راهگشایی کنیم؛ پای ایران در میان است!

۱۵۱ نفر از اندیشمندان و فعالان سیاسی و مدنیِ دغدغه‌مند توسعه و مردمسالاری در ایران در بیانیه‌ای تحلیلی و تفصیلی از حکمرانان و نیروهای سیاسی دعوت کردند در انتخابات زودرسِ ۱۴۰۳ برای تقویتِ میانهٔ اصلاح‌گر و ممکن‌سازیِ توافق‌های مساله‌محور و راهگشا برای ایران بکوشند.

poster.jpgجواد ظریف، مقصود فراستخواه، ماشاءالله شمس‌الواعظین، محمدجواد آذری جهرمی، بیژن عبدالکریمی، رضا نصری، محمدمهدی مجاهدی، مهدی غنی، محمد ترکمان، حسین سلاح‌ورزی، حمیدرضا جلائی‌پور، علی باقری، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائی‌پور، محمد قوچانی، احمد عزیزی، حجت‌الله میرزایی، مهدی شیرزاد، مرضیه آذرافزا، مجید فراهانی، محمدصادق جوادی حصار، محمدرضا مهاجری، غلامحسین محمدی، سینا رحیم‌پور، علی هنری، سجاد سالک، شهاب‌الدین طباطبایی، وحید عابدینی، محمدامین نیکجو، متین رمضان‌خواه، مسعود سالاری، سعید نورمحمدی، محمدحسین نعیمی‌پور، علیرضا خامسیان، امین کاوئی، برزین جعفرتاش، احسان مجتهدی، محمد حضرتی، مجتبی بیات، علی نقیه، علی نصری، علی‌اصغر شفیعیان، حامد ذاکرحسین، امیر اقتناعی، میترا جلوداری، علی وفقی، ابوذر معتمدی، الهه نوری، حسین سپهوند، محمدهاشم سمتی، بهنام ذوقی، سعید الله‌بداشتی، حامد ذاکرحسین، مهرداد احمدی شیخانی، داور نظری و مجید یونسیان در میان امضاکنندگان این بیانیهٔ تحلیلی‌اند.

متن کامل این بیانیه و اسامی امضاکنندگان در ادامه می‌آید:

به نام خدای مهربان و عادل

در «بزنگاهِ زودهنگامِ» انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم چگونه می‌توان با معیار منافع ملی و خیر همگانی ایرانیان مناسب‌ترین «موقعیت محتمل‌الوقوع» را ساخت؟ پاسخ ما قدم برداشتنِ مشترک حاکمیت و جامعه به سمت نوعی توافق جدید است که هم‌زمان به نفع هر دو باشد. هم شکاف بین حاکمیت و جامعه را بکاهد و زمینه‌ساز توسعهٔ فراگیر و گشایش شود و هم بر قدرت ملی چندبعدی و امنیت ایران بیفزاید. هم تاب‌آوری ملی‌مان در منطقهٔ پرآشوب کنونی را بیشتر کند و هم احیاگر امید اجتماعی و خلق‌کنندهٔ افق‌های باز در برابر چشم ایرانیان شود.

تحریم‌های خارجی و دوقطبی‌‌گرایی و سیاست تهدید و منازعه در دوسوی طیف سیاسی، به ویژه از سال ۹۷، بر زندگی عادی ایرانیان فشار سهمگینی وارد کرده است. وقت تقویت کنشگریِ مرزی و میانهٔ اصلاح‌گر، دوراندیش، توافق‌ساز، بهبودبخش زندگی و حلالِ مسائل است. عموم ایرانیان ذی‌نفعِ زندگی بهتر و آرامش و رشد و ثبات و گشایش تدریجی‌اند. از معلم و والدین و کارگر و کارمند و دانشجو و پرستار تا هنرمند و پزشک و کشاورز و استاد دانشگاه و روحانی و کارفرمای تولید و خدمات، طالب آرامش و زندگی بهتر و گشایشند. زندگی‌شان اما در میانهٔ دو لبهٔ ستیزگر و حذف‌گرای سیاسی قربانی می‌شود. «تحریم‌های اقتصادی» از یک‌سو و «خالص‌سازی»‌های کاهندهٔ مشارکت سیاسی از سوی دیگر نیز قیچیِ ضدزندگیِ دیگری ساخته است. این دو لبهٔ قیچی عملا به کاهش رغبت گروه بزرگی از هم‌وطنانمان برای مشارکت انتخاباتی و نیز فرسایش زیرساختی، ضعیف‌تر شدن توان متشکل جامعهٔ ایران، فقر و نابرابری، بی‌افقیِ سیاسی، مهاجرت، نارضایتی فزاینده و بغرنج شدن مسائل ایران انجامیده است.

در چنین شرایطی، راه گشایش و توافق‌های جدید از تقویت اصلاح‌گریِ میانهٔ پل‌ساز در سیاست رسمی و جامعه می‌گذرد و نه تشدید دوقطبیِ خشونت‌پرور. وقت به‌رسمیت‌شناسیِ تکثر و پذیرفتنِ اقلیت بودن یکایک نیروهای سیاسی است و نه ادعای اکثریتِ یکپارچهٔ ناموجود. ضرورت امروز ائتلاف‌های مساله‌محور برای گشودن درها و راه‌های بسته است، نه قفل‌کردنِ درها و مسدود کردن راه‌های جدید. وقت تنفس جامعه است، نه سرکوب و تحریم. وقت برساختنِ جمعیِ امید به ثبات و گشایش تدریجی و مستمر است و نه تشدید خشم و توجیه انفعال یا انتظار برای انفجار. فرصت مشارکت‌گرایی برای گره‌گشایی و افزایش فراگیری نهادهای عمومی و خدمات پایهٔ همگانی است، نه مشارکت‌گریزی و قهرِ کورکنندهٔ گره‌ها و تحریم‌ها‌.

ما امضاکنندگان این بیانیه خود بخشی از شهروندان متکثر جامعهٔ ایرانیم و درک می‌کنیم زمینه‌های نارضایتی‌افزا، فشارهای سهمگین اقتصادی و به رسمیت شناخته نشدنِ تکثر ما ایرانیان در سبک زندگی و باور و ترجیحات و مشارکت سیاسی چقدر می‌تواند تلخ و سخت و مانع امید به گشایشگری شود. با این حال، مثل همهٔ شهروندان ایران به تجربه لمس کرده‌ایم که دولت اهمیت دارد و از جهات پرشمار بر زندگی یکایک ایرانیان تاثیر می‌گذارد؛ از کیفیت آموزش فرزندان‌مان و خدمات درمانی تا میزان بیکاری و تورم و رشد و نابرابری، محیط کسب و کار، جایگاه ایران در جهان، میزان گشایش در فضای آنلاین، رسانه‌ها، ظرفیت و کیفیت بروکراسی و میزان رضایت و امید به آینده و اعتماد و همبستگی و نظم و امنیت. تفاوت محسوس و معنادارِ دولت‌های دهه‌های گذشته هم شاهدی روشن برای تاثیر نیروهایی است که بر دولت‌ها حاکم می‌شوند. اگر انتظارمان از اصلاح‌گریِ تدریجی، نتایج انقلابی و دفعی نباشد، حتی تجربهٔ گشایش‌های برآمده از چند مشارکت انتخاباتی سه‌دههٔ گذشته را با آسیب‌های برآمده از کناره‌گیری‌های انتخاباتی قابل مقایسه نمی‌دانیم.

چرا راه اهداف مصلحانه از افزایش مشارکت و تقویت اصلاح‌گریِ میانه می‌گذرد؟

تیغ تیز رد صلاحیت‌های غیرعادلانه و «خالص‌سازی»‌ها به پیکرهٔ نهاد انتخابات لطمات سنگینی زده و نیروهای مصلح و توسعه‌گرا را در موقعیت بسیار سختی قرار داده است. از سویی مصلحان سیاسی که اغلب قربانی رد صلاحیت‌ها می‌شوند، هزینه و تلاش زیادی صرف گشایشگری کرده‌اند و دغدغهٔ صیانت از صندوق رای و حصول آزادی بیشتر انتخاباتی را دارند و از سویی دیگر، تجربهٔ سه انتخابات گذشته هم نشان داده است که کاهش مشارکت عملا به آزادتر شدن انتخابات نیانجامیده است و امروز وضعیت نهادیِ جامعه و ظرفیت حکمرانی از سال ۹۸ هم دورتر از اقتضائات توسعهٔ فراگیر و گشایش پایدار مردم‌سالارانه است. ما امضاکنندگان، با استقبال از حضور نامزدهای متنوع در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، باور داریم که در شرایط کنونی مسئولانه است که مصلحان میانه‌رو، دوراندیش و آینده‌نگر با معرفی و حمایت از نامزد(ها)ی توانا، شایسته و رای‌آور با سابقهٔ توافق‌سازی و تعامل‌گرایی در جهت افزایش مشارکت در انتخابات گام بردارند و فضا را برای رسیدن به توافق‌های راهگشا برای ایران مهیا کنند.

بسیاری از رهبران و نیروهای مصلح در ایران مبتنی بر رویکرد تفاهم‌گرا عمل کرده‌اند، اما برخی اقدامات قهرآفرین و قطبی‌سازِ بخش‌هایی از حاکمیت، زمینه را برای تقویت تفاهم‌گرایی و توافق‌های برد-برد توسط مصلحان تنگ‌تر کرد و بعضی از انتخاب‌های سیاسی بخشی از اصلاح‌طلبان با نتایج دوقطبی‌ساز و معکوس بود. اصلاح‌گریِ حل‌مساله‌ای، توافق‌‌گرا و تدریجی‌گراتر با مبانی جدید نظری و تجربی آزمودنِ آزموده‌ها نیست و مستلزم دوراندیشی، صبوری و تاب‌آوری نیروها در فراز و فرودهای سیاست است. با درس‌گیری از تجارب گذشته می‌توان بر دستاوردهای مصلحانه و تداوم بیشترشان افزود. در انتخابات مجلس قبلی و شرایط عسرت سیاست، تقویت فراکسیون اقلیت میانه و موثر مجلس (که به تبدیل تندروهای پایداری به اقلیتی ۶۰ نفره کمک کرد و در برابرشان وزنهٔ تعادلی ارزشمند ساخت)، تعین گفتمانی بیشتر این راهبرد و گشوده‌شدن روزنه‌هایی در نظر و عمل از دستاوردهای این جنس حضور بود. پاره‌ای از نیروهای اصلاح‌طلب نیز در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ دلایلی برای عدم شرکت داشتند، ولی همچنان ملتزم به مشی اصلاح‌طلبانه‌اند، در انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ مشابه اکثریت شهروندان مشارکت‌گرا هستند و می‌توانند در انتخابات پیش رو به حصولِ نتیجهٔ بسط‌دهندهٔ خیر عمومی کمک کنند.

طیف وسیع نیروهای اصلاح‌گرِ مشارکت‌گرا در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو با استفاده از راهبردها، برنامه‌ها، زبان، نامزدها و تیم‌هایی که مستعد ساختن تفاهم‌های ملی و گشایش‌ها و توافق‌هایی‌اند که همزمان به نفع حاکمیت و زندگی شهروندان است، می‌توانند مشارکت را افزایش دهند و برای ایرانِ ما راهگشایی کنند. به ویژه دغدغه‌مندانِ پرشمار حقوق زنان ایران می‌توانند با نقش‌آفرینی موثر در این دقیقهٔ سیاسی زمینهٔ تحقق عملی و تدریجی بهبود زندگی نیمی از شهروندان ایران را فراهم کنند. ما نیز فروتنانه از عموم نیروها، نهادها و رهبران اصلاح‌گر دعوت می‌کنیم در این دقیقهٔ سرنوشت‌سازِ ملی،‌ با فراتر رفتن از ملاحظات جریانی و گذشته‌نگر، با رویکردی بلندنظر و ملی، التزام به اقتضائاتِ «آرمان‌گرایی واقع‌نگرانه» و رسمِ اصلاح‌گری، نقش فعالانه‌تری برای افزایش مشارکت و تقویت اصلاح‌گریِ میانه و توافق‌ساز در انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ ایفا کنند. ما نیروهای اصلاح‌گریم که ادعا و دغدغهٔ توسعه‌‌گرایی و گشایش مردمسالارانه از طرق خشونت‌پرهیز و تدریجی و قانونی داریم و متناسب با همین ادعا و دغدغه انتظار می‌رود برای افزایش مشارکت و رقابت انتخاباتی و اثربخشی بیشتر نهادهای برآمده از انتخابات، خودمان کنش‌گری موثر و زمینه‌سازی مسئولانه کنیم و بدون نیاز به دعوت و فرش قرمز گام برداریم. حضور در انتخابات نه به هر قیمت، که دارای خطوط قرمز باید باشد، اما این خطوط قرمز باید متناسب با شرایط ساختاری امروز، ملاحظاتِ کلانِ مربوط به امنیت و منافع ایران و ظرفیت‌های گشایشگری عملی تعیین شوند و «اهداف» اصلاحاتِ تدریجی، «پیش‌شرطِ» این اصلاحات قرار نگیرند.

از مجموعهٔ مصلحان سیاسی و نهادها و شبکه‌های دغدغه‌مندِ ایران می‌خواهیم نامزد(های) اصلاح‌گر میانه و توافق‌گرایی را شناسایی کنند که هم توانایی ساختن توافق‌های ایران‌ساز با سایر حکمرانان و نیروهای سیاسی را دارند و هم در بسیج رای و جلب اعتماد طیف وسیعی از گروه‌های اجتماعی قابلند. برای افزایش احتمال تایید صلاحیت‌ آن نامزد(ها) فراهم‌سازیِ زمینه‌های حصول نوعی مصالحهٔ برد-برد و توافق و قرارداد نانوشتهٔ جدید بین شهروندان و حکمرانان هم ضروری است. اجماع‌سازی نهایی و ضابطه‌مند بین نامزدهای اصلاح‌گر و توسعه‌گرا و تجمیع رأی‌شان نیز لازمهٔ پیشگیری از خطای پرهزینهٔ انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ است و نقش‌آفرینی شهروندانِ و فعالان مطالبه‌گرِ اجماع و مسئولیت‌شناسیِ رهبران و نهادهای اجماع‌ساز را می‌طلبد.

هیچ نیروی یک‌دستی که نتواند همکاری و مشارکت طیف بسیار وسیع‌تری از شهروندان و سرمایهٔ انسانی ایران را جلب کند قابلیت رفتن به سمت حل‌ مسائل پیچیده و در هم‌تنیدهٔ ایران را ندارد. انتخابات با مشارکت بالاتر با حضور اصلاح‌گرانِ میانه، وفاق‌ساز و دوقطبی‌شکن (که رد صلاحیت‌های ناعادلانه مانعش می‌شود) امنیت‌ساز، ظرفیت‌افزا و از مهم‌ترین ضرورت‌ها برای افزایش قدرت ملی ایران و تحقق منافع مشترک حاکمیت و جامعه است.

***

طبق نظرسنجی‌های معتبر شهروندان ایران در انتخابات پیش رو مشارکت‌گراتر از سه انتخابات قبل شده‌اند. نوبت حکمرانان و نیروهای سیاسی است که با حسن عملکردشان مجرایی برای نمایندگی و نیک‌اثر کردن این مشارکت بسازند. در فرآیند ثبت‌نام نامزدهای انتخابات چند چهرهٔ توانا، اصلاح‌گر، میانه‌رو، تحول‌‌‌‌پرور، توافق‌گرا و اجماع‌ساز وارد عرصه شده‌اند. اینک نوبت شورای نگهبان است که با التزام به قانون اساسی، احترام به حق انتخاب شهروندان و توجه به مصالح ایران زمینه‌ساز انتخاباتی شود که شهروندان متکثر ایران بتوانند در آن نامزدهایی همسو با ترجیحات و مطالباتشان بیابند و به مشارکت فعال در انتخابات ترغیب شوند. ما فروتنانه از شهروندان متکثر ایران، حکمرانان و نیروهای سیاسی دعوت می‌کنیم از انتخابات زودرسِ ۱۴۰۳ برای تقویتِ میانهٔ اصلاح‌گر و ممکن‌سازیِ توافق‌های مساله‌محور و راهگشا بهره بگیرند. برای ایران، بسط تدریجیِ خیر همگانیِ ایرانیان، پل زدن بر گسل‌ها و شکاف‌های بحران‌زا و بهبود شرایط زندگی ۸۸ میلیون ایرانی و نسل بعد. به امید کاهش شمار کودکان بازمانده از تحصیل و ایرانیانِ بی‌شناسنامه، حاشیه‌نشین، کولبر، سوخت‌بر، بی‌‌خانمان، بی‌پناه و بی‌صدا. با هدف کاهش ایرانیانِ بی‌افق و عاصی، تنفسِ کم‌درآمدترین و ضعیف‌ترین ایرانیان، نجاتِ محیط زیستِ نیمه‌جان ایرانِ ما، کاهش نقض حقوق زنان و آزادی‌های اساسی ایرانیان، مهار تحریم‌ها و تهدیدها، بسط حاکمیت قانون و گشایش فرهنگی و سیاسی و اقتصادی. برای احیای امید و صیانت از سرزمین و مردمان و تحقق‌پذیر شدنِ آرمان‌هایی که خون و عمر ایرانیانِ پرشماری در نسل‌های پی‌درپی نثارش شده است. در جهت تبدیل ستیز و حذف‌گرایی به رقابت و تفاهم و پذیرش تکثر، پرورشِ سیاستِ دادگر و خادمِ زندگی و خیرات عمومی، گشودنِ افقِ توافق و وفاق، و تمهیدِ «دولت ملی» در «ایران پایدار». ذی‌نفعان زندگی و امنیت و گشایش متحد شوید! پای ایران در میان است.