مادر زهرا: او دو شب قبل از حادثه به ما و یکی از دوستانش گفته بود: «به کشفی رسیدم که جایزه نوبل فیزیک را میگیرد. میترسم اگر کسی بفهمد، آن را به زور از چنگم درآورد یا بلایی سرم بیاورند.»
روز شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ در اوج اعتراضات دانشجویی و آستانه ی شانزده ی آذر، روزنامه های مجاز کشور خبر خودکشی زهرا جلیلیان دانشجوی دوره دکتری دانشگاه تهران و درگذشت وی را منتشر کردند. از آن زمان شش ماه می گذرد، هیچ گونه تحقیقات مستقلی در مورد علت خودکشی این دانشجو که یک نخبه ی علمی در سطح بین المللی بوده است، منتشر نشده است. وکیل مدافع و خانواده ی او به صراحت می گویند او به قتل رسیده است. روزنامه ی اعتماد در گزارشی مفصلی با وکیل مدافع و خانواده ی او گفتگو کرده و نامه ی مادر وی خطاب به قوه ی قضائیه را منتشر کرده است.
«ما دو پسر داریم، اما با تولد زهرا انگار خدا دنیا را به من و پدرش داده بود. دختر یکی یک دانه ما از همان کودکی فردی شاد و فوقالعاده باهوش بود. هرگز به یاد نداریم که سختی و مشکلات او را از انجام کاری مایوس کرده باشد. برعکس؛ هرچه موانع بزرگتر میشد او سعی و تلاشش را بیشتر میکرد. او برای فکر و عملش ارزش بسیاری قائل بود. او هیچوقت کلاس کنکور و تقویتی شرکت نکرد و همیشه شاگرد ممتاز کلاس بود.
پس از اتمام موفقیتآمیز در مقطع کارشناسی ارشد، توانست رشته فیزیک جامد را به اتمام برساند. با کمک پروفسور مرادیان کتابی تحت عنوان خطرات و کاربردهای عناصر پرتوزا تالیف کرد. چند مقاله علمی نیز نوشت. در همان مقطع کارشناسی ارشد، نامهای از معتبرترین نشریه جهانی به عنوان پذیرفته شدن سردبیری دریافت کرد. میتوانست بدون کنکور در رشته فیزیک جامد مقطع دکترا شرکت کند، اما کنکور داد و در رشته نانوالکترونیک با رتبه یک قبول شد.
در توصیه نامهای که پروفسور مرادیان به دانشگاه تهران برای معرفی زهرا نوشته بود او را نخبه جهانی معرفی کرده بود. او توانست مقطع دکترای رشته نانوالکترونیک را در سه ترم تمام کند و ۳۵ مقاله جهانی را داوری کند. در دوره دکترا استاد راهنمایش سیزده بار پژوهشهای علمی زهرا را متوقف و تغییر داد.
آیا همه دنیا با نخبههایشان اینگونه برخورد میکنند؟ تا اینکه بالاخره مقالهاش پس از جنجال فراوان تصویب شد. مردادماه ۱۴۰۰ مقاله زهرا با موضوعی که تمام دانشمندان جهان روی آن چالش داشتند و از حل آن عاجز مانده بودند، تصویب شد، ولی پس از آن نیز اوضاع بر وقف مراد پیش نرفت و دستگاهی که زهرا با آن نمونههایش را آنالیز میکرد، شکستند و همین باعث شد مدتی کار او متوقف شود… سرانجام مقاله او در معتبرترین نشریه جهانی پذیرفته شد.
زهرا به کشف مهمی رسیده بود، اما شادی او خیلی زود با مرگش به پایان رسید. پزشکی قانونی آثار ضربه به قسمت شکم، پهلو و ضربههای محکم به سر و مهره کمر، همچنین ضربههای محکم به کبد و کلیه و پارگی طحال را تایید میکند.
آن ساختمان ۱۳ دوربین دارد، اما حراست دانشگاه هیچوقت فیلم دوربینها را به ما نشان نداد و به مراجع قضایی گفتند دوربینها چند ماهی میشد که خراب شده بودند و فیلم نگرفتند. زهرا دو شب قبل از حادثه به ما و یکی از دوستانش گفته بود: «به کشفی رسیدم که جایزه نوبل فیزیک را میگیرد. میترسم اگر کسی بفهمد، آن را به زور از چنگم درآورد یا بلایی سرم بیاورند.»
وکیل مدافع: دلایلی در رد ادعای خودکشی
«محمد جلیلیان» وکیل اولیای دم زهرا درباره این پرونده به «اعتماد» میگوید: «مرحومه از سرمایههای ملی و از نخبگان، مخترعان و مبتکران رشته نانو الکترونیک بود که با تکیه بر تواناییهای فردی، انضباط شخصی، دیانت ذاتی و اکتسابی، پشتکار و توان خارقالعاده در حوزه برق (افزارههای میکرو و نانو الکترونیک) در دنیا میتوانست حرفهای جدید بسیاری برای گفتن داشته باشد. به گونهای که دفاع از رساله دکتری و آزمون جامع را با معدل بیش از ۱۹.۵ به پایان رساند و همچنین داوری ۳۰ مقاله بینالمللی در خارج از کشور در isi را به عهده داشت.
این چهره جوان و با نشاط ملی و جهانی، در تاریخ ۱۱ آذرماه ۱۴۰۱ در ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه صبح به صورت عمودی و با انرژی سرشار و با اعتماد به نفس کامل وارد اتاق کار شخصی خود شد و ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه همان روز با برانکارد به صورت افقی توسط نیروهای اورژانس از همان درب خارج و به بیمارستان شریعتی در خیابان کارگر هدایت شد و در نهایت مظلومیت، بعد از ساعاتی در بیمارستان جان باخت.
در این فاصله و قبل از فوت او، متولیان دانشگاه با سراسیمگی و بدون در اختیار داشتن منابع و ماخذ اطمینانآور، طی مصاحبههای گوناگون، علت حادثه را ناشی از خودکشی اعلام کردند.
او سپس دلایلی را در رد ادعای خودکشی زهرا بیان کرده است. از جمله: به دنبال حوادث ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ و اعتراضات اجتماعی و از آنجا که ایام این واقعه مقارن با روز ۱۶ آذر (روز دانشجو) است مفروض است که متولیان دانشگاه با ترس و واهمه از باب کنترل بحرانهای پیشبینینشده و شتابزده فرضیه خودکشی را به افکار عمومی القا میکنند که انعکاس این خبر موجب فشاری طاقتفرسا بر این خانواده مظلوم میشود. به گونهای که اندوه فراق را مضاعف میکند.
او می گوید: نظریه پزشکی قانونی، گزارشات پلیس جنایی نیز فرضیه خودکشی را نفی میکند.
وی می افزاید از آنجایی که محل وقوع قتل در دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده و این محل به دوربینهای مداربسته مجهز است تنها گزارشی که توسط دوربینهای مدار بسته به قوه قضاییه ارسال شده مربوط به درب ورودی است که مرحومه به صورت عمودی و با پای خود بانشاط و انرژی وارد و جسد او بهصورت افقی توسط نیروهایی خارج میشود.
از حادثه بگو!
مادر زهرا: «شب قبل از حادثه زهرا با ما تماس گرفت و خیلی خوشحال بود. گفت مقاله سابمیت شده و قصد دارد چند روزی برای مرخصی به کرمانشاه بیاید. بعد هم گفت برایم مانتو، عطر و… خریده.»
برادر زهرا: «برنامه داشت. نزدیک شب یلدا بود و میخواست پیش ما باشد.»
مادر زهرا: «صبح روز حادثه دو، سه نفر از دوستانش را برای ناهار به رستوران دعوت کرد.»
برادر زهرا: «به عنوان شیرینی سابمیت مقاله.»
مادر زهرا: «آن روز امتحانات مجازی برگزار میشد و زهرا از آن لحظه به بعد که وارد ساختمان شد دیگر ما نمیدانیم چه اتفاقی برای زهرا افتاده است. تا اینکه ساعت ۱۱ روز حادثه خانمی با من تماس گرفت و گفت؛ شما مادر زهرا هستید؟ گفتم؛ بله. گفت؛ زهرا افتاده. هرچه سریعتر خودتان را برسانید.
ترسیده بودم. پرسیدم؛ یعنی چی افتاده؟ از کجا افتاده؟ چطور افتاده؟ گفت؛ خانم از پلههای دانشگاه افتاده. من دیگر نفهمیدم شب است یا روز. حالم بد شده بود. پسرم با پدرش تماس گرفت تا راهی تهران شویم. با اقواممان تماس گرفتم که تا ما به تهران برسیم شما بیمارستان بروید و ببینید چه شده…
زهرا را به بیمارستان شریعتی منتقل کرده بودند. ما ساعت ۶ بعدازظهر رسیدیم. حال بدی داشتیم چه من چه کل خانواده. با التماس از کادر بیمارستان خواستم تا بالای سر بچهام بروم.» (اشک میریزد)
برادر زهرا: «روز حادثه یکی از دوربینهایی که مقابل در ورودی ساختمان بود، تصویر ورود زهرا به همراه استاد راهنمایش را ثبت کرد. تنها فیلمی که از دوربینهای مداربسته دانشگاه تهران به ما دادند، همین لحظه ورود آنها است. لحظه دیگری هم که دوربینها ثبت کردند؛ لحظهای است که ماموران امداد وارد ساختمان میشوند و با برانکارد خواهرم را بیرون میبرند. چیزی حدود یک ساعت و نیم الی دو ساعت از فیلمها در اختیار ما قرار نگرفته است.
ساختمانی که زهرا وارد آن شد، ساختمانی چهار طبقه بود. دوربینی که فیلمها را ثبت کرد در طبقه همکف قرار دارد. حدود ۱۰ متر جلوتر از در ورودی ساختمان دو راهرو وجود دارد. راهرو سمت راست جایی بود که اتاق زهرا قرار داشت. در راهرویی که اتاق زهرا قرار گرفته بود دو دوربین وجود داشت. یکی از دوربینها مقابل اتاق زهرا بود و دوربین دیگر انتهای راهرو قرار داشت. این دو دوربین همدیگر را پوشش میدادند. آزمایشگاهی هم که در آن راهرو قرار دارد مجهزترین آزمایشگاه کل ایران است. یکی از مهمترین و مجهزترین آزمایشگاههای نانوالکترونیک در کل ایران. بنابراین ساختمان باید از امنیت زیادی برخوردار باشد.»
فیلم دوربینها
برادر زهرا: «مسالهای که وجود دارد این است که حراست و مسوولان دانشگاه میگویند؛ فیلم دوربینها را نداریم. شاهدی هم وجود ندارد که گواهی دهد زهرا خودکشی کرده است. کنار ورودی ساختمان اتاقکی است که نیروهای حراست در آن هستند. نیروی حراست هم میگوید؛ در آن لحظه در اتاقش نبود و به طبقه دیگری برای ریختن چای رفته بود.
همهچیز دست به دست هم داده که بدون هیچ شواهدی اعلام کنند؛ خواهرم از طبقه همکف خودش را به زیرزمین انداخته. ارتفاع همکف تا زیرزمین تقریبا سه متر است. زهرا با قد ۱۶۵ افتاده و دچار این همه ضربه شده؟ گزارشات پزشکی قانونی نشان میدهد که طحال دچار پارگی شده. طحال بخشی نیست که به راحتی دچار ضربه یا پارگی شود.
پروژهای که زهرا روی آن کار میکرد پروژه خیلی مهمی بود. هرچند زهرا در پروژههای دیگر هم فعالیت داشت. مسلما ما نظرمان این است که زهرا به قتل رسیده و شکی هم در آن نداریم. فقط علت قتل و شخص یا اشخاصی که این عمل را مرتکب شدند برای ما مشخص نشده است. طبق گزارشات پزشکی قانونی روی دست خواهرم خراشهایی وجود داشته، ولی دانشگاه در نظر ندارد موضوع را مشخص کند و تا به حال هم هیچ همکاری از سوی دانشگاه با ارگانهای مختلف صورت نگرفته است..»
مادر زهرا: «وکیل پروندهمان با بررسیهایی که انجام داده بهطور کامل موضوع خودکشی را رد کرده است. چرا پس از این اتفاق خیلی سریع خبر خودکشی را در رسانهها منتشر کردند؟ آنهم در مهمترین روزهای سال گذشته (۱۴۰۱) که دانشجویان و برخی از مردم تجمعاتی داشتند. آیا دانشگاه باید بدون هیچ سندی از خودکشی زهرا حمایت میکرد؟.»
برادر زهرا: «از صحنه، راهپلهها و اتاق خواهرم انگشتنگاری صورت نگرفت. حتی از زیر ناخنهای زهرا نمونهبرداری نکردند که ببینند آیا درگیری رخ داده با نه؟ اینکه دانشگاه خیلی سریع اعلام کرد زهرا خودکشی کرده، باعث شد، پلیس و مقامات قضایی موضوع را آنطور که باید بررسی نکنند.
پس از شش ماه که هیچ کدام از دانشجویان حاضر نشدند شهادت بدهند، یک دانشجو آمد و به ما گفت؛ دیدم که زهرا خودش را از پلهها پایین پرت کرد. وسایل و لپتاپ زهرا بعد از یک ماه به ما تحویل داده شد و ما نمیدانیم اطلاعاتی از داخل لپتاپ خارج شده یا نه! سعی کردیم به تمام ارگانها نامه ارسال کنیم. حتی به قوه قضاییه. امیدواریم جواب بگیریم.