از دو حال خارج نيست
يا خدا قبلا می داند من چه خواهم كرد و يا نمی داند.
اگر نمیداند كه در اين صورت خدا نيست
و در صورتی كه می داند چگونه انتظار دارد
كه من كاری بر خلاف دانايی او بكنم
و با رعايت اين دو نكته چكونه مرا بعد از مرگ
مسئوول نموده و كيفر خواهد داد.

موريس مترلينگ – از کتاب “خدا و هستی”

وجود خالق خداوند يا هر اسم ديگرى
دست اويزى براى بشر بوده است
تا به امروز نبايد هيچ دين و آئينى رد و يا قبول كرد
دين در اين دوران بايد در چهار چوب قانون اساسى باشد
و هيچ گونه دخالتى در امور سياست – مردم – نداشته باشد

اشاره به رباعی زیر:

من مِی خورم و هرکه چو من اهل بوَد
مِی خوردن من به نزد حق سهل بوَد

مِی خوردن من حق از ازل می‌دانست
گر مِی نخورم علم خدا جهل بوَد