وزارت دادگستری ایالات متحده روز سه شنبه ۲۲ تیر، برای نخستین بار جزئیات توطئه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی جهت ربایش و انتقال مسیح علینژاد فعال حقوق زنان و خبرنگار ایرانی ساکن نیویورک را منتشر کرد.
دو شهروند ایرانی درگیر در دو عملیات امنیتی خارج از مرزهای ایران؛ نیلوفر بهادریفر (راست) و مهرداد عارفانی
طرح عملیات ربایش مسیح علینژاد در آمریکا زمانی کلید خورد که طرح کشاندن وی به خاک ترکیه جهت قتل یا ربایش او با هوشیاری برادرش ناکام مانده بود.
متعاقباً در تیر ماه سال ۱۳۹۹، چهار عضو ارشد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به نام های علیرضا شاهواروقی فراهانی، محمود خاضعین، کیا صادقی و امید نوری با همکاری یک ایرانی ساکن ایالات متحده آمریکا به نام نیلوفر بهادریفر جهت انجام عملیاتی به منظور ربایش مسیح علینژاد در شهر نیویورک و انتقال وی از طریق دریا به ونزوئلا برنامهریزی کردند. عملیاتی که پیش از آغازش شکست خورد.
نیلوفر بهادریفر ساکن کالیفرنیا که تا سال ۱۳۸۹ از مدیران سابق یکی از شعبات یک شرکت مهم تولیدکننده لوازم آرایشی فرانسوی در آمریکا بود، مسئولیت مدیریت مالی عملیاتهای وزارت اطلاعات را در خاک ایالات متحده آمریکا بر عهده داشته است. پرداخت هزینههای مربوط به عملیات ربایش و همچنین استخدام آدمربایان و یک کاراگاه خصوصی جهت جاسوسی از فعالیتهای روزانه مسیح علینژاد و خانوادهاش در نیویورک از طریق وی صورت گرفته است.
با یک نگاه کوتاه به حسابهای او در شبکههای اجتماعی میتوان دریافت که محتوای برخی از مطالب به اشتراک گذاشته شده و یا منتشر شده توسط او ضد رژیم جمهوری اسلامی بوده است؛ به عنوان مثال او در بهمن ماه سال گذشته مطالبی در اعتراض به سرنگونی پرواز ۷۵۲ شرکت هواپیمایی اوکراین توسط سپاه پاسداران منتشر کرده بود.
این نخستین بار نیست که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی جهت انجام عملیات برونمرزیاش از افرادی استفاده میکند که در گذشته از مخالفانش بودند و هنوز نیز به ظاهر ضدیت آن را با این رژیم ابراز میکنند. از اعضای اخراجی گروههای مخالف جمهوری اسلامی تا فعالین سیاسی کمتر شناخته شده و حتی زندانیان سیاسی سابق که به شرط همکاری مورد عفو واقع شدهاند، در این میان هستند.
مهرداد عارفانی شاعر، زندانی سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی یکی از بهترین نمونههاست. او در تاریخ ۹ تیر ۱۳۹۷ پیش از شرکت در یک عملیات بمبگذاری در محل برگزاری گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در پاریس بازداشت شد. در این گزارش به بررسی چگونگی جذب چنین افرادی در خارج از ایران توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میپردازیم.
همکاری با انگیزه مالی؟
در صفحه ۹ کیفرخواست ۴۲ صفحهای دادستانی نیویورک بر علیه چهار مأمور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و عامل دستگیر شده آنها در خاک آمریکا آمده است که از مرداد ماه سال گذشته تا زمان بازداشت نیلوفر بهادریفر مبلغ ۴۷۲ هزار دلار در چندین نوبت به حساب او از ایران واریز شده است.
از میان مبالغی در حدود ۱۰ هزار دلار به کارآگاه خصوصی جهت جاسوسی از مسیح علینژاد توسط وی پرداخت شده است. این اقدامات جاسوسی شامل تهیه تصاویر با کیفیت و فیلم از مسیح علینژاد، همسر وی، فرزندانش، دوستانشان، خودروهایشان، شماره پلاک خودروهایشان، باغچه مقابل خانهشان، نامههای درون صندوق پست و سایر اشیا اطراف خانهشان بوده است.
در حالی که کیا صادقی عضو جوان تیم ربایش به علت تسلط به زبان انگلیسی مسئول مکالمه با کارآگاه خصوصی و همچنین جستجو جهت شناسایی و اجاره قایق تندرو به منظور انتقال مسیح علینژاد از نیویورک در آمریکا به ونزوئلا بوده، محمود خاضعین رابط نیلوفر بهادریفر بوده و درخواستهای ارسال پول به حساب کارآگاه خصوصی از سوی وی به بهادریفر داده شده است. خاضعین دارای یک شرکت ثبت شده بازرگانی در ایران به نظر میرسد وظیفه مدیریت مالی عملیاتهای برونمرزی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را در کنار سایر فعالیتها از جاسوسی تا بازجویی متهمین بر عهده داشته است.
بر اساس اطلاعات منتشر شده در روزنامه رسمی در ایران، محمود خاضعین به شماره ملی منتهی به ۴۵۶۴ از اعضای هیئت مدیره شرکتی به نام ایرا راضی، متعلق به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. پویا صادقی برادر کیا صادقی به شماره ملی منتهی به ۴۶۲۵ نیز از دیگر اعضای هیئت مدیره این شرکت است که عمدتاً از پرسنل سابق و یا فعال وزارت اطلاعات هستند.
در آگهی تأسیس ایرا راضی منتشر شده در روزنامه رسمی به تاریخ ۲۰ تیر ۱۳۹۰، فعالیت آن به این شرح اعلام شده است: «بازرگانی و پخش و توزیع انواع محصولات غذایی و دارویی ارائه کلیه فعالیتهای تجاری و خدمات بازرگانی در زمینه خرید و فروش خدمات پس از فروش و صادرات و واردات کلیه کالاهای مجاز بازرگانی، گشایش السی برای شرکت نزد بانکها، ترخیص کالا از گمرکات داخلی اخذ و اعطای نمایندگی کمپانیهای معتبر خارجی و داخلی، برپایی غرفه و شرکت در کلیه نمایشگاههای داخلی و بینالمللی، انعقاد قرارداد با کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی، ایجاد شعب و نمایندگی در داخل و خارج از کشور، اخذ وام و اعتبارات بانکی به صورت ارزی و ریالی از کلیه بانکهای داخلی و خارجی برای شرکت در کلیه مناقصات و مزایدات پیمانهای دولتی و خصوصی اعم از داخلی و خارجی و بینالمللی.»
از آنجا که محمود خاضعین از طریق برگزاری جشن و پرداخت هزینههای زیاد برای مهمانیهایش توانسته است در میان هنرمندان حکومتی و ورزشکاران وابسته به جمهوری اسلامی محبوبیت زیادی کسب کند، این مسئله به او کمک کرده تا برای خود یک چهره رسانهای نیز بسازد؛ چهرهای که به او کمک میکند تا برای فریب ایرانیان خارج از کشور، جهت انجام نقل و انتقالات مالی و دور زدن تحریمها، به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کمک کنند.
دقیقاً مشخص نیست که نیلوفر بهادریفر از عضویت خاضعین در وزارت اطلاعات خبر داشته است یا خیر اما به نظر میرسد انگیزههای مالی از مهمترین عواملی باشد که او را به همکاری آگاهانه یا غیر آگاهانه با این ارگان امنیتی ترغیب کرده باشد.
همکاری با انگیزه انتقام، رقابت و حسادت
در کنار انگیزههای مالی، بسیاری از عوامل اطلاعاتی و جاسوسان ایرانیتبار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در کشورهای خارجی به دلیل داشتن سابقه خصومت شخصیشان با سوژه یا اهداف این وزارتخانه به استخدام این ارگان امنیتی در میآیند.
این افراد در کنار دریافت مبالغ بسیار زیادی دستمزد (به عنوان مثال پرداخت ۲۲۶ هزار یورو دستمزد به مهرداد عارفانی) با انگیزههای شخصی در راستای انتقامگیری، حذف رقیب سیاسی و دشمنی با فعالین سیاسی مخالف جمهوری اسلامی تا گروههای اپوزیسیون، به دلایلی چون حسادت، تفاوت دیدگاه سیاسی و مسائل مالی به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کمک میکنند تا اطلاعات لازم را جهت استفاده در عملیاتهای ربایش و ترور، و همچنین انجام عملیاتهای تروریستی چون بمبگذاری در نشستهای گروههای سیاسی مخالف به دست آورد.
استفاده از اعضای اخراجی و سرخورده گروههای اپوزیسیون جهت جمعآوری اطلاعات از گروهی که در آن سابقاً عضویت داشتهاند و یا هنوز عضوی از آن هستند، شگردی قدیمی اما رایج جهت مقابله با نیروهای اپوزیسیون و مخالفان در سرویسهای اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی سابق، کاگب (KGB) و متعاقباً سرویسهای اطلاعاتی کشورهای پیمان ورشو بود که ارتباط تنگاتنگی با کاگب داشتند.
اشتاسی (Stasi) سرویس اطلاعات آلمان شرقی از این روش جهت جمعآوری اطلاعات و ضربه زدن به رهبران گروههای مخالف و شخصیتهای شناختهشده خود میپرداخت. شیوهای مشابه نیز توسط سرویس اطلاعاتی کوبا در سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ میلادی و آغازین دهه ۱۹۹۰ میلادی بر علیه شخصیتهای اپوزیسیون و گروههای سیاسی مخالف دیکتاتور کوبا، فیدِل کاسترو به طور مؤثر مورد استفاده واقع شده و اعضای سرویس اطلاعاتی این کشور در قالب پناهندگان سیاسی ضمن نفوذ در میان گروههای مخالفان این کشور در شهر میامی موفق میشوند از رقابت و دشمنی میان برخی از این افراد سوءاستفاده کرده و از آنها جاسوسی کنند.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز دهههاست از افرادی که به آنها تواب گفته میشود، شامل زندانیان سیاسی آزاد شده که به شرط همکاری و یا تحت عفو قرار گرفتهاند و یا اعضای اخراجی گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که به تازگی از آنها اخراج شدهاند و یا در صورت عدم اخراج مورد توجه رهبریت این گروهها واقع نمیشوند، جهت عملیاتهای برونمرزیاش، از جمعآوری اطلاعات درباره شخصیتهای مخالف جمهوری اسلامی گرفته تا در برخی موارد عملیاتهای تروریستی استفاده میکند.
در کنار چنین افرادی، پناهندگان سیاسی، مذهبی و افرادی که در گذشته و یا در حال حاضر عملکرد و رفتارشان مخالفت و مقابله با جمهوری اسلامی را در میان اطرافیان و جوامع ایرانی خارج از کشور تجسم میکند، نیز به عنوان افرادی مناسب جهت همکاری وزارت اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرند.
در جریان عملیات شکستخورده ربایش مسیح علینژاد، خبرنگار ایرانی و فعال حقوق زنان ساکن نیویورک، اگرچه نیلوفر بهادریفر نقش کلیدی در انتقال پول و مدیریت هزینههای عملیات را بر عهده داشت، اما از اعضای رسمی وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی نبود و به نظر میرسد تاریخچه همکاری او با این وزارت خانه به دو سال پیش باز میگردد. همکاریای که میتواند در کنار انگیزههای مالی، انگیزههای عقیدتی و سیاسی نیز داشته باشد.
رادیو فردا