بیست و چهارمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام هزاران زندانی سیاسی در زندان گوهردشت در سال ۱۳۶۷ در شهر استکهلم سوئد در حال برگزاری است. در این جلسه خواهر یکی از اعدامشدگان تابستان ۱۳۶۷ و همچنین حسن گلزاری از جان بدربردگان کشتار در دادگاه استکهلم سوئد حاضر شدند.
عادل روزدار، به اتهام عضویت در حزب توده بازداشت و در جریان اعدام زندانیان چپ در تابستان ۶۷ اعدام شد. اکنون خواهر او در دادگاه به عنوان یکی از شاکیانی حاضر میشود که نزدیکانشان اعدام شده است.
عادل روزدار از جمله ۲۶ نامی است که دادستانی سوئد در کیفرخواست در فهرست اعدامیان چپ جای داده است.
بر اساس کیفرخواست حمید نوری با نام مستعار عباسی در فاصله ۵ تا ۱۵ شهریور به عنوان دستیار معاون دادستان در زندان گوهردشت کرج مشغول به کار بوده است. او متهم است در همدستی و همکاری عامدانه با دیگران عاملان کشتار، تعداد بسیاری از زندانیانی که “ایذئولوژی آنها بر خلاف عقاید رژیم مذهبی حاکم بر ایران بود”، به قتل رسانده است
در خصوص زندانیان مجاهد که در مرداد ۱۳۶۷ اعدام شده بودند حمید نوری متهم به نقش فاحش قوانین بینالمللی است که در قوانین سوئد زیر مجموعه جرم جنایت جنگی به شمار میآید. حمید نوری این اتهامها را رد میکند.
در ابتدای این جلسه یوران یالمارشون، وکیل سارا روزدار توضیح داد که او در تیرماه ١٣٦٢ دستگیر و به شش سال زندان محکوم شده بود و سالهای حبس را در زندانهای اوین، کمیته مشترک و گوهردشت گذراند.
به گفته وکیل خانواده روزدار، عادل احتمالا در ششم شهریور ۱۳۶۷ و در سن ۳۲ سالگی اعدام شده است. سارا روزدار خواهر او در آن زمان ۲۶ سال داشت.
او توضیح داد که چند شاهد دیگر این پرونده نیز عادل روزدار را در زندان دیده بودند که در شهادت خود به آن خواهند پرداخت.
عادل روزدار از آنجایی که تقریبا تحصیلات دندان پزشکی خود را تمام کرده بود، در این زمینه به زندانیان دیگر کمک میکرد و این موضوع باعث شده بود که او میان زندانیان شناخته شده باشد.
وکیل این پرونده همچنین اشاره کرد که نامههایی که آقای روزدار از زندان برای خانواده خود ارسال کرده بود ضمیمه این پرونده شده است.
آذرماه ۱۳۶۷ پدر عادل روزدار را به زندان اوین میخواهند و در آنجا به آنها اطلاع میدهند که فرزندشان کشته شده است.
دیدهبان ایران نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال در شبکههای اجتماعی خود این دادگاه را به طور زنده پخش میکند. بنیاد ایران تریبونال یک تشکل غیرانتفایی و غیردولتی است که از سوی زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده کشتهشدگان و شماری دیگر از فعالان سیاسی ایران پایه گذاری شده است.
سارا روزدار: ‘گفتند حق برگزاری مراسم ندارید’
سارا روزدار که خود از اعضای حزب توده بوده و در اواسط دهه شصت از ایران خارج شده است، سه نامه برادرش از زندان را نیز تحویل دادگاه داده است.
نخستین نامه در اردیبهشت سال ۱۳۶۵ نوشته شده است. دومین نامه نیز در بهمن ۱۳۶۵ که در این نامه تاکید می کند که “به اعتقادش پایبند و به آینده امیدوار است”. آخرین نامه عادل هم در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۶۷ نوشته شده است.
او به قطع ملاقاتها اشاره میکند و میگوید خانواده عادل روزدار آخرین بار اوایل تیر با او دیدار میکنند و دو هفته پس از آن، “مقامات زندان میگویند شلوغیهایی شده و از خانواده میخواهند دیگر به گوهردشت نیایند”.
بنابر شهادت زندانیان، گمان میرود اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی در گوهردشت از هشتم تیرماه ۱۳۶۷ آغاز شد.
مقامات حکومت ایران مدعیاند زندانیان سیاسی قصد داشتند به دنبال عملیات فروغ جاویدان مجاهدین که در چهارم تیرماه آن سال آغاز میشود در زندان شورش کنند. حکومت ایران علاوه بر این مدعی است با فتوای آیتالله خمینی هیاتی را برای عفو زندانیان و رسیدگی به پرونده آنها به زندان فرستاده است. بنابر روایت جان به در بردگان، این هیات متصدی اعدام هزاران زندانی سیاسی بوده و به “هیات مرگ” مشهور است.
بسیاری از کسانی که در جریان کشتار تابستان ۱۳۶۷ اعدام شدند پیشتر حکم زندان دریافت کرده بودند.
سارا روزدار نیز امروز در دادگاه گفت برادرش در نامه آخر اشاره کرده که “آزار و اذیت زندانیان بیشتر شده است”.
او میگوید با این حال، عادل همواره امیدوار بود که پس از تحمل شش سال حبس آزاد خواهد شد.
سارا روزدار میگوید “با اینکه اخبار اعدامهای مخفیانه را میشنیدیم اما شخصا هرگز نمیخواستم باور کنم دارند اعدام میکنند”.
او اشاره کرد که در فاصله بیخبری از برادرش دوران بسیار سختی بر خانواده گذاشت تا اینکه در میانه آذر(احتمالا ۱۵ آذر) از خانواده میخواهند به زندان اوین مراجعه کنند و سرانجام خبر اعدام را میدهند.
او تعریف می کند هنگامی که پدرش به اوین میرود، او را با چشمبند به اتاقی میبرند و اتهام های پسرش عادل روزدار را میخوانند. و در واکنش به نگرانی پدرش میخواهند “ساکت باشد”.
او میگوید “پس از اینکه خبر اعدام عادل را پدرم دادند، تلاش میکنند او را بترسانند و میگویند حق برگزاری هیچ مراسمی ندارید”.
خانم روزدار میگوید ماموران تنها “ساکی از وسایل” عادل روزدار را به پدرش دادند و در پاسخ به خانواده که درباره جسد فرزندش میپرسد میگویند “این را هم تحویل نمیگیری و هیچ اعتراضی هم حق نداری بکنی”.
خانم روزدار همچنین گفت تاثیر این واقعه به گونهای بوده که او هنوز دارو مصرف میکنند و با دکتر روانشناس در تماس است.
در این جلسه وکلای متهم سوالی از شاکی نداشتند.
حسن گلزاری: عباسی گفت شما نجسید
حسن گلزاری زندانی سابق و هوادار پیشین سازمان مجاهدین که به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شد در این جلسه به نقش حمید عباسی در جریان اعدامها پرداخت.
او در ابتدا ۱۲ سال و سپس ۸ سال حکم زندان گرفت. حسن گلزاری به اتهام فروش نشریه سازمان مجاهدین بازداشت شد.
آقای گلزاری تعریف کرد که حدود ۱۰ مرداد حمید عباسی و چند پاسدار ۲۰ نفر را از بند آنها به جایی منتقل کرده است و او را از آنجا مقابل هیات متصدی اعدامها میبرند که در آنجا ابراهیم رئیسی، حسینعلی نیری، پورمحمدی و چند تن دیگر حضور داشتند.
این زندانی سیاسی پیشین درباره اینکه چگونه در جریان کشتار زنده ماند گفت در مقابل “هیات مرگ” پذیرفته که سازمان مجاهدین را “منافقین” بنامد و همچنین بنویسد “جمهوری اسلامی را قبول دارد”.
او تعریف کرد در جریان اعدام ها به سلول انفرادی منتقل شده که از آنجا کامیونهای یخچال دار را دیده است که هر دو سه شب در میان میآمد.
حسن گلزاری میگوید بعد از اینکه شعار “مرگ بر منافق” و “درود بر خمینی” میشنید، صدایی میشنید که “انگار چیزی داخل کامیون پرتاب میشود. من دوستانم را ندیدم. اما فکر میکنم این صداها جسد دوستانم بود که پرتاب می کردند در کامیون”.
او میگوید در جریان اعدامها چند بار به بازجویی رفته و در آنجا از او میخواستند نام کسانی را لو بدهد. او میگوید در آنجا مورد ضرب و شتم قرار میگرفت و صدای حمید عباسی را هم در میان بازجویان شناسایی کرده است.
او میگوید حمید عباسی او را برای مصاحبه تلویزیونی زیر فشار قرار داده و مورد ضرب و شتم قرار داده است.
حسن گلزاری میگوید حتی وقتی از انفرادی به بند دو منتقل شد بعد از چند روز مجددا به تمام زندانیان گفتند “چشمبند بزنید و اینبار تصور همه این بود که میبرند اعداممان کنند”. آقای گلزاری میگوید در آن زمان پس از آنکه از او خواستند کسی را لو بدهد و نپذیرفت، به همان آمفی تئاتری منتقل شد که در روزهای قبل آنجا اعدام میکردند و در آنجا حمید عباسی برای جابه جا کردن زندانی از لباس او را گرفته و گفته “شما نجس هستید” و نباید به شما دست زد.
او میگوید حمید نوری (عباسی) زندانی را که در این لحظه به آقای گلزاری گفته بود “نترس اعدام نیست”، به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده است.
او گفت حمید عباسی از جمله کسانی بود که به پاسدارها دستور می داد.