پدر معصومه میگوید: معصومه را که کشتم جسدش را در یک ملحفه پیچیدم و برای دوری از طعنه و زخم زبان، مقابل منزل شیخمان واقع در خیابان کردونی رها و به کلانتری برای اعتراف به جرم مرتکب شده، مراجعه کردم.
۲) معصومهی ۱۷ ساله در بچگی با فشار خانواده ازدواج میکنه، چند وقت پیش از دست شکنجههای شوهرش به خونهی پدر پناه میبره، شوهر معصومه بیاساس و بدون هیچ مدرکی توی طایفه پخش میکنه معصومه به او خیانت کرده، پدر ۴۵ سالهی معصومه وقتی از طرف طایفهاش در فشار قرار میگیره.
۳) برای حفظ آبرو ساعت ۲۰ شنبه شب با چاقو دخترش رو به قتل میرسونه و جنازهاش را به نشانهی داشتن غیرت میبره جلوی خانهی شیخ طایفه.