شادی اسدی
ندای زاگرس
استراتژی انقلاب ژینا همان شعار ژن ژیان ئازادی شدە ، باید از این شعار راهبردی تفسیرهای متنوعی بشود . مسائل بسیاری در حوزه مشکلات زنان وجود دارد و باید به صورت بنیادی حل گردند.در افغانستان دختران از سمت مردان زشت سیرت و زشت سیمای قدرتمند طالبان از تحصیل محروم می شوند، در ایران دختران از سوی حاکمیت مجبور به پوشش اسلامی می شوند و زندانها و قتلها و تجاوزها به دختران و زنان از سوی مردان قدرت رخ می دهد در عراق دختران کرد توسط داعش ربوده می شوند در سایر نقاط خاورمیانه هم زن با مشکلات بسیار جدی روبروست که کرامت و شخصیت و جسم او را با خطر مواجه کرده . بگذارید بحث را با این سوالات آغاز کنیم .ریشه ستم به زن و راندن او از اجتماع چیست ؟ حتما هر کسی از نقطه نظری می تواند به این سوال پاسخ بدهد ، یکی از دید تاریخی و دیگری از دید روانشناختی و کس دیگری دینی و دیگری فرهنگ و آن یکی اخلاق و … زنان هم دائم خود را قربانی پدرسالاری و مردسالاری میدانند . در این نوشته کاری به ابعاد درونی و فرهنگی و تاریخی ستم به دختران و زنان ندارم ، تنها قصد دارم ستم به زنان را از دید قدرت مورد بررسی قرار بدهم . این سوال را مطرح کنم چرا زن صاحب قدرت و بخصوص قدرت سیاسی در خاورمیانه نشده؟ آیا کسب قدرت می تواند مشکلات زنان را به صورت ریشه ای حل کند ؟ اگر قدرت خوبه چرا زنان به دنبال آن نباشند ؟
در جوامع غربی بخصوص اروپا زنان تا بالاترین پله های قدرت سیاسی خیز بزرگی برداشته اند و یکی صدراعظم شد و آن دیگری نخست وزیر و وزیر و نماینده پارلمان و مسئول سیاست خارجی اروپا و … . این اتفاق به اسانی رخ ندادە و اکنون در اروپا با فرهنگی مواجهیم کە قدرت و زن را کاملا عادی می داند. این کسب قدرت ریشه در هدف قرار دادن قدرت از سوی زنان اروپا دارد . در حال حاضر انقلابی در ایران در حال تکوین است که به اعتقاد بسیاری یک انقلاب زنانه است و حتما همین گونه است . ژینا را رژیم سرکوبگر و دزد قدرت به قتل رساند و انقلاب ژینا شکل گرفت ، شعار ژن ژیان آزادی جهانی شد . زن در این شعار چه می گوید ، می گوید زن باید آزاد باشد تا زندگی باشد . آزادی را برای چه می خواهیم ؟ یکی از کارکردهای مهم آزادی این است که ما در آزادی میتوانیم کسب قدرت کنیم . در نظام دیکتاتوری که به آسانی به شما اجازه کسب قدرت داده نمی شود . بنابراین آزادی زیرساخت کسب قدرت است و آنچه زنان نیاز دارند کسب قدرت است . زنان باید انقلاب ژینا را فرصتی برای ایجاد یک تحول بزرگ بدانند و آن تحول حرکت به سمت قدرت است ، با تشکیل احزاب یا جریانات و جنبشهای سهمگین زنانه . آنقدر که اگر بگوییم راهبرد زن زندگی ازادی همان زن قدرت آزادیست به خطا نرفته باشیم. کسب قدرت از سوی زنان همه مشکلات آنها را حل نخواهد کرد اما کمک می کند توازن قدرتی با مردان برقرار شود .انچه مراد قدرت در این نوشته است قدرت دست دوم دریافتی از سوی مردان نیست ، قدرتیست که توانایی آن را دارد انواع ستم را در جامعه به زنان مورد هجوم قرار دهد و به زندگی شاد برای زنان بینجامد. زنان باید بدانند فعالیت در فضای دست ساخت مردان خوب است اما برای آنها کافی نیست ، نگاه به ساخت قدرت برای زن پاسخی مناسب به جان باختن ژینا و صدها و هزاران شهید راه آزادی زن است .