بهاره هدایت، فعال سیاسی زندانی، در نامهای مفصل از زندان اوین ضمن برشمردن جدایی مسیر جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ از جریان اصلاحطلبان، گفته که «جمهوری اسلامی باید برود زیرا سرشت و سرنوشتش تباهیست».
خانم هدایت که پیش از این هفت سال را در زندان گذرانده بود، اکنون برای تحمل چهار سال حکم زندان بهدلیل اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران، در زندان اوین محبوس است.
او در نامه خود تاکید کرده است: «استدلال کردن در این رابطه که جمهوری اسلامی دشمن این ملک و ملت است، مدتهاست که تبدیل به کار زائدی شده؛ این حکومت سرشت و سرنوشتش تباهی است و باید برود».
به گفته این فعال سیاسی، «از بین بردن این حکومت جنایتکار حتما پرهزینه و پرمخاطره خواهد بود، اما از پرداخت این هزینهها و مواجهه با مخاطراتش گریزی نیست، چرا که ساخت قدرت توان هضم و به رسمیتشناسی نیروهای اجتماعی جدید را در درون خود ندارد».
خانم هدایت معتقد است که «امکان برونرفت نظام موجود از وضعیت پدیدآمده وجود ندارد، چرا که نه هیچ جزئی از مطالبات معترضین در درون ساختار فعلی برآوردنی است، و نه هیچ جزئی از مطالبات نزد اکثریت ملت قابل چشمپوشی است».
شهرهای مختلف ایران از ۲۶ شهریور امسال و بهدنبال جان باختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد شاهد اعتراضهای وسیعی علیه نظام جمهوری اسلامی بوده و بسیاری از معترضان ضمن هدف قرار دادن رهبر جمهوری اسلامی در شعارهای خود، خواستار سرنگونی این نظام شدهاند.
این اعتراضها تاکنون دستکم بیش از ۵۰۰ کشته برجای گذاشته و هزاران نفر نیز بازداشت شدهاند که دستکم دو نفر از آنها به نام محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد بدون طی کردن دادرسی عادلانه و دسترسی به وکیل ظرف یک هفته گذشته اعدام شدهاند.
بهاره هدایت در بخش دیگری از نامه خود گره خوردن سرنوشت نسل کنونی با «خیابان» را تمایزبخش آنان دانسته و نوشته است: «جوانان ایرانِ امروز خواست سیاسی خود را به خیابان آوردند و آن را حول شعار زن، زندگی، آزادی و مفهوم براندازی تعیّن بخشیدند».
این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه «انقلاب قطعیست» در ادامه آورده که «ما دههشصتیها، آخرین به آزمونگذارندگانِ امکان تغییر مسالمتآمیز از راه اصلاحات بودیم».
بهاره هدایت که از فعالان کمپین «یک میلیون امضا» برای تغییر قوانین زنستیز بوده، در بخش دیگری از نامه خود نوشته است: «انقلاب عاری از خشونت نیست اما موظفیم یک چراغ خطر نسبت به خشونت بیمهار در اذهان روشن نگه داریم».
این زندانی سیاسی با تکیه بر این نکته که «هیچ ناظر منصفی نمیتواند این ملت را به ناشکیبایی و تمایل به خشونت متهم کند» تاکید کرده است که «حرکتهای مسالمتآمیز اعتراضی مردم همواره و همیشه با در بستهی قدرتِ تمامیتخواه حاکم روبرو شد».
خانم هدایت در بخش دیگری از نامه خود میرحسین موسوی، نخستوزیر دوران جنگ، را «منقطع از واقعیت» خوانده و با اشاره به «دوگانه خمینی- شاه»، درباره «جان بیدار خواندن» خمینی توسط موسوی نوشت: «او با وضوحی غیر قابل انکار، در برابر جنایتهای سازمانیافته و متداوم رژیم خمینی سینه سپر کرد، فردی که منطقهای و بلکه حتی جهانی را به آتش و خون کشاند و زنان این سرزمین را محکوم به بردگی حجاب کرد».
او در نامه خود زیر سرفصل «فهم ما از اصلاحات با فهم اصلاحطلبان متفاوت بود» آورده است: «مشکل اصلاحطلبان این بود، و هست، که میخواهند همزمان با ایجاد یک سری تغییرات کمخطر ضرورتاً نظام را هم حفظ و تقویت کنند».
این زندانی سیاسی با تاکید روی این عبارت که «نسل من عاصی و از جانگذشته اما به لحاظ تجربه سیاسی کور بود»، دستاورد دیگر جنبش اعتراضی کنونی را «وزنِ بسیار زیاد همگرایی در چارچوب یکپارچگی سرزمینی دانست» و نوشت: «میتوان امیدوار بود که با گذر از جمهوری اسلامی، امکان تاسیس یک میثاق جدید که هم متضمن یکپارچگی سرزمینی و هم متعهد به حقوق اقوام و اقلیتها باشد فراهم است».