند. آنها هرگز گمان نمیکردند اصولگرایان با چهرههایی چون لاریجانی، قالیباف و احمدینژاد شانس پیروزی داشته باشند.
اصولگرایان نیز با وجود اعلام حمایت بزرگان از لاریجانی به اجماع نرسیدند و رقابت به دور دوم کشیده شد. در شرایطی کهرای هاشمی توسط بخشی از جریان اصلاحات تحریم شد، محمود احمدینژاد که پیش از رئیسجمهور شدن شهردار تهران بود، در این رقابت سیاسی حریف کهنهکار خود را شکست داد.
دوره دهم انتخابات ریاستجمهوری
این دوره اوج رقابت سیاسی در تاریخ انتخاباتهای ایران بود که چهار نامزد تفاوتهای روشنی با یکدیگر داشتند. یکی از حمایت علی خامنهای و جامعه سرداران و نهادهای حکومتی و انقلابی برخوردار بود و دو نامزد دیگر یعنی میرحسین موسوی و کروبی هرچند مستقل اما در نقش مکمل و حامی یکدیگر در صحنه رقابت حاضر شدند.
اصولگرایان در این رقابت معتقد بودند کروبی و موسوی بهقصد ایجاد جبهه علیه احمدینژاد در مناظرهها همزمان وارد شدهاند و یکی در نهایت به نفع دیگری کنار میکشد، اما ماندن هر دو نامزد تا روز انتخابات خط بطلانی بر فرضیه پوششی بودن یکی از این دو بود.
دوره یازدهم انتخابات ریاستجمهوری
رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی در این دوره و سرخوردگی جامعه پس از انتخابات ۸۸ سبب شد بار دیگر صحنه دوقطبی شدید در سیاست ایران این بار با اجماع اصلاحطلبان و انشقاق در اردوگاه اصولگرایان شکل بگیرد.
این دوره محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، سید محمد غرضی، علیاکبر ولایتی، غلامعلی حدادعادل و محمدرضا عارف کاندیدا بودند.
هرچند حدادعادل در روزهای پایانی با انصراف خویش تلاش کرد دیگران را نیز به انصراف به نفع یک نامزد راضی کند ولی این اتفاق رخ نداد. در جبهه مخالف اما مصطفی هاشمیطبا و محمدرضا عارف به درخواست هاشمی و خاتمی به نفع حسن روحانی کنار کشیدند تا اصولگرایان ناباورانه شاهد شکست برابر اصلاحطلبان و جناح نوپدید اعتدالگرایان باشند.
حدادعادل هرچند نامزد پوششی نبود ولی شیوه عملکردش در این انتخابات او را در چنین نقشی قرارداد. پدرزن مجتبی خامنهای که از نزدیکترین یاران علی خامنهای شناخته میشود با وجود حمایت اصولگرایان در مجلس و نشاندن او بر جایگاه ریاست مجلس هیچگاه نتوانست به رؤیای نشستن برجایگاه شیوخیت اصولگرایان دست پیدا کند.
دوره دوازدهم انتخابات ریاستجمهوری
این دوره عجیبترین انتخابات ایران از نظر حضور علنی نامزدهای پوششی بود که افراد بهوضوح بهعنوان نامزدهای پوششی حاضر شدند و در روزهای پایانی تبلیغات به نفع رقبای اصلی کنار کشیدند.
در این انتخابات رقبا در دو صف قرار داشتند یک صف حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و سید مصطفی هاشمیطبا و صف دیگر ابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف، مصطفی میرسلیم و محسن رضایی بودند که البته در این میان میرسلیم و رضایی خود را مستقل از دیگران معرفی کردند.
اسحاق جهانگیری شاید شگفتانگیزترین رفتار انتخاباتی را از خود نشان داد. معاون اول رئیسجمهور مستقر بهعنوان رقیب انتخاباتی به صحنه آمد و صراحتا گفت میخواهد کمک رئیسجمهور در مناظرهها باشد.
مصطفی هاشمیطبا وزیر صنایع دولت باهنر و موسوی و رئیس سازمان تربیتبدنی در دولت دوم هاشمی و دولتهای خاتمی را نمیتوان کاندیدایی صددرصد پوششی خواند. ولی او نیز با انصراف از انتخابات ۱۳۹۶ در حقیقت چنین نقشی را در مناظرهها برعهده گرفت. به گفته تحلیلگران او نقش به سزایی در دفاع درست و منطقی از عملکرد دولت اول روحانی در مناظرهها داشت.
محمدباقر قالیباف رئیس فعلی مجلس و شهردار اسبق تهران و رئیس پلیس کشور و عضو تشخیص مصلحت نظام چهرهای بود که اگرچه بهعنوان پوششی در انتخابات حاضر نشد، اما در نهایت به نفع رئیسی در حالی صحنه را ترک کرد که حامیان وی اعتقاد داشتند در صورت حضور وی و کنار کشیدن رئیسی به نفع او اصولگرایان شانس بیشتری برای پیروزی در این انتخابات داشتند.
انتخابات ۱۴۰۰ ادامه روند حضور پوششیها
حالا با اعلام نتیجه بررسیها از سوی خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران در آخرین ساعتهای روز دوشنبه، به یکباره سیاسیون اصلاحطلب که طی روزهای گذشته با برگزاری جلسههای مختلف در فضای مجازی به دنبال این بودند که با وجود ناامیدی و عدم رغبت مردم، آنها را در شرایط انتخاب میان لاریجانی و جهانگیری برابر رئیسی قرار داده و دوقطبی تازه برای رقابت با جبهه اصولگرایان ترتیب بدهند، شگفتزده شدند.
اسحاق جهانگیری که گفته میشد تنها چهره اصلاحطلبان است که به بیت رهبر جمهوری اسلامی بهعنوان معتمد و میانجی هنوز رفتوآمد دارد طبق اعلامها رد صلاحیت شده است و علی لاریجانی که مشاور رهبر جمهوری اسلامی ایران و یکی از متنفذترین چهرههای نظام طی بیست سال گذشته بوده نیز در کنار محمود احمدینژاد و چهرههایی مانند محسن هاشمی رد صلاحیت شده است.
در این دوره دیگر میتوان ادعا کرد با این ترکیب اصل انتخابات پوششی برای انتصاب ابراهیم رئیسی بر صندلی ریاستجمهوری حکومت ایران است. مدلی که در شرایط فعلی به طور کلی دلخواه اصولگرایان است.