در پنجاه و نهمین جلسه دادگاه حمید نوری، مهدی اصلانی زندانی سیاسی سابق به عنوان شاهد گفت که حمید نوری را که با نام مستعار «عباسی» در زندان گوهردشت کار میکرد، در دوران حبس از نزدیک دیده است و تاکید کرد که نوری در دوران اعدامهای زندانیان سیاسی در سال ۶۷، معاون محمد مقیسه، دادیار و سرپرست وقت زندان گوهردشت بوده است.
به گزارش بی بی سی در ابتدای جلسه دادگاه، دادستان به مواردی استناد کرد که در آنها، مهدی اصلانی در کتابی به نام «آخرین فرصت گل» و همچنین در مصاحبهای با بنیاد برومند، به حضور شخصی به نام «حمید عباسی» در زندان گوهردشت اشاره کرده است. این مستندات، همگی پیش از بازداشت حمید نوری ثبت شدهاند.
مهدی اصلانی در جلسه دادگاه خود را عضو و هوادار سازمان فدائیان خلق معرفی کرد.
او گفت در سال ۱۳۶۳، ماموران در یک ماشین شخصی در خیابان او را شناسایی و دستگیر کردند.
او افزود که یکسال بعد از دستگیری، برای اولین بار او را به دادگاه بردند و در محاکمهای که او آن را «کمدی» خواند، «بدون حضور وکیل» و به اتهام هواداری از سازمانی مارکسیستی، به شش سال زندان محکوم کردند.
آقای اصلانی گفت که در ابتدای دوران بازداشت، در زندان توحید (کمیته مشترک سابق) شکنجه شده است.
مهدی اصلانی دوران زندان خود را در زندانهای اوین، قزل حصار و گوهردشت گذرانده است. او از سال ۱۳۶۵ تا چند ماه پس از اعدامهای زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت محبوس بوده است. وی مدتی پس از اعدام زندانیان سیاسی به زندان اوین منتقل شد و در نهایت در اسفند ۱۳۶۷ آزاد شد.
در این دادگاه، حمید نوری به اتهام کشتار زندانیان چپ که مرتد اعلام شدند، با جرم کیفری “قتل” مورد پیگرد قرار گرفته است.
او در مورد کشتار زندانیان مجاهد هم به جنایت جنگی متهم شده است.
گفتم مسلمان هستم
مهدی اصلانی در ابتدای جلسه دادگاه گفت: «من حمید نوری را در تابستان ۱۳۶۷ در زندان دیدهام.»
او گفت در بندی بوده که بازماندگان اعدامها، از لای کرکره فلزی آن میتوانستند بخش کوچکی از وقایع اطراف خود را دنبال کنند؛ از جمله «کامیون حمل گوشت» که در فاصله روزهای ۱۵ تا ۱۹ برای حمل اجساد زندانیان سیاسی استفاده میشد.
او گفت که البته زندانیان در آن دوران نمیدانستند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
مهدی اصلانی در این جلسه از اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ به عنوان «کشتار بزرگ» نام برد.
او گفت که شخصی با نام «ناصریان» دادستان و رئیس زندان بوده و حمید نوری نیز با نام مستعار «عباسی»، دستیار دادستان و معاون ناصریان بوده است.
به گفته مهدی اصلانی، «ناصریان» نام مستعار قاضی محمد مقیسه بوده است.
این نخستین بار نیست که یکی از زندانیان سابق تاکید میکند که محمد مقیسه، با نام مستعار «ناصریان» اداره زندان گوهردشت را در زمان اعدامهای سال ۶۷ برعهده داشته است.
محمد مقیسه که در حال حاضر ریاست شعبه ۲۸ دادگاه عمومی و انقلاب تهران را برعهده دارد، با این اتهام روبهروست که در جریان اعدامها، در زندان گوهردشت نقشی محوری داشته است.
مهدی اصلانی در ادامه شهادتش گفت که در پاییز ۱۳۶۶ یعنی از زمان ریاست ناصریان بر زندان اوین، تقسیمبندی مهمی رخ داد، زندانیان را به بازپرسی «عقیدتی» فرا خواندند و بر اساس گرایش مذهبی و غیر مذهبی تقسیم کردند. به گفته او در عین حال در این دوره، زندانیان چپ را بر اساس حکمشان نیز تقسیم کردند.
او گفت: «داود لشکری، ناصریان و حمید عباسی کسانی بودند که این تقسیمبندی را انجام میدادند.»
او درباره روزهای منتهی به آغاز اعدامها گفت: «تمام کانالهای ارتباطی با دنیای خارج قطع بود، از جمله تلویزیون را به بهانه تعمیر بیرون بردند. دو نوبت اخبار سراسری را پخش نکردند. روز شنبه صبح هشت مرداد روزنامهها را ندادند.»
بنابر روایت زندانیان سیاسی و همچنین کیفرخواست حمید نوری، اعدام زندانیان مجاهد در زندان گوهردشت از هشتم مرداد ۱۳۶۷ آغاز شد تا ۲۴ شهریور ادامه داشت.
بر همین اساس اعدام زندانیان سیاسی چپ نیز از پنجم شهریور آغاز شده و تا ۱۵ شهریور کشتار ادامه میابد.
در کیفرخواست حمید نوری، او در ارتباط با اعدام زندانیان چپگرا متهم است که در فاصله ۵ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت (رجایی شهر) کرج، به عنوان دستیار دادیار یا در موضع و موقعیت مشابه دیگری، «به اتفاق، در هماهنگی و با مشاوره با دیگر عاملان، عامدانه عده زیادی از زندانیان را که اعتقادات ایدئولوژیک-مذهبی آنها با دولت تئوکراتیک ایران در تضاد بود از زندگی محروم کرد.»
مهدی اصلانی گفت که از پنجم شهریور اتفاقهایی رخ داد، از جمله اینکه زندانیانی که در بند طبقه بالا بودند، با پا به زمین میکوبیدند که نشان میداد «اتفاق عجیبی در جریان است.»
او افزود: «از ششم شهریور تمام بند ما را بیرون بردند، دو طرف راهرو نشاندند و بعد به اتاقهایی بردند که سوالهای کلیشهای در آن پرسیده میشد. ایام محرم بود و از در و دیوار زندان صدای عزا به گوش میرسید. شش شهریور ۱۳۶۷ هنگام جابهجایی در زندان ما را کابل زدند.»
«در روزهای نخستین کشتار به این ترتیب آغاز شد که حمید عباسی بر آستانه در ظاهر شد، گفت ده نفر اول نزد هیات. کسانی که میبردند زندانیان سیاسی بودند که در دادگاههای اسلامی حکم گرفته بودند. در نتیجه این هیات میتوانست هر هیاتی باشد. هیات عفو یا آزادی اما هیات مرگ بود.»
به گفته مهدی اصلانی اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ دو ویژگی اصلی داشت: مخفی بودن و فریب.
او از مواجهه با هیات متصدی اعدامها گفت که در آنها حسینعلی نیری از او پرسیده مسلمان هستی یا مارکسیست. او گفت این سوال، زندگی و مرگ یک نفر را تعیین میکرد.
او افزود که پیشتر با مورس از بندهای کناری به آنها خبر داده بودند که دفاع ایدئوژیک به معنای مرگ است.
مهدی اصلانی گفت که در در پاسخ به پرسش «هیات مرگ» درباره مسلمان بودن، برخلاف میلش گفته است که مسلمان است.