هشتاد و یکمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت، روز جمعه دوازدهم فروردین ۱۴۰۱ با ادامه شهادت علیرضا اکبری سپهر در دادگاه استکهلم سوئد برگزار شد. شاهد این بار نیز از طریق تماس ویدئویی از استرالیا در این جلسه شرکت کرد.

جلسه روز جمعه به پرسش و پاسخ میان وکلای مشاور شاکیان، وکلای مدافع متهم، و قاضی دادگاه از شاهد متمرکز بود.

به گزارش صدای آمریکا، وکلای مشاور شاکیان تعدادی از اسامی اعدام‌شدگان آن دوران، موقعیت حسینیه، محل اعدام‌ها، و مسئولیت‌ها و رفتارهای متهم در راهروی مرگ را با شاهد در میان گذاشتند.

کنت لوئیس، یکی از وکلای مشاور شاکیان، از شاهد در مورد وضعیت زندانیان زن در دوران اعدام ها را پرسید. شاهد گفت که تا جایی که او خبر دارد زن ها را نزد هیات مرگ نبردند و زندانی زن چپ‌گرایی هم اعدام نشد. گفتنی است که همسر شاهد که یک چپ‌گرا بود، همراه او دستگیر و بعدا در زندان وضع حمل کرد.

وکلای مدافع متهم نیز سعی کردند تا تناقضات و اختلافات میان شهادت دیروز شاهد با روایت‌های اولیه او در بازجویی های پلیس سوئد را مطرح و برجسته کنند. آنها از جمله به مواردی مانند تاریخ‌های مربوط به سال‌های زندان شاهد پیش از انقلاب ۵۷، موارد مواجهه و دیدارهایش با متهم در زندان اوین، و مبلغ پول نقد در زمان بازداشتش اشاره کردند. وکیل مدافع متهم گفت که شاهد دادگاه قبلا در بازجویی پلیس سوئد اعلام کرده بود که مقطعی را بین سال ۵۳ تا ۵۷ در زندان گوهردشت بوده است.

علیرضا اکبری سپهر در توضیح این مورد خاص گفت چنین چیزی نگفته است، چون در آن مقطع زمانی اصولا زندان گوهردشتی وجود نداشت. او گفت قبل از انقلاب در زندان شنیده بود که زندانی با تجهیزات پیشرفته در حال ساخت است. شاهد گفت مسئول اشتباهات در ترجمه او نیست. شاهد و قاضی دادگاه نیز اعلام کردند که شاهد در هر دو موقعیت – بازجویی های پلیس و شهادت در دادگاه – تاکید کرده که تاریخ ها را دقیق به خاطر ندارد.

علیرضا اکبری سپهر شهادت داد که در سال ۱۳۵۳ در دانشگاه دستگیر و مدت چهار سال را در کمیته مشترک ضدخرابکاری، زندان قصر و زندان قرلحصار زندانی بود. او سال ۱۳۵۷ همزمان با انقلاب از زندان قرلحصار آزاد شده بود.

علیرضا اکبری سپهر در بخش پایانی جلسه دوم شهادتش درباره انگیزه حضور خود در دادگاه گفت: «من با آقای نوری مسئله شخصی ندارم و نمی‌خواهم هم داشته باشم. ایشان می تونه یک همسر، پدر، برادر و پسر خوب باشه… [انگیزه] من خاطره یک سرباز ساده آلمانی بود که او را در ۸۷ سالگی به جرم نگهبانی در [اردوگاه] بوخن والد به دادگاه بردند. به دادستان اعتراض کردند که این آدم را در این سن چرا به دادگاه می بری این که دیگه زندانی نمی تونه بشه و جوابی که ایشون داد این بود که در کشتار هولوکاست همه آدم‌ها به تنهایی و تک تک مسئول بودند و باید جواب مسئولیت‌شان را بدهند.»

بر اساس شهادت شاهد در جلسه نخست در یازدهم اسفند ۱۴۰۱:

علیرضا اکبری سپهر در زمان بازداشت هوادار «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» بود؛ سازمانی که بنا به گفته شاهد چند ماه قبل از دستگیری او از هم پاشیده بود. شاهد در پاییز سال ۱۳۶۱ در هنگام خروج از کشور به همراه همسرش که باردار بود، در فرودگاه زاهدان دستگیر و به کمیته زاهدان منتقل شدند. آنها پنج – شش ساعت بعد به تهران و در نهایت به زندان اوین منتقل شدند. همسر شاهد ۲۵ دیماه در زندان وضع حمل کرد و با نوزاد پسرش از انفرادی به بند عمومی منتقل شد.

سه مواجهه با حمید عباسی (نوری)

علیرضا اکبری سپهر در مجموع سه بار به طور مستقیم با حمید نوری، متهم این دادگاه در زندان اوین روبرو و صحبت کرده بود. بار نخست حدودا دو ماه پس از زایمان همسرش و در بند بازجویی ۲۰۹ زندان اوین بود که نوری خود را مستقیما «حمید عباسی، دادیار زندان» معرفی می کند و به او خبر صدور اجازه ملاقات با همسر و نوزادش را می دهد. شاهد پس از ملاقاتی ده دقیقه ای با خانواده اش دوباره با دادیار عباسی – این بار بدون چشم‌بند – روبرو می شود و از او درخواستی می کند. شاهد به عباسی می گوید که در زمان دستگیری مبلغ ۱۰۴ یا ۱۰۸ هزار تومان پول با خود همراه داشته است که حالا قصد دارد آن را به خانواده اش بدهد.

علیرضا اکبری سپهر حدود یک ماه بعد برای پاسخ به تعدادی سوالات درباره پول نقد ذکر شده، از جمله منبع و فرایند انتقال آن، مجددا به دادیاری زندان رفت و برای دومین بار بدون چشم بند در مقابل «دادیار عباسی» قرار گرفت.

پنج – شش ماه بعد، علیرضا اکبری سپهر با متهم دادگاه دوباره شخصا و بدون چشم بند در دادیاری زندان اوین روبرو می شود. شاهد را خواسته بودند تا مدارک مربوط به اجازه خروج نوزادش از زندان اوین را امضاء کند.

دادگاه علیرضا اکبری سپهر چهار، پنج ماه پس از دستگیری در زندان اوین برگزار می شود، اما حکمی به او ابلاغ نمی شود. او در اواسط تابستان ۱۳۶۲ از زندان اوین به زندان قزلحصار منتقل می شود و سرانجام پس از چهارده ماه دستگیری، حکمش را رسما دریافت می کند. این حکم بنا به گفته مامور ابلاغ آن، در «دادگاهی غیابی» از «اعدام» به «دوازده سال زندان» شکسته شده بود. اتهام شاهد در حکم هواداری از سازمان پیکار و جنگ علیه جمهوری اسلامی ذکر شده بود.

علیرضا اکبری سپهر در اواخر ۱۳۶۳ یا اوایل ۱۳۶۴ از زندان قزلحصار دوباره به زندان اوین منتقل شد. او هرگز دوباره با «دادیار عباسی» در زندان اوین مواجه نشد. شاهد در نهایت به دلیل اعتصاب غذای گروهی در اوایل سال ۱۳۶۶ به زندان گوهردشت منتقل شد. این گروه از زندانیان منتقل شده از اوین به زندان گوهردشت به «اوینی ها» معروف شدند.

ماجرای تونل مرگ

علیرضا اکبری سپهر شهادت داد که تونلی معروف به «تونل مرگ» را در زندان تجربه کرده است؛ تونلی که از پاسداران در دو طرف تشکیل می شد و زندانیان را در آن به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار می دادند. او شهادت داد که در روز ورودش به زندان گوهردشت در این تونل رفت و بعدا با یکسری از زندانیان مجاهد، ملی‌کش و حکم دار وارد یک بند شد. پاسداران به آنها دستور دادند که با چشم بند، لخت شوند و بعد با کابل و شلنگ و وسایل دیگر به جان آنها افتادند.

علیرضا اکبری سپهر شهادت داد که پیش از شروع اعدام ها، پخش خطبه های نمازجمعه به امامت هاشمی رفسنجانی و فریاد «زندانی منافق اعدام باید گردد» را به همراه زندانیان هم بندش از بلندگوی زندان گوهردشت شنید. او گفت همان روز پاسداران تلویزیون رو به بهانه خراب شدن از بند خارج کردند. پخش رادیو و روزنامه نیز قطع و ملاقات های زندان نیز متوقف شدند. خبرهای مربوط به انتقال ظاهرا گروهی زندانی به داخل زندان گوهردشت و حضور هیات مرگ شامل نیری، اشراقی و ناصریان، عمدتا از طریق مورس در بین زندانیان پخش شد.

علیرضا اکبری سپهر با «دادیار عباسی» این بار در زندان گوهردشت در راهروی مرگ و بعدها نیز روبرو شد و صحبت کرد. شاهد در دوران اعدام ها در حضور لشکری و حمید نوری (عباسی) قرار گرفت و به سوال پیرامون انجام نماز و مصاحبه پاسخ منفی داد، اما ادعا کرد که «معاد و نبوت» را قبول دارد. شاهد دو روز بعد و پس از آنکه از وقوع اعدام ها کاملا مطمئن شد، خواندن نماز و انجام مصاحبه را نیز پذیرفت. او بعدا به زندان اوین منتقل و در اسفند ۶۷ آزاد شد.