«مرگ مغزی» یک زن ۲۲ ساله در تهران بر اثر ضربوجرح بهدست «ماموران نیروی انتظامی در خودرو گشت ارشاد و بازداشتگاه وزرا»، واکنشهای گستردهای در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت. نیروی انتظامی تهران بزرگ در اطلاعیه خود اما به موضوع ضربوجرح اشاره نکرده و مدعی شده است که او دچار عارضه قلبی شده بود.
حساب کاربری «۱۵۰۰ تصویر» نام این زن جوان را ژینا (مهسا) امینی اعلام کرده و نوشته که او اهل سقز است و برای دیدار با خویشاوندان خود همراه با خانوادهاش به تهران سفر کرده بود.
بر اساس گزارشهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، خانم امینی عصر روز ۲۲ شهریور در حوالی ایستگاه مترو «شهید حقانی» توسط ماموران گشت ارشاد بازداشت میشود.
ماموران در واکنش به اعتراض برادر این زن جوان که همراه او بود، میگویند که وی را برای «کلاس توجیهی» به پلیس «امنیت اخلاقی» خیابان «وزرا» میبرند و پس از یک ساعت آزاد خواهند کرد.
اما مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در اطلاعیهای بدون اشاره به جزئیات، گفته که خانم امینی «دچار عارضه قلبی» شده و در بیمارستان تحت مداواست.
در این اطلاعیه آمده است: «خانمی به نام مهسا امینی که برای توجیه و آموزش به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود، به طور ناگهانی دچار عارضه قلبی شده و بلافاصله به بیمارستان انتقال و تحت درمان و مداوا قرار دارد».
سجاد خداکرمی، روزنامهنگار، در گفتوگو با تلویزیون ایران اینترنشنال گفته بود: «یکی از بازداشتیها که در خودروی گشت ارشاد حضور داشته، تایید میکند که ضرب و جرح در خودرو انجام شده و وقتی به بازداشتگاه میرسند حال عمومی او ناخوشایند بوده، اما سطح هوشیاری خوبی داشته است».
بر اساس گزارشها، پس از «بیاعتنایی» ماموران بازداشتگاه به وضعیت این زن و اعتراض دیگر بازداشتشدگان، درگیری رخ میدهد و سرانجام آمبولانس با تاخیر زیاد برای انتقال مهسا امینی به بیمارستان کسری، به بازداشتگاه میرسد.
کیارش امینی، برادر مهسا، نیز در در گفتوگو با وبسایت ایران وایر گفته است: «وقتی رسیدم جلوی ساختمان [وزرا] نزدیک ۶۰ – ۷۰ نفر با لباس برای دخترهای بازداشتی، همانجا منتظر ایستاده بودند. چند نفر که آزاد شدند، ناگهان صدای جیغ و داد بلند شد. همه در ساختمان را میکوبیدیم. از در بالا رفتیم. اما در را باز نکردند. یکدفعه مامورها با گاز اشکآور و باطوم بیرون آمدند و به ما حمله کردند… پنج دقیقه بعد یک آمبولانس از ساختمان خارج شد».
او افزود: «هر دختری که بیرون میآمد میگفت یک نفر را کشتند. عکس مهسا را به دخترها نشان میدادم. از میان آنها یک نفر گفت که مهسا در بغل خودش این مسئله برایش پیش آمد. شوکه و ترسیده بودم. از یک سرباز پرسیدم که چی شده؟ گفت از سربازهای خودمان یکی زخمی شده. دروغ گفتند».
به گفته برادر مهسا، پزشکان کمی پس از ساعت هشت شب سهشنبه، «خانواده امینی را از نجات دخترشان جواب کردهاند. آنها تشخیص سکته قلبی و مغزی برای مهسا دادهاند و اگرچه قلب او همچنان میتپد اما مغزش دیگر هوشیار نیست».
دایی مهسا امینی نیز روز پنجشنبه در گفتوگو با پایگاه خبری «فراز» گفت که «جو بیمارستان امنیتی است و خانواده امینی پشت در اتاق مراقبتهای ویژه دست به دعا نشستهاند».
او افزود که «صبح پنجشنبه برای اطلاع از حال مهسا امینی با بیمارستان کسری تماس گرفتم. اپراتور پذیرش بیمارستان گفت که نام بیمار در سیستم ثبت نشده و بیماری به این نام در بیمارستان کسری بستری نیست. تلفن را قطع کرد».
دایی مهسا امینی درباره وضعیت خواهرزادهاش گفت که «مغزش که از کار افتاده بود. قلبش هم حالا دیگر نیمهفعال شده و کلیههایش هم دیگر کار نمیکنند. دکترها گفتند فقط دعا کنید».
او افزود که «دیروز فرمانده پلیس به همراه چند همکارش آمدند دیدار ما. آمدند گفتند نگران نباشید؛ سپردهایم ناهار و شام به شما بدهند. معلوم نیست چه کسی این بلا را سر مهسا آورده؛ بهش گفتم این مشکل حل شدنی نیست. امروز نوبت دختر ما بود، فردا نوبت دختری دیگر است. فقط صورت مسئله را پاک میکنید».
در تابستان امسال و پس از افزایش سختگیریها نسبت به مسئله رعایت حجاب اجباری در ایران، برخورد خشونتبار با زنان در خیابانها افزایش یافته است.
پس از پخش تلویزیونی اعترافات اجباری سپیده رشنو ، زن جوان معترض به حجاب اجباری با چهرهای که آثار ضرب و جرح بر آن نمایان بود، ضرب و جرح مهسا امینی یکی دیگر از نمونههای خشونت علیه زنان در داخل بازداشتگاهها است.
کاربران شبکههای اجتماعی نوشتهاند وقتی در خیابانها، برای بازداشت زنان مخالف حجاب از قلاب زندهگیری استفاده میشود و آنها را با خشونت سوار ونهای گشت ارشاد میکنند، میزان خشونت علیه بازداشتشدگان در فضای بسته بازداشتگاهها احتمالا بسیار فراتر از تصور است.
این خشونتها در شرایطی علیه زنان صورت میگیرد که مقامهای قضایی در ماههای اخیر، از آمران به معروف خشونتورز در چند مورد تقدیر کردهاند.
مقامهای جمهوری اسلامی در سخنرانیهای خود بر جنبه ایجابی گشتهای ارشاد در جذب نظر زنان برای رعایت حجاب تاکید میکنند، اما به نظر میرسد در عمل دست ماموران در خیابانها و بازداشتگاهها برای برخورد خشونتآمیز باز گذاشته شده است.