شورش شهباز- با سقوط بشار اسد در سوریه، مسئلهی حضور نیروهای کورد درقالب نیروهای سوریه دموکراتیک(H.S.D) با ائتلافی که از نیروهای دموکراتیک غیرکورد که نقشی اساسی در مبارزه با ترور و ترویست(داعش) داشتند، ترکیه همچون خطری بالقوه بدان مینگریست. تمامی تلاش ترکیه با برسرکار آمدن احمدشرع_همان جولانی_ براین بود که این نیروها را از میان بردارد و درگیریهایی هم با آنان بعمل آورد. سد تشرین یکی از نقاط رویارویی نیروهای وابسته به ترکیه با نیروهای سوریه دموکراتیک بود. از سوی دیگر اسراییل هم تمامی مواضع استراتژی باقیمانده از دوران بشار اسد که در اختیار نیروهای تندروی تحریرالشام قرار کرفته بود، یکی پس از دیگری منهدم کرد. کار بجایی رسید که اسراییل در حمایت از دروزیهای واقع در سوریه وارد مرحلهای دیگری از بمباران مواضع نیروهای جدید حاکمیت موقت سوریه بعمل آورد. در واقع اسراییل پیامی روشن از این نوع حملات داشت. به وضوح خطر تندروهای جهادی در سوریه علیه اسراییل را اینگونه پاسخ داد تا بفهماند رویکرد و عملکردش نسبت به هرگونه حرکتی جهادی در کشور همسایهاش سوریه خواه با سازماندهی ایران و یا حمایت برخی کشورهای عربی را تحمل نخواهد کرد.
ترکیه که قصد داشت مواضع خود را در شمال ترکیه تثبیت کند با حملات هوایی که اسراییل به حمص و حماه نمود، واکنشی تند بدین حضور بود. درواقع اسراییل نگران قرار گرفتن هر گروه جهادی در نزدیک مرزهای خود بودە و هست. از سوی دیگر ترکیه هم به بهانه قراردادن حضور کوردها_که در سیاست خود آنان را تروریست می خواند_ قصد کنترل و نفوذی گسترده در سراسر سوریه داشت که اسراییل با این حمله که چند تن از تکنسینهای ترکیه کشته شدند، این حضور را دچار چالشی جدی کرد. حضور ترکیه در سوریه از سال 2013 پس از ورود داعش به این کشور و منفجر کردن قبر سلطان سلیمان آغاز شد. چنین انفجاری عمدی یا غیرعمد بهانهای چند جانبه برای حضور ترکیه در سوریه که نوک پیکان آن در واقع اهدافی برای نرسیدن کورد به استاتویی در این کشور بود، شد. نیت اصلی ترکیه رویارویی با کوردها و بیم از تشکیل منطقهای خودمختار یا خواه دولتی کوردی بود!
با گذشت زمان و بعد از سقوط بشار اسد جنگ فرسایشی داخلی که تبدیل به دولتی موقت از سوی گروه تحریرالشام شد، همزمان در داخل ترکیه فضا و دیدگاه سیاسی تغییر کرد. حزب حاکم ترکیه”عدالت و توسعه” که رهبری آنرا اردوغان رئیس جمهوری فعلی ترکیه بر عهده داشت، دچار مشکلات داخلی شد. رفقای طراز اول اردوغان همچون داوود اوغلو و عبدالله گول(رئیس جمهور سابق) توسط اردوغان از رهبری حزب کنار گذاشته شدند و اردوغان یکهتاز میدان با رفراندومی قانون اساسی را تصحیح و قصد داشت اختیارات رئیس جمهور را بیفزاید. در واقع همهپرسی قانون اساسی برای قدرت بیشتر بخشیدن مقام تشریفاتی و فاقد قدرت اجرایی ریاست جمهوری به خود اردوغان که سودای جلوس بر کرسی آن را داشت، انجام گرفت.
حذف عبدالله گول و داوود اوغلو از حزب عدالت و توسعه، موجبات تشکیل حزب دیگری بنام حزب آینده(G.P) از سوی داوود اوغلو شد. داوود اوغلو که زمانی وزیرامورخارجهی پیشین ترکیه را در پیشینەی کار سیاسی خود داشت بە موضوعات و مسئلهی کورد در ترکیه پرداخت و مشخص شد که بحث اصلی جدا شدن و کنارگذاشتن آنان از رهبری حزب عدالت و توسعه از سوی اردوغان، مسئلهی کورد و حزب کارگران کوردستان است!
در خاورمیانه همزمان کشورهای عراق و لبنان در معرض تغییراتی قرار گرفتند. کمکم نابود کردن سران نیروهای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی ایران، مداخلات علنی سران جمهوری اسلامی در این دو کشور کمرنگ و رو به زوال قرار گرفت.
از سوی دیگری کشورهای عربی حاشیهی خلیج در شرف ورود به پیمان صلح ابراهیم بودند. وضعیت اقتصادی و تورم و رکود در ترکیه هم بعد دیگری از نارکارآمدی دستگاه اداری کشور را نشان میداد. عمدهی این مسائل را هم به مسئلهی کورد که حزب کارگران کوردستان آنرا نمایندگی میکرد، مرتبط میدانستند. اقتصاد ترکیه بیمار و رکود اقتصادی در اوج قرار گرفت. اما تئوری نئوعثمانی هم در این تحولات خاورمیانهای در ترکیه تقویت و ایدهی بازگشت امپراطوری عثمانی با مدلی جدید آنهم بعنوان قدرتی مطرح منطقهای در حال رشد بود. اعزام ارتش ترکیه به لیبی در سال 2020 نمونهای برجسته از ظهور نئوعثمانی را نشان میدهد. ترکها با به بنبست رسیدن در مورد کوردها که خود اردوغان اذهان میداشت که تحمل هیچگونه ساختاری برای هر کوردی را ندارد، ورق برگشت و نئو عثمانیها با مشاهده همپیمانی کوردهای سوریه با آمریکا و غرب در مبارزه با داعش_ نقش کلیدی که در خنثی کردن حملات داعش داشتند _ منجر به حمایت آمریکا از کوردها و در پی آن اظهارات مقامهای اسراییلی در خصوص حمایت از کوردها، موجب شد تا رویهای دیگری در پیش گیرند. حملهی حماس به اسراییل و تداوم جنگ در غزه و شدت گرفتن حملات اسراییل علیه تمامی نیروهای نیابتی موجود در محور مقاومت و کشتن عدهی کثیری از سران حزبالله تا به حماس و حتی سپاه قدس جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان همراه با سقوط آخرین خاکریز محور مقاومت_رژیم بشار اسد_ در برابر محور داوود، ترکها را هوشیار کرد. برای همین خواهان پایان دادن به جدلی بنام مسئلهی کورد در ترکیه شدند. از سوی دیگر ورود کوردهای سوریه به همپیانی با آمریکا و استقبال از حمایت اسراییل، موضوع حزب کارگران کوردستان که نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران را داشت بر سر دوراهی نابود شدن و از بین رفتن با جمهوری اسلامی یا موفقیت در جای گرفتن با محور داوود را پیش روی خود دید! مسلما ترکها که کجدار و مریز با مسائل غزه و فلسطین و حتی جهان عربی تعامل دارند با پیشروی و جای گرفتن اردن و امارات متحدهی عربی و مصر در محور داوود، ترجیح دادند که با همان رویهای که بستگی به نوع تعامل اعراب با اسراییل و محور داوود دارند، عمل کنند. از سوی دیگر مواضع کشورهای غربی و آمریکا نسبت به کورد در اقلیم کوردستان عراق و روژآوا(سوریه) آنان را واداشت تا از آن مواضع سرسختانهای که نسبت به کورد دارند تنزل و راه دیگری در پیش گیرند!
اگر دولتمردان ترک بدین نتیجه رسیده باشند که مسئلهی کورد همچون مسئلهای اسراییل به یکی از مسائل عمدهی ژئواستراتژی در منطقه تبدیل و رویکرد اتحادیهی اروپا و به ویژه آمریکا و اسراییل نسبت بدان همطراز با حل مسئلهی اسراییل و فلسطین است. با برجستهتر شدن مسئلهی کورد در خارومیانه و پیشرفتهای اسراییل در زمنیه صلح با کشورهای عربی از پیمان ابراهیم که توسط آمریکا در دوران ریاست جمهوری دورهی قبل ترامپ کلید خورد و متعاقب آن ایجاد محور داوود در برابر محور مقاومت هم بوجود آمد، کوردها در سوریه همچون بازیگران تازهای در صحنهی سیاسی ظهور کردند. متقاعب آن نبرد با داعش و دفاع جانانهای که کوردها در کوبانی در برابر داعش نمودند، تأثیر بسزایی در اهمیت دادن به کوردها را بیشتر برجسته کرد. از سوی دیگر جنگ با داعش در عراق هم از سوی نیروهای پیشمرگه همراه با نیروهای وابسته با حزب کارگران کوردستان موجبات بازنگری دیدگاهی عمیقتر نسبت به کورد در جهان را پدید آورد. همپیمانی ضد ترور که اتحادی بین المللی بود کوردها را همچون بازوی اصلی مبارزه با ترور در خود جای داد. در واقع مسئلهی ترور گروههای افراطی اسلامی و مبارزهی بی امان کورد با آنها، رویهی دموکراسی خواهی و آزادمنشی کورد را به جهان نشان داد.
زمزمههایی در مورد پیوستن تروریست پیشین ابوجولانی(احمد شرع) رئیس جمهور خودخواندهی موقت سوریه به پیمان ابراهیم وجود دارد! اگر چنین تغییر رویکردی بر مبنای مصالح سیاسی و در امان ماندن سوریه از جنگ و کشمکشهای داخلی صورت گیرد، کورد در سوریه همگام با علویان و دروزیها و بخش عمدهی از جامعه عربی اهل تسنن_ که متعادل و فاقد رویکری تندروی هستند_ بصورت خودکار وارد محور داوود خواهند شد.
حفظ چنین جایگاهی برای کورد در سوریه مستلزم تغییر رویکرد در سران ترکیه و حتی حزب کارگران کوردستان را نیز دارد. چنین مینمایاند که نئوعثمانیها بدین نقطهی مهم اشراف کامل دارند، کورد بعنوان یک ملت فاقد دولت دیر یا زود به کشوری مستقل تبدیل خواهد شد. پس چه بهتر کوردستانی که دارای منابع سرشار زیرزمینی است و تنها دروازهی دادوستد با اروپا از طریق ترکیه است هم در محور داوود با همدیگر قرار گیرند. سیر تحولات در خاورمیانه چنین نشان میدهد، ترکیه با ورود به چنین موضوعی میتواند به قدرتی بلامنازع منطقهای تبدیل شود. کورد در هر بخشی از کوردستان اگر چنین رویکردی از سوی نئوعثمانیهای ترکیه بعمل آید، میتواند با بهرهگیری از تمرین دموکراسی که در ترکیه صورت گرفته و میگیرد و از سوی دیگر ترکیه بعنوان عضوی از ناتو که خواهان عضویت در اتحادیه اروپاست، کوردستانی چه بصورت چند اقلیمی یا کشوری واحد همطراز با کشورهای اروپایی را داشته باشد. نئوعثمانیهای ترکیه اگر اتحاد یا روابط حسنهای را با کوردها برقرار کنند، کوردها متحدین استراتژیکی برای آنان خواهند بود و در خاورمیانهی جدیدی که محور داوود در حال پیریزی آنست، رشد و توسعهی همه جانبه با هم خواهند داشت. موقعیت کورد در هر کشوری از عراق تا به سوریه و اکنون ترکیه از حالت کارت بازی سیاسی و امنیتی خارج و به مرحلهی مطالباتی و جایگیری و سکانداری روند قدرت سیاسی این کشورها رسیده است. پارادایم نئوعثمانیها نسبت به کورد با همراهی مشترک در محور داوود است که می تواند ترکیه را قدرتمندتر کند.