به قلم/شورش محی
منبع/سازمان حمایت از کودکان کار آمریکا
امروز ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) روز جهانی مبارزه با کار کودکان است.
«کودکان باید فقط در رویاهایشان کار کنند نه در دنیای واقعی»
ابعاد کودکان کار زیر سایە حاکمیت جمهوری اسلامی گسترده است.
مقامات فاسد برای سالها وجود کودکان کار را انکار می کردند. وقتی این پدیده ی دهشتناک قابل انکار نبود کوشیدند با تقلیل کودکان کار به بخشی از آنان که در خیابان ها قربانی عوامل رژیم و باند های مافیائی هستند ابعاد هولناک این پدیده را پنهان سازند.
فعالین حقوق کودک تخمین زده اند که 3 تا 7 میلیون کودک کار در ایران به کار در کارگاهها، معادن، کارخانه ها و خیابان ها به بردگی کاری اشتغال دارند. این ارقام بویژه در شهرها از جمله با دقت در آمارهای مربوط به کودکان بازمانده از تحصیل بدست آمده است. طبعا در اینگونه آمارگیری ها کودکان کار افغان نمی توانند به حساب بیایند. این کودکان بی پناه بسیار بدتر از کودکان ایرانی مورد ستم و استثمار قرار گرفته و میگیرند.
درطول تاریخ از کودکان بعنوان کارآموزان وکارگران مفید باحقوق کم استفاده شده است . کارکودکان در دوران انقلاب صنعتی آمریکا رونق تازه تری گرفت.
کودکان اغلب درشرایط سخت وخطرناک کارخانهها برای پیدا کردن ناچیزترین حق و حقوق کارمیکردند. کودکان به عنوان کارگران مفید درکارخانه ها مورداستفاده قرارمیگرفتند،چون ازلحاظ اندازه و جثه کوچک بودندواجازه حرکت به مکانهایی که بزرگسالان نمیتوانستند به آنجانفوذکنندراپیدامیکرند. معادن یکی از مکان هایی بود که کودکان را برای حفاری به آنجا میبردند. کنترل شخصیت وعملکرد کاری کودکان هنگام کارکردن برای کارخانه داران وصاحبان معادن خیلی راحت تر از بزرگسالان بود،ومهمترازآن پرداخت حقوقهای کم با بازیافت فراوان راه رابرای بیشتر به کارگرفتن کودکان مهیا میکرد. بیشترین انگیزهای که اصلاح طلبان را درقرن نوزده به فکرایجاد نهادی برای دفاع ازحق کودکان کار واداشت ترک تحصیل کردن کودکان برای امرار معاش خانوادهایشان بود. به همین منظور سازمانهای حمایتی واصلاح طلبان کوشیدند کارهای کودکان را محدود کنند. حداقل نقش کارکودکان درایلات متحده امروز یکی ازتغییرات قابل توجه درزندگی اجتماعی واقتصادی کشور طی دوقرن گذشته است. ولی درایالات مستعمره کارکودکان مشکل نبود. این بخش جدایی ناپذیر ازاقتصادکشاورزی وصنایع دستی به شمار میرفت. بچهها نه تنها درمزارع خانوادهها کار میکردند درمواقع دیگر بصورت کارگر به مزارع دیگر برای کار میرفتند نمودارسن کودکان برای کار بین ۱۰تا۱۵سال بیشتر نبود بهمین جهت شروع فعالیتهای حمایتی از کودکان در قرن نوزدهم کم کم کارهای کودکان رادرمزارع وکارخانهها ومعادن کم رنگ تر کرد. درسال ۱۹۰۰حدود ۱۸درصد کارگران آمریکا راکودکان تشکیل میدادند که میانگین سن آنها پایین تر از۱۶ سال بود سازمانهای کار وحقوق کودکان بسیاری از خانوادههای بومی رامتقاعد ساختن که تحصیلات ابتدایی به عنوان یک ضرورت وپیشرفتی برای جامعه است. این حرکت درآمریکا باعث انگیزهای بین کارفرمایان شد تاحقوق کودکان رابالا وسختی کار کودکان را به حد برسانند. دراین میان فرستادن کودکان به مدرسه به اولویتی برای خانوادهها تبدیل شد. عرضه جدید کارگران کودک با رشد چشمگیری درسه ماه آخر قرن نوزدهم مواجه شد وکارهای مناسب تری را برای کودکان مهیا کرد. ورود مهاجرین ایرلندی واروپایی به آمریکا دوباره باعث بالا گرفتن تقاظا برای کار کودکان شد این دوعامل منجر به افزایش درصد کودکان کار ده تاپانزده ساله درایالات متحده گردید، اگرچه آمار رسمی درآن دوران ۱/۷۵ میلیون نفر به طور قابل توجهی تعداد واقعی را کاهش میدهد واین نشان میدهد که ۱۸درصد ازاین کودکان درسال۱۹۰۰مشغول به کار بوده اندوسن کودکان رااز ۱۲تا۱۵ساله تشکیل میدادند. تلاش برای تنظیم ویاحذف کار کودکان ازسال۱۹۰۰یکی ازاقدامات برای اصلاحات اجتماعی درایالات متحده بشمار میرود. افرادی که بیشتر دراین کمیتهها فعالیت داشتندگروههای ملی حمایت از کودکان کار بوده است که درسال۱۹۰۴سازماندهی وبسیاری ازسازمانهای حمایت از کودکان کار رادر کشور ایجاد کردند. این سازمانها کم کم بافلسفه انعطاف پذیری که آنها را قادر به مقاومت دربرابر خواستههای کارفرماها میکرد شروع به جمع آوری اسناد ومدارک کشیدن عکس از کودکان هنگام کار وخطرناک بودن محلهای کارکودکان ونشان دادن درمکانهای عمومی کم کم این فرهنگ رادربین مردم نهادینه کردند که کودکان حق تحصیل واستفاده از پتانسیلهای دوران کودکی دارند. باتمام این تلاشها موقعیت به شدت وابسته به شرایط سیاسی کشور وهمچنین پیشرفتهای علمی بود که نیازمندیهای صنایع وکارخانه هارابه کودکان کمرنگ تر میکرد.
درسالهای۱۹۰۲تا۱۹۱۵کمیتههای حمایت از کودکان کار براصلاحات از طریق مجلس قانون گذاری تاکید میکردند تابتوانند آن را بصورت یک قانون ملی به اجرا دربیاورند. کم کم باپیشرفت علم دراروپا وآمریکا مشکلات کار کودکان رفع وجای خود را به تحصیلات اجباری ورایگان برای تمام کودکان مهاجر وغیر مهاجر فراهم کرد. آمریکاییان واروپاییا به این نتیجه رسیدندکه تحصیل کودکان وایجاد ضمینههای تحصیلی راه را برای پیشرفت جامعه وایجادرونق اقتصادی مهیا میسازد.
حال میبینیم باگذشت ۴۰سال از حکومت اسلامی، کودکان ایران به سالهای۱۹۰۰آمریکا واروپا برگشته اند.
نبودیک برنامه جامع اقتصادی وهزینههای سرسام آور تحصیل وزندگی،خانوادههای کم درآمد را مجبور به ایجاد شغل برای فرزندان وترک تحصیل آنان کرده است.
ایجاد مدارس غیر دولتی و تبعیض و نابرابری و شرایط بد اقتصادی در بین مردم، نبود امکانات برای تحصیل و وجود فضاهای فرسوده در مدارس راه را برای ایجاد یک ناامیدی در کودکان برای ادامه تحصیل و فضا برای کار کودکان مهیا کرده است.
اکنون دراین عصر مدرن که تمام دنیا درهر ثانیه قسمتی از علم راصاحب میشوند درجمهوری اسلامی کودکان برای تامین هزینههای خود دست به کارهای طاقت فرسایی میزنند. دراین میان سواستفادههای جنسی از کودکان و وجود کودکان درزندانها برای استفادههای جنسی وپخش مواد مخدر توسط کودکان یکی دیگر ازشاهکارهای د ولتی است که سعیدهای طوسی را دردرون خانه همایونی برمرکب بزرگان مینهند. چرخه اقتصادی وفلج شدن اقتصاد کشور،قشرهای کم درآمد را برای تامین مایحتاج زندگی خود وادار کرده است که کودکان را از تحصیل باز دارند وبرای حداقل دستمزد به کارهای سخت وامیدارند.
اکنون دردوران طلایی جمهوری اسلامی خیابانها بجای زیبا سازی چهرههای مظلوم کودکانی را مشاهده میکنی که درگرما وسرما مشغول کارهستند.
به قول گاندی که از او پرسیدند. چه زمانی باید به حال کشور گریست… گفت آن زمانی که کودکانمان بجای فکر کردن به آینده کشوربفکر سیر کردن شکم باشند.