۱- مبارزهٔ حقوق بنیان برای آزادی ادامه دارد. موضوع این مقاله حتی وارد قلمرو «نافرمانی مدنی» هم نمیشود و صرفاً به تبیین یک ظرفیت مغفول قانونی میپردازد که در قوانین همین جمهوری اسلامی وجود دارد. با این راهکار حقوقی و عملیِ موجود در قوانین ۱۴۰۱ جمهوری اسلامی، بدون هیچ خطر و هزینه ای و در نهایت قانونی بودن، جمعیت چندین و چند میلیونی دختران نوآموز پیش دبستانی و دانش آموز دبستانی زیر ۹ ساله و زنان ۴۵ ساله به بالا قانوناً حق دارند با «پوشش بدون روسری» در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند بدون اینکه مرتکب جرم موضوع تبصرهٔ مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی شده باشند و عملاً با این کار هم خود از ذرەای آزادی منتفع میشوند و هم به یاری و کمک قهرمانان انقلاب ژینا خواهند آمد. قدمی کوچک است برای آزادی پوشش چندین میلیون از دختران و زنان ایرانی تحت قوانین ماقبل قرون وسطائی جمهوری اسلامی و در عین حال گامی بزرگ است برای انسانیت و آزادی و رسیدن به سکولاریسم. بدیهیست که راهکار اصلی و راهبردی همانا پایان دادن بی چون و چرا به حیات ننگین و عمر شوم رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و تأسیس یک نظام سکولار دمکرات واقعیست.
۲- از نظر نگارنده، اساساً و از منظر خردگرایی و آزادیخواهی محض، روسری و حجاب شرعی، در این قرن بیست و یکم (و در خارج از زمان و مکان عبادت و پرستش فردی و شخصی) فی نفسه و در هر حال توهین و تحقیر انسان است چه اجباری باشد و چه حتی اختیاری ! روسری اجباری قبل از هرکس تحقیر «مردان» و توهین به شخصیت و شعور آنان بوده و آنان را فاسد و بی تربیت و منحرف و متجاوز بالقوه دیدن است. روسری اختیاری هم تحقیر خود «زنان» است توسط زنان و توهین به شخصیت و شعور خود آنان و فروکاستن کرامت انسانی و شخصیت زن «من حیث هو انسان» بوده و آنان را ضعیفه و سُست شخصیت دیدن است. شخصیت یک زن چقدر باید ضعیف و شکننده و کوچک و تحقیر شده باشد که برای اینکه خود را نجیب و با شخصیت و محترم و نزدیک به خدا بداند، احساس کند و تصور کند که باید در جامعه (و در خارج از زمان و مکان عبادت و پرستش) روسری بر سر کند !؟! و بدون روسری خود را با شخصیت و محترم و شایستهٔ احترام نبیند و نداند !؟!
روسری نشانهٔ عفت نیست. با اینحال، بازهم اگر یک زن، با توجه به تیپ شخصیتی، تربیت خانوادگی، سطح آموزش و آگاهیهای عمومی و درک او از روابط انسانها در اجتماع، آزادانه و به میل و اختیار خود، نسبت به شخصیت انسانی خودش بی احترامی و جفا میکند و خودش را سبک و تحقیر میکند، بکند، هرکس خودش و شأن و شخصیت خودش ! مادام که اجباری نباشد و ضرری به دیگری و نظم عمومی و آزادیهای عمومی جامعه نزند اگر بخواهد و دوست داشته باشد که در جامعه روسری بر سر کند، حق دارد و آزاد است روسری بر سر کند و خوشحال و دلخوش به این باشد که اینگونه و با این روسری، نجیب و عفیف و محترم و باشخصیت است و یک حس خوب داشته باشد.
۳- قصهٔ پر غصهٔ حجاب زوری در یکصد سال اخیر در ایران دست کم دو نقطهٔ عطف بسیار مهم و مثبت داشته است : یکی کشف حجاب آمرانهٔ رضاخانی از بالا و دیگری کشف حجاب دمکراتیک و مردمی زنان قرن بیست و یکمی در بدنهٔ جامعه در انقلاب زیبا و شگفت انگیز ژینا که در آن خود زنان شجاع و فهمیده ایرانی و با پشتیبانی پدران و برادران و شوهران و همهٔ مردان آزاده و فهمیدهٔ ایران برای کشف خود خواستهٔ حجاب شرعی و احقاق حقوق خود به پاخاسته اند.
رضاخان دیکتاتور در یک روند و سیر تدریجی چند ساله و با مایه گذاشتن از آبروی خود و خانوادهاش تلاش کرد تا با قانون پرمناقشهٔ ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ «قانون لغو و منع حجاب شرعی در معابر و اماکن عمومی» کشف حجاب را بر جامعهٔ خرافاتیِ آخوندزدهٔ بیسوادِ مردسالار عقب ماندهٔ سرزمین پرگهر که زنان و دخترکان سرزمین پارس را در اندرونی خانه ها محبوس و محصور کرده بود و بجز پدر، برادر و شوهر هیچ مردی حق نداشت صورت آنان را ببیند، تحمیل کند و با این کار، عملاً پرحاشیه ترین و پرمناقشه ترین اقدام شجاعانهٔ خود را انجام داد. در حالیکه امروز در این قرن ۲۱، هستند هنوز باصطلاح روشنفکرهای مردمی و سطحی نگری کە برای راضی کردن عوام و توجیه دفاع از حجاب و تحقیر زنان، پشت سنگر کاهگِلی و شعار فریبندهٔ «نه به کشف حجاب، بله به حجاب شرعی اختیاری» پنهان میشوند، غافل از اینکه حجابی که به زور، به زور سنت، به زور آخوند، به زور مردسالاری، به زور بیسوادی، به زور نادانی و کم دانیِ جامعهٔ عقب ماندهٔ آنزمان بر خود جامعه و زنان مظلوم آن تحمیل شده باشد، فقط با همان مِتود و شیوه و با زبان زور میتوان آن را مرتفع و آزاد کرد. اگر جامعهٔ آنزمان دارای سطح بالائی از فهم و درک عمومی از انسان و آزادیهای او میبود طبیعتاً نیازی به تفهیم و تفاهم با زبانی دیگر و گزمە و پلیس و زبان قوهٔ قهریه در آخرین مرحله نمیبود. قانون کشف حجاب قانون دفاع از زنان بی دفاعی بود که حتی توان دفاع از خود و «نه» گفتن به پدر و برادر و شوهر و ملا و آخوند نداشتند. قانون کشف حجاب یک قانون مترقی بود که قربانی نحوهٔ اجرا شد. متأسفانه دهها سال بعد، آخوندها موفق به قصاص آزادی پوشش و انتقام گرفتن از «قانون لغو و منع حجاب شرعی در معابر و اماکن عمومی» شدند و دقیقاً حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی را نه تنها اجباری که جرم انگاری کردند.
(لازم به یادآوری میدانم که «مثبت» تلقی کردن قانون کشف حجاب ۱۳۱۴ توسط نگارنده، به شرحی که رفت، موجب نخواهد شد که بعنوان یک کورد جنایتهای فراموش نشدنی رضاشاه و محمد رضا پهلوی علیه ملت کورد را به باد فراموشی بسپارم. ملت کورد همچنان در پی احقاق حق خود و اجرای عدالت است. امیدوارم آقای رضا پهلوی بعنوان وارث مادی و معنوی این دو دیکتاتور و علی رغم اینکه هیچ مسئولیت حقوقی نسبت به آن جنایتها ندارد و پیشتر در مقالهٔ « نگاهی حقوقی به رضا پهلوی» به تفصیل آن را تحلیل کرده ام، در این مقطع تاریخی از انقلاب ژینا که به اتحاد شرافتمندانه بیش از هر چیز دیگر نیازمندیم، بتواند شجاعت و شهامت سیاسی موضعگیری شفاف در این خصوص و فاصله گرفتن از آن جنایتها را داشته باشد. مگر آقای رضا پهلوی نمیگوید که تنها آرزویش برای ایران آینده این است که بتواند به تمام کشور خدمت کند ؟ این گوی و این میدان و منوط به هیچ واقعهٔ دیگری هم نیست و یکی از خدماتی که همین حالا میتواند انجام دهد همین موضعگیری مسئولانه است. نمیشود که جنایتهای خمینی و خامنه ای جنایت باشند ولی جنایتهای رضاشاه و محمد رضای پهلوی جنایت نباشند. جنایت جنایت است، جانی هر کس که باشد، جانی است !)
۴- برخلاف سم پاشی های همیشگی جمهوری اسلامی و فوبیا و ترس بیمارگونهٔ اسلامگراهای حوری طلبِ شُل تنبان از زلف و گیسوی زنان و دختران بی روسری ( گیسوفوبیا – گیس هراسی / زلفوفوبیا – زلف هراسی) و ضدیت آنان با دنیای آزاد و سکولار با نشر اکاذیب در مورد فساد و بی بند و باری به منظور فریب عوام الناس مسلمان، باستحضار میرساند که در جهان آزاد و در همین پاریس آزاد و زیبا نیز، «عفت عمومی» وجود دارد و مردم آزادانه و انسانی و داوطلبانه آن را رعایت میکنند. میتوان هم آزاد بود و آزاد پوشید و هم عفت عمومی جامعهٔ آزاد خود را رعایت کرد و این دو امر هیچ منافاتی با هم ندارند. مردم در همه جای دنیا درچارچوب تربیت و ارزشهای خانوادگی و اجتماعی و ادب و آداب جامعهٔ خود، معمولاً شیک پوش ترینِ خودِ خود هستند و در حد توان و امکان، به زیباترین و آراسته ترین شکل ممکن در انظار عمومی و خصوصی ظاهر میشوند و «لخت» نیستند و فقط در خلوت و حریم خصوصی بستر است که مثل همه جای دنیا، هر از گاهی با «لباس آدم و حوا» در برابر همدیگر و دور از چشم دیگران ظاهر میشوند و «کت و شلوار حضرت آدم» و «بلوز و دامن حضرت حوا» را بر تن میکنند. بنابراین، بدیهیست که در کشورهای آزاد و و سکولار و دمکرات هم «عفت عمومی» وجود دارد و اصولاً و الزاماً و عموماً، عمل منافی عفت عمومی هم مرتکب نمیشوند.
اساساً کرامت انسان در این است که هرکس بتواند و آزاد باشد در چارچوب متعارف عفت عمومی و علایق و سلایق شخصی و توان مالی اش هرطور که دوست دارد لباس بپوشد. پوشش در واقع نوعی کارت شناسائی اجتماعی است که هر کس با توجه به نوع پوششی که انتخاب میکند و معرف شخصیت اوست خود را در جامعه بیان میکند. حقوق و موازین حقوقی باید این کرامت را حفاظت کنند و تضمین کنند که هیچکس تحت هیچ اجبار بیرونی (مانند حاکمیت داعش-طالبانی ولایت فقیه ایرانی) و خارج از ارادهٔ خودش نباشد.
۵- در صدر اسلام حجاب پرچمِ نشان دهندهٔ تفاوت و اختلاف طبقاتی میان زنان پیامبر، زنان آزاد و زنان کنیز در جامعهٔ عقب ماندهٔ آن زمان بوده است : در طبقهٔ اولِ زنان با کلاس، زنان پیامبر اسلام بودند. بعد از آنان، محجبه ها یا زنان محترم یعنی زنانی که تحت ولایت و قیمومت خانواده و عشیره بودند و دستهٔ سوم، غیر محجبه ها یا زنان غیرمحترم که کنیز و بردهٔ جنسی بودند و «اساساً حق نداشتند» که اصلاً محجبه باشند. محجبه و محترم تلقی شدن، تنها حق زنان غیرکنیز بود. در صدر اسلام و نظام طبقاتی و تبعیض بنیاد اسلام ناب، کنیز یا بردهٔ جنسی، آزاد نبود و اساساً حق نداشت مثل زنان دیگر حجاب داشته باشد. چونکه او بعنوان برده، زنی بوده که هر مردی که او را میخرید و تملک میکرد حق داشت بدون عقد نکاح هرطور که بخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد و از این حیث، بعنوان زن غیرعفیف و سبک و بی ارزش جامعهٔ اسلامی آنزمان شناخته میشدند و لذا برای اینکه شبهه ایجاد نشود و به حریم و ساحت زنان شوهردار محجبه (غیرکنیز) اسائه ادب نشود، این زنان کنیز و بردهٔ جنسی – خدماتی اساساً حق نداشتند حجاب داشته باشند. فاجعە در این است کە در سرزمین اسلام و در قرن ٢١ هم همچنان کنیزداری داعشی وجود و ادامه دارد.
باری، حجاب شرعی یعنی پوشاندن کامل بدن بجز گِردی صورت و دو دست تا مُچ، منتهی فقط برای دختران بالغ و زنان غیر یائسه ! بنابراین، دختران نابالغ و زنان یائسه، هیچگونه الزام شرعی و قانونی به «پوشش کامل بدن بجز گِردی صورت و دو دست تا مُچ» ندارند، و این کاملاً شرعی و قانونیست. دختران زیر ۹ سال و زنان یائسه (۴۵ ساله به بالا) هیچ الزامی شرعی و قانونی به رعایت «کُد پوشش اسلامی» و حجاب شرعی ندارند.
در حقیقت، آغاز و پایان «قابلیت تلقیح و باروری» در زنان، آغاز و پایان تکلیف حجاب شرعی اجباریست. قبل و بعد از دورهٔ زمانی بلوغ و باروری، دو طیفِ دختران نابالغ و زنان یائسه تکلیفی به رعایت حجاب شرعی نداشته و قانوناً مشمول تبصرهٔ مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی نیستند. وجوب حجاب شرعی با بلوغ (سن تکلیف) آغاز میشود و با یائسگی پایان مییابد. از قاعدگی تا قاعدگی، اولین پریود تا آخرین پریود همین و بس !
۶- با عنایت به اصول بنیادین حقوق کیفری اعم از اصل برائت واصل قانونی بودن جرم و مجازات و نیز اصل تفسیر مُضیَّق قوانین جزائی، آن «ترک فعل» که توسط قانونگذار در جمهوری اسلامی و در تبصرهٔ مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده است، فقط و فقط نداشتن حجاب شرعی (بی حجابیِ شرعی) در معابر و انظار عمومی است و نه بی حجابیِ عرفی.
قانونگذار در هیچ متنی تعریفی از حجاب شرعی که فقدان آن در معابر و انظار عمومی جرم است ارائه نکرده است و برای تعریف و تعیین مصادیق آن به «پکیج حجاب شرعی» استناد و ارجاع داده است.
اگر قانونگذار در آن ماده و تبصرهٔ کذائی تصریحاً مقرر کرده بود که ( زنانی که بدون «روسری» یا «روسری شالی» یا «روسری گُلدوزی شدهٔ ایرانی» یا «روسری گُل گُلی ایرانی» یا «چادر و چاقجور» یا «مقنعه» یا «برقع» یا «کلاه» یا هر پوشش سنتی ایرانی-شیعی پسند دیگر که در حکم روسری باشد، در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند مجرم هستند و مجازات میشوند )، درآنصورت تشخیص فنی و تکنیکی ارتکاب آن جرم، خیلی ساده و به عهدهٔ قاضی و عرف جامعهٔ ایرانی می بود. در چنین مواردی میشد چنان تلقی کرد که آنچه مد نظر قانونگذار بوده، مطلقاً و منحصراً فلان حجاب خاص و معین بوده است. در چنین فرضی، کلیهٔ زنان عاقل و بالغ (زنان مکلف) مسئولیت کیفری داشته و ملزم میبودند که در قلمرو جمهوری اسلامی و تا پایان عُمر، آن پوشش و روسری مورد نظر را در معابر و انظار عمومی رعایت کنند.
امّا، چنین نبوده و نیست و آنچه که از منطوق و مفهوم متون قانونی لازم الاتِّباع در قلمرو جمهوری ولایت فقیه بدست می آید این است که قانونگذار عالماً عامداً با ارجاع دادن به «پکیج حجاب شرعی»، از قبل تعیین تکلیف کرده است و زنان صرفاً و صرفاً اگر بدون آن «حجاب شرعی» و نه الزاماً روسری یا روسری شالی یا روسری گُلدوزی شدهٔ ایرانی یا روسری گُل گُلی ایرانی یا چادر و چاقجور یا مقنعه یا برقع یا کلاه یا هر پوشش دیگر که در حکم روسری باشد، در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند مجرم و تبهکارند و شایستهٔ تنبیه و مجازات توسط نمایندگان الله در قلمرو سرزمین ایران.
فلذا، بلحاظ حقوقی آن دختران و زنانی که موضوع و هدف و مقصود «شارع مقدس» در «پکیج حجاب شرعی» نباشند، اساساً الزام و اجبار قانونی به رعایت آن حجاب «شرعی» در معابر و انظار عمومی ندارند. لابد عقل قانونگذار حکمت و خصوصیتی در این پکیج حجاب شرعی دیده که به آن استناد و ارجاع داده است. از لحاظ حقوقی هم که اِسناد لغو به مُقنن قبیح است.
در این پکیج حجاب شرعی یک سری اِلِمان ها و مؤلفه ها و شرایط ماهوی برای تحقق حجاب شرعیِ باب طبع و ذائقهٔ اسلام وجود دارد که در نبود آنها هیچگونه الزام و تکلیف شرعی و قانونی برای روسری بر سر کردن وجود نخواهد داشت. لذا برای اجرای دقیق و صحیح تبصرهٔ مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی و تشخیص و تعیین دقیق حدود و ثغور حجاب شرعی باید به قرآن و متون فقهی و شرعی رجوع کرد. در این مراجعه میبینیم که دختران زیر ۹ سال (نابالغ) و زنان بالای ۴۵ سال (یائسه) تکلیفی شرعی به داشتن روسری ندارند و در نتیجه الزام قانونی هم به داشتن روسری نداشته و ندارند و پوشش «بدون روسری» برای این دو طیف از دختران و زنان، هم کفایت حجاب شرعی را میکند و حلال است و مغایرتی با موازین شرع ندارد و هم تخلفی از الزام قانونی موضوع تبصرە مادهٔ یاد شده نشده و مرتکب جرمی نخواهند شد. چراکه شرعاً داشتن روسری برای دختران نابالغ و زنان یائسه واجب نیست و لذا «پوشش بدون روسری» برای این دو طیف از اُناث، مصداق حجاب غیرشرعی نبوده و مرتکب هیچ گناهی نشده و با ظاهر شدن در معابر و انظار عمومی با «پوشش بدون روسری» هم به هیچ وجه مرتکب جرم موضوع تبصرهٔ مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی نمیشوند. بنابراین، لباس بدون روسری یک پوشش شرعی و قانونی محسوب میشود : برای دختران نابالغ و زنان یائسه. سیبل و مخاطب تبصرهٔ مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی فقط و فقط دختران بالغ (بالای ۹ سال) و زنان غیر یائسه (زیر ۴۵ سال) است و بقیهٔ دختران و زنان قانوناً آزادند بدون روسری در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند.
به بیان دیگر، این دو طیف دختران نابالغ و زنان یائسه قانوناً از داشتن روسری و حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی معاف هستند و اینکه در تمام طول این سالها با این بدعتِ حرام، و به غلط و اغراق و افراط و با کاتولیک تر از پاپ شدن حاکمیت فاشیست ولایت فقیه، این بخش عظیم و چندین و چند میلیونی از دختران و زنان مظلوم ایران را با اِعمال زور مجبور به محجبه بودن کرده اند، مشروعیت قانونی نمیدهد به این ممنوعیت و برای این دختران و زنان ایجاد تکلیف و الزام قانونی نمیکند.
حجاب اجباری شرعی-قانونی، دائر مدار سن بلوغ و سن یائسگی است و تکلیف و تعهد شرعی و قانونی به رعایت حجاب شرعی، یک تکلیف «مدت دار» است که از سن بلوغ آغاز میشود و با آغاز سن یائسگی پایان مییابد و ساقط میشود.
۷- طبق مواد ۱۴۰، ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون مجازات اسلامی، «افراد نابالغ مسئولیت کیفری ندارند» و «سن بلوغ در دختران، ۹ سال تمام قمری است». بنابراین، تحمیل حجاب به دختران زیر ۹ سال، هم فاقد وجاهت قانونیست هم مصداق اِعمال خشونت است نسبت به این کودکان شکننده و آسیب پذیر. مقنعه بر سر کردن از ترس وحشتکدهٔ جهنم و نیش زدن عقرب و مارهایی که در کنار آتش جهنم پرورش یافته اند و آویزان شدن از موهایشان و وحشت و روان پریشی نهادینه شده در شخصیت این کودکان آثار مخرب جبران ناپذیری بر روح و روان شکنندهٔ این نابالغان میگذارد که اتفاقاً کمترین اثر و عارضهٔ آن خودِ دین ستیزی و همین است که این کودکان را از خود دین زده و متنفر و منفجر میکند. همراهی و همصدائی دختران دانشجوی دههٔ هشتادی و نخبهٔ «دانشگاه شریف» با دانشجویان پسر در سردادن شعارهای کوبندهٔ بی نظیر تابوشکن، تنها یکی از عوارض این تحمیل و خشونتهائی است که چند سال پیشتر به این کودکان آینده ساز دیروز شده است. سلامت روانی کودکان نابالغ، سلامت عمومی جامعه است. حفظ بهداشت عمومی خود دخترکان زیر ۹ سال و بهداشت مدرسه و حفاظت از موهای حساس و شکنندهٔ آنان نیز از وظایف قانونی والدین و جامعه است که تخلف از آن مسئولیت آور است. مجبور کردن دختران زیر ۹ سال به انجام یک فریضهٔ دینی که خاص بزرگسال و بالغین است، به جای خدا حکم کردن و خدائی کردن است، «بدعت» است و کفر !
فاسدتر از این وجود ندارد که یک دختر نابالغ زیر ۹سال را بعنوان یک بدن سکسی و جنسی ببینند و از این رو بخواهند موهای سرش را بپوشانند. فقط «پِدوفیلهای» بیمار و جانی هستند که با نگاه تمتع جنسی به یک کودک نابالغ زیر ۹ سال نگاه میکنند.
لذا، وظیفه و تکلیف قانونی، شرعی، اخلاقی و انسانی والدین است که ضمن استفاده از این ظرفیت قانونی موجود، از دختران صغیر تحت ولایت و قیمومت خود نگهداری و مراقبت کرده و، در مانحن فیه، آنان را از تروما (Trauma) یا ضرب و جرح روانی ناشی از تحمیل روسری و مقنعه به دختران نابالغ زیر ۹ سال محافظت کنند و دیگر روسری و مقنعه بر سر آنان نکنند والّا از لحاظ حقوقی مسئولیت خواهند داشت.
۸- طبق نصّ صریح و ناطق آیهٔ ۶۰ سورهٔ نور، «آیهٔ رفع تکلیف حجاب»، زنان یائسه از حکم وجوب پوشش موی سر و محجبه بودن مستثنی و معاف هستند و لذا زنانی که به سن یائسگی یا مِنوپوز (MENOPAUSE) رسیدهاند (۴۵ سال به بالا) شرعاً و صد البته «قانوناً»، مجاز هستند که در معابر و انظار عمومی روسری نداشته باشند.
این آیه، یکی از آیه ها و نمادهای سکسیزم و جنسیت زدگیست در اسلام و زن بودن را در جذابیت جنسی برای مردان خلاصه میکند و چنین می پندارد که مردان فقط جذب زنان هرچه جوان تر و کم سن و سال تر، که بیشتر و بهتر در سن تولید مثل و زاد و ولد هستند میشوند و لذا چنین فرض میکند که بقیهٔ زنان و به ویژه زنان یائسه، مردان را تحریک نمیکنند و جذب آنان نمیشوند و در نتیجه دیگر تکلیفی به محجبه بودن ندارند چراکه دیگر حتی اگر بدون روسری هم باشند دیگر خطری برای ایمان اسلامگراهای حوری طلبِ شُل تنبان ایجاد نمیکنند و لذا شرعاً مُجاز هستند که محجبه نباشند. در این زمینه، ترجمه ها و تفاسیر آیهٔ ۶۰ سورهٔ نور در خصوص تعریف و آثار یائسه و یائسگی بسیار گویا و معنی دار هستند. برای نمونه : « بازنشسته از حیض و بارداری – آیت الله مشکینی»؛ «از کار افتاده ای که امید به ازدواج ندارد – آیت الله مکارم شیرازی»؛ «زنان وامانده که دیگر امید به شوهر کردن ندارند -آیت الله موسوی همدانی»؛ « زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته اند – الهی قمشه ای» !
با توجه به مقتضیات زمان و مکان و شرایط فوق العاده و استثنائی انقلاب ژینا، استناد زنان شجاع ایرانی به یائسگی و مِنوپوز، تابو نیست و امریست کاملاً نورمال و طبیعی، به ویژه در این قرن ۲۱ و در این سال ۲۰۲۲ و در این ایران تحت حاکمیت رژیم هیتلری ولایت فقیه اگر بتوانند از این ظرفیت قانونی بعنوان وسیله و ابزاری حداقلی استفاده کنند برای فتح کمی آزادی برای خود و در عین حال مشارکت در این مبارزهٔ والای انسانی برای رسیدن به زندگی آزاد و کرامت محور.
از این منظر، یائسگی آزادیست : آزادی از درد و زحمت ناشی از قاعدگی و آزادی از زحمت روسری زوری و اجباری. زنان قهرمان ایران که مشمول این معافیت موضوع آیهٔ ۶۰ سورهٔ نور هستند، حتی اگر نمیخواهند در چارچوب آزادیهای فردی برای شخص خودشان از این امکان قانونی استفاده بکنند، حداقل فداکارانه از این ظرفیت قانونی برای پشتیبانی از مبارزهٔ دختران و زنان آزادیخواه ایران و پیروزی انقلاب ژینا و رسیدن به دنیائی بهتر برای دختران خود در آینده استفاده کنید.
برای حصول این مهم، کافیست که زنان بدون روسری بالای ۴۵ سال در معابر و انظار عمومی، در صورت لزوم و کنترل، صرفاً با ارائهٔ کارت شناسائی یا هر سند سجلی دیگر و اثبات سن بالای ۴۵ سال خود و استناد به مِنوپوز و یائسگی، از این معافیت شرعی و قانونی منتفع شوند. استثنائاً، زنان زیر ۴۵ سال هم در صورت رسیدن به سن مِنوپوز و یائسگی و برای منتفع شدن از این معافیت شرعی و قانونی میتوانند با ارائه گواهی پزشکی و احتمالاً انجام یک آزمایش پزشکی خون یا ادرار و تأیید حصول مِنوپوز، از این حق و آزادی مشروع و قانونی بهرەمند شوند.
۹- در همین راستا میتوان ضمن اطلاع رسانی، از مجموعهٔ سازمانهانی بین المللی و کلیهٔ کشورهای دمکراتیک جهان آزاد که با ایران در تعامل دیپلماتیک هستند درخواست کرد که با استفاده از این ظرفیت قانونی مغفول در قوانین جمهوری اسلامی به پشتیبانی خود از انقلاب مردم ایران ادامه داده و از پرسنل و کارمندان زن در سفارتخانه ها و نمایندگی های دیپلماتیک خود (آنان که به سن مِنوپوز و یائسگی رسیده اند) بخواهند هم در چارچوب آزادیهای فردی و هم پشتیبانی از آزادیهای عمومی و ارزشهای جهان شمول انسانی، دیگر در معابر و انظار عمومی روسری بر سر نکنند. مهمترین از این، در مأموریتهای دیپلماتیک و سفر مقامات اروپائی به ایران حتی الامکان از مقامات و شخصیتهای سیاسی زن که به سن مِنوپوز رسیده اند استفاده بکنند و برخلاف گذشته که حقیرانه تسلیم جمهوری اسلامی میشدند و برای دیدار با ملاها و شرکا روسری بر سر می کردند این بار و به نشانهٔ ادای احترام به مبارزهٔ دختران و زنان قهرمان ایران، نه کلاه که روسری از سر بردارند و بر سر نکنند.
همچنین، توریستهای خارجی زن که بخش مهمی از آنان از قشر بازنشستهٔ کشورهای مرفه غربی هستند و عملاً به سن مِنوپوز و یائسگی رسیده اند، خواهند توانست (اگر به رغم هشدار وزارتخانه های خارجه کشورهای متبوع خود برای منع سفر به ایران، جرأت کردند و به ایران سفر کنند) بدون روسری و بدون نقض قوانین جمهوری اسلامی و بدون ارتکاب جرم به ایران سفر کنند و از آزادی لذت ببرند.
۱۰- در اینجا فرصت را مغتنم می شمارم تا در چارچوب مصالح راهبردی انقلاب ژینا، بعنوان یک آزادیخواه با طرح یک درخواست چالشی از خانم مریم رجوی و زنان مجاهد و فراتر از آنان کلیهٔ زنان محجبهٔ جریانهای سیاسی سکولار به اصطلاح «ملی-مذهبی» اعم از شیعه و سنی، ایشان را مخاطب قرار بدهم : روسری و به ویژه «روسری سیاسی» بیان کننده و نمایندهٔ بصری و تصویری یک طرز فکر است. با دیدن روسری شما و به صرف دیدن آن، ذهن شهروندان معنی و آثار و عواقب آن را مورد پردازش قرار میدهند تا پیام آن را بفهمند ولو اینکه در سطح بیان مواضع و خط مشی سیاسی، التزام خود را به «حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش» بیان کرده باشید.
در این برهه حساس و استثنائی و سرنوشت ساز در تاریخ مبارزات ایرانیان برای آزادی و انقلاب ژینا و مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی و برای تقویت جبهه ضد فاشیسم ولایت فقیه، آنهم برای سازمانی که ترسی از «بدنام شدن» و انجام حرکتهای فوق انقلابی ایدئولوژیک درون سازمانی ندارد، شاید بهترین و مناسب ترین فرصت باشد تا «به تجویز آیه ۶۰ سوره نور» و در تعظیم و ادای احترام به تمام آزادیها و جانهای پاکی که در تمام سالهای مبارزه فدا شده اند، در اقدامی شجاعانه و امروزی و «کاملاً حلال و شرعی»، روسری از سر بردارید.
آنجا که خدا تکلیف نمیکند، چرا شما باید به خود تکلیف کنید؟ حداقل در این مرحله از مبارزه، سختگیرتر از خدا به خود نباشید. امروز روسری از سر بردارید و بعداً و در فردای آزادی و ایران سکولار که همه آزاد خواهند بود اگر آزادانه دلتان خواست در چارچوب همان «حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش» هرطور که دوست دارید باشید و حتی از پاپ هم کاتولیک تر !
این روسری سیاسی، یک دیوار چین است بین شما و بخش مهم و عمده ای از مردم و جریانهای اوپوزیسیون سکولار و دمکرات. این دیوار را بشکنید و به تقویت اتحاد بی نظیر و بی سابقهٔ ایرانیان علیه جمهوری اسلامی و دینامیسم انقلاب ژینا کمک کنید. مطمئناً آنقدر قوی و دارای شم سیاسی هستید که سعهٔ صدر داشته باشید و به نحو غیر سازنده خود را اسیر لجاجت سیاسی-ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی و شرکا نکنید.
«رئال پولیتیک» و واقع گرایی سیاسی و نیز بسیاری از آموزه های دینی که بدان اعتقاد دارید، «اهم و مهم کردن» و «اولیه و ثانوی کردن احکام» و «مباح کردن حتی محظورات» را برای چنین روزها و چنین وضعیتهائی پیش بینی کرده است، اگرچه در مانحن فیه اصلاً و ابداً مسئله حتی در حد ارتکاب حرام یا ترک واجب نیست و شما صرفاً و صرفاً با استفاده از اختیار حاصل از آیه ۶۰ سوره نور، یک عمل حلال و شجاعانهٔ سیاسی انجام خواهید داد که اثرات فوق العاده مهمی هم در خدمت به آزادی و پیروزی مردم ایران بر رژیم هیتلری جمهوری اسلامی خواهد داشت و هم به نحو چشمگیری به ترمیم تصویر اجتماعی جریان سیاسی شما و نورمالیزه شدن و نزدیکی و عادی سازی روابط با مردم و جریانهای مختلف و متنوع اوپوزیسون سکولار دمکرات منجر خواهد شد.
اگر زنان سیاسی طراز اول دنیا در جهان آزاد در پشتیبانی از انقلاب ژینا، در پارلمانهای دمکراتیک و به قویترین و سمبولیک ترین شیوه اقدام به قیچی کردن موی سر خود میکنند، به طریق اولیٰ شما باید بتوانید به استناد آیهٔ «مهربان» ۶۰ سورهٔ نور، روسری سیاسی-عقیدتی خود را در یک اقدام کاملاً حلال و آزادیخواهانه «نذر» انقلاب ژینا کرده و آن را همین امروز بردارید تا در آینده دچار عذاب وجدان و ندامت نشوید.
۱۱- بدیهیست که مبارزهٔ امروز زنان در حقیقت مبارزهٔ سکولاریسم و نفی کامل جمهوری اسلامیست. یکی از صحنه های نبرد آزادیبخش میان سکولاریسم و اسلامگرائی که نه علی خامنه ای و همکاران اصلاح طلبش و نه هیچ جریان و لابی دیگر در خارج از کشور نخواهند توانست مبارزه علیه حجاب اجباری را فقط به «حجاب» و «Dresse code» و یک مسئلهٔ سادهٔ مهندسی اجتماعی تقلیل بدهند.
اگر تا دو ماه قبل، رژیم جمهوری اسلامی از «سریال گشت ارشاد» بعنوان عملیات فریب و خُدعه برای منحرف کردن افکار عمومی از بحرانها و خطر سرنگونی استفاده میکرد، خوشبختانه با هوشیاری نسل قهرمان و هوشمند و پر افتخار امروز، همهٔ این حیله و دسیسه ها خنثی شد و امروز دیگر هیچکس، نه در ایران و نه در جهان، کمترین شک و تردیدی ندارد که انقلاب ژینا و مبارزه علیه حجاب اجباری چیزی نیست جز انقلاب سکولاریسم.
ژن ژیان ئازادی – زن زندگی آزادی
امید ساعدی
دکترای حقوق از دانشگاه سوربُن پاریس ۱
وکیل دادگستری عضو کانون وکلای پاریس
پاریس، ۱۰ آبان ۱۴۰۱ – ماه دوم انقلاب ژینا
ایمیل: omidsaedi2000@gmail.com