اکرم کیانی / خبرگزاری ایمناطی سالهای اخیر گسترش آسیبهای اجتماعی در میان زنان موجب افزایش نگرانی در این زمینه شده است؛ آمارها از افزایش زنان زندانی نیز این واقعیت را در جامعه اثبات میکند. به اعتقاد کارشناسها، دلایل اصلی افزایش آمار زندانیان زن در سالهای گذشته را میتوان فروریختگی فرهنگی، مهاجرت، شهرنشینی، فعالیتهای اقتصادی زنان و بالا رفتن هزینههای زندگی، طلاق و اعتیاد در جامعه نام برد؛ دلایلی که موجب میشود زنان هم مرتکب جرایمی مانند کلاهبرداری، قاچاق، قتل و سرقت شوند.در حقیقت یکی از موضوعات مهم دهههای اخیر جرمشناسی، توجه به رابطه جنسیت و بزهکاری است. جنسیت و نقش زنان در ارتکاب جرم مورد توجه جرمشناسان قرار گرفته است؛ زیرا زنان در جامعه حضور پیدا کردهاند و دیگر تنها به خانه و امور خانگی محدود نیستند. بنابراین به عنوان بخشی از جامعه، تحتتأثیر عوامل متعدد و با توجه به خصوصیاتی که دارند، دست به ارتکاب جرم میزنند؛ ولی با این حال آمارها حاکی از این امر بوده که نرخ بزهکاری در زنان کمتر از مردان است.تفاوت ظهور و بروز آسیبهای اجتماعیاین گفته زمانی درست است که زنان نقش و جایگاه کمتری نسبت به مردان در جامعه داشته باشند؛ اما درحالحاضر با توجه به تحولات و تغییرات جوامع از سمت سنتی به صنعتی شدن، زنان بیشتر در جامعه حضور دارند و کمتر از مردان مرتکب جرم نمیشوند. باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که زنان با توجه به خصوصیات بدنی و جسمی خود، دست به هر جرمی نمیزنند، بلکه مرتکب جرایمی میشوند که با خصوصیات آنان مطابقت داشته باشد.این درحالی است که سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، درخصوص روند افزایش آسیب اجتماعی در کشور اظهار میکند: موضوع آسیبهای اجتماعی، سالیان سال است که در جامعه روند رو به رشدی دارد؛ به گونهای که مقام معظم رهبری در سال ۹۵ طی جلسات آسیبهای اجتماعی به صراحت اعلام کردند: «باید نگران آسیبهای اجتماعی باشیم و در این مورد ۲۰ سال عقب هستیم.» آسیبهای اجتماعی خاص سالهای اخیر نیست و از قبل وجود داشته است؛ مهارتهای فردی برای ورود به جامعه و داشتن زندگی سالم، وجود شرایط در حوزه اقتصادی، فرهنگی و ویژگیهای فردی، خانوادگی و عوامل اجتماعی در این مورد اثرگذار بوده است. ظهور و بروز آسیبهای اجتماعی در کشور متفاوت است و گاه میبینیم یک موضوع بیشتر و موردی دیگر، کمتر شیوع پیدا میکند.وی اضافه میکند: اما آنچه امروز بیشتر تجربه میکنیم، پایین آمدن سن افراد است. تنوع آسیبهای اجتماعی، مشهودتر شدن آسیبهای اجتماعی و جرایم به خصوص در حوزه مواد مخدر، خطرناک شدن مصرف مواد به دلیل گرایش به مواد صنعتی و شیمیایی و مشهودتر شدن جرایم و خشونتها در زنان قابل مشاهده است؛ اما بالاترین فراوانی و بالاترین نسبت جرایم را همچنان مردان جامعه دارند. مشاهده میکنیم که دخترها و پسرها از سنین پایین سیگار استعمال میکنند که به راحتی نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت. شیوعشناسی سالهای ۸۶، ۹۰ تا ۹۴ نشان میدهد که هر قدر به سمت سال ۹۴ پیش میرویم درصد زنان در مصرف مواد مخدر روند افزایشی به خود گرفته است.تغییرات کمی و کیفی بزهکاری در زناناز سویی تحقیقات حاکی از آن است که در شهرهای بزرگ، ترس از شناخته شدن وجود ندارد؛ زن متهمی که دست به خلاف میزند، در بین جمعیت شهری به بزرگی تهران دیده نمیشود. اما در شهرهای کوچک زمانی که شخص کار مجرمانهای انجام بدهد، همه او را میشناسند؛ به همین دلیل ارتکاب جرم در شهرهای کوچک کمتر است. با افزایش چشمگیر بزهکاری زنان در کشور، زنگ خطری به صدا درآمده است و اگر زمانی جرایم بانوان نسبت به آقایان ۱۰ به ۹۰ بود، این درصد به حدود برابر رسیده که این خود آمار قابل توجهی است.کارشناسان تاکید دارند که پیش از این، جرایم زنان به اعتیاد یا بدرفتاری با فرزند خلاصه میشد؛ اما امروز این معادلات به هم خورده و میبینیم از لحاظ کمی و کیفی در زمینه وقوع جرایم از سوی زنان دچار تحول شدهایم! آمارهای رسمی حکایت از این دارد که بخش عمدهای از جرایم مربوط به زنان است. بررسیها نشان داده بار مشکلات مالی و فقر در سالهای اخیر گریبانگیر زنان شده و متأسفانه جرایم خشن همچون زورگیری، آدمربایی و قتل در میان زنان شیوع پیدا کرده و دیگر مختص مردان نیست.رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید میکند: اعتیاد یا خشونت و بزهکاری زنان در سنین پایین، میتواند نشانه ناکارآمدی مدیریت اجتماعی و تحت تأثیر مدیریت فرهنگی و اقتصادی در کشور باشد. در این شرایط به طور طبیعی باید روی موارد تعیین کننده و مؤثر در این حوزهها تمرکز شود. وضعیت سواد سلامت روانی یا سواد اجتماعی، داشتن نشاط و سرمایه اجتماعی در جامعه، شادابی خانواده، وجود ارزشها، باورهای دینی، هنجارهای اجتماعی و تبعیت از قانون از موارد حائز اهمیت است.موسویچلک تصریح میکند: علاوه بر همه این موارد، وجود مهارتهایی همچون تابآوری، مداخله در بحران، حل تعارض، مهارت ارتباطی، کنترل خشم، تصمیمگیری، حل مسئله، خودمراقبتی و سایر مهارتهای داشتن یک زندگی سالم برای تصمیمگیری در شرایط سخت، بسیار مهم و تعیین کننده است. جایگاه سواد سلامت روان و سواد اجتماعی در سبد خانوار اهمیت بسزایی دارد؛ اما کارکرد نهادهای آموزشی روی این مهارتها بسیار اندک است. همچنین در کنار این موارد وضعیت اقتصادی جامعه نیز مهم است؛ وقتی فقر در جامعهای افزایش پیدا کند عوارضی را به دنبال دارد، از سوی دیگر فضای مجازی و آسیبهای ناشی از این فضا معمولاً در سنین پایین تأثیرگذاری منفی بیشتری به همراه دارد.گرایش زنان به مصرف مواد دخانی رو به افزایش استمصرف موادمخدر از دیرباز عملی مردانه محسوب شده و تریاک نیز بهعنوان ماده مخدر سنتی در جمعهای مردانه یکهتازی کرده است؛ اما امروزه با ورود مخدرهای جدید، هم تریاک تا حدودی از گردونه مصرف خارج شده و هم برخی از زنان پا در رکاب مردان گذاشته و وارد این عرصه شدهاند. مخدرهای جدید در سالهای اخیر گوی رقابت را از مخدرهای سنتی ربوده است و بعد از جولان دادن در بین مصرفکنندگان مرد، اکنون به جمعهای زنانه ورود پیدا کرده است و روزبهروز دامنه مصرف آن در بین این قشر گستردهتر میشود.بر اساس آمارهای جهانی، اعتیاد در زنان عوارض خطرناکتری نسبت به مردان ایجاد میکند. برای مثال فاصله زمانی نخستین تجربه مصرف مواد مخدر و روانگردان تا تزریق در زنان، به طور متوسط دو سال به طول میانجامد؛ درحالیکه این زمان در مردان حدود هشت سال است. با این حساب زنان شش سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید که درمان آن سختتر و عوارض جسمی، روانی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است، کشیده میشوند.آمارها نشان میدهد که گرایش زنان به مصرف مواد دخانی به ویژه سیگار و قلیان، روبه افزایش است و این زنگ خطری برای سلامت جامعه تلقی میشود. از حدود صد سال پیش یعنی زمانی که شرکتهای دخانیات زنان را با تبلیغات فریبنده هدف خود قرار دادند، تعداد زنان سیگاری روبه افزایش است. متأسفانه زنان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آمار گرایش زنان و دختران کشور به مصرف مواد دخانی، روبه افزایش است.انگ اجتماعی اعتیاد زنان بیش از مردان استعلیاکبر ابراهیمی، معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی استان اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، درخصوص جمعیت معتادان استان اصفهان اظهار میکند: با توجه به آمار مطرح شده در کشور دو میلیون و ۸۰۸ هزار مصرفکننده مواد وجود دارد که از این آمار حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار نفر مربوط به استان اصفهان است.وی میافزاید: جوانان معمولاً اعتیاد خود را با سیگار، حشیش و گل شروع میکنند و افرادی که تبدیل به مصرفکننده دائمی شدهاند هروئین، تریاک و شیشه مصرف میکنند. نوع مواد مخدر مصرفی در افراد بسته به بازار و قیمت، متفاوت است. براساس تخمینهای آماری یا افرادی که برای درمان مراجعه میکنند، تقریباً حدود هشت تا ۱۰ هزار جمعیت مصرفکننده مواد مخدر در کشور از زنان هستند.معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی استان اصفهان، با اشاره به آسیبزنندهتر بودن اعتیاد زنان تصریح میکند: اعتیاد زن به شدت آسیبزنندهتر از اعتیاد مرد است. وقتی یک زن در خانواده درگیر اعتیاد شود، ابتدا کانون خانواده دچار فروپاشی میشود و نمیتواند به وظایف مادری و همسری خود عمل کند. انگ اجتماعی اعتیاد زنان بیشتر از مردان است و خانواده معمولاً سریعتر زن معتاد را طرد میکند.وی تاکید میکند: سپس زن معتاد به خیابان پناه میبرد و به آسیبهای دیگر به ویژه HIV دچار میشود؛ در نتیجه باعث آسیب بیشتر برای جامعه خواهد شد. تمایل زنان معتاد برای درمان، کمتر و احتمال بازگشت به سمت مواد مخدر پس از درمان در آنها ۱۹ درصد بیشتر از مردان است.تبعات منفی طلاق برای زنانطلاق در کنار مزایایی مانند رهایی از خشونت روحی و جسمی طرف مقابل و پیشرفت شغلی، مشکلات متعددی برای افراد بهویژه زنان بهدنبال دارد. بزرگترین مشکلی که زنان طی فرآیند طلاق و پس از آن تجربه میکنند، ترس از آینده است. زنان تصویر روشنی از زندگی پس از طلاق ندارند و نگاه جامعه نیز به زنان مطلقه بسیار بدتر از مردانی است که طلاق گرفتهاند.طلاق برای زنان به معنای تغییر روال زندگی و آماده شدن برای زنجیرهای از تصمیمات و مسئولیتهای بزرگ است. زنان پس از طلاق، مشکلات اقتصادی، جسمی، روانی و اجتماعی متعددی را تجربه میکنند و نیازمند حمایت بیشتری در این زمینه هستند. طلاق یک تجربه ناراحتکننده است که تمام رویاهایی را که یک زن در رابطه با زندگی مشترک در ذهن خود ساخته است، از بین میبرد و واکنشهای عاطفی مختلفی را در او برمیانگیزد که به پیامدهای روانی منفی منجر میشود و عوارض روحی و روانی زنان پس از طلاق بیش از مردان است.رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در این خصوص اظهار میکند: تبعات منفی طلاق برای زنان بیش از مردان است. زنان نقش مهمی در تربیت فرزندان و ثبات خانواده دارند، از سوی دیگر جامعه در مقابل جرمی که زنان با آن درگیر میشوند برای پذیرش و بازتوانی، مقاومت دارد. جامعه یک مرد معتاد را راحتتر از یک زن معتاد میپذیرد. همه این موارد باعث میشود که نگران این شرایط باشیم؛ به ویژه اینکه کرونا هم به این موضوع دامن میزند. در پساکرونا تعارض با قانون و آسیبهای اجتماعی و بدتر شدن شاخص سلامت روان اجتماعی بروز پیدا میکند.لزوم توجه بیشتر جامعه به سلامت و نشاط زنانموسویچلک تاکید میکند: در سیاستهای کلی تحول در نظام آموزش و پرورش، روی موضوع سبک زندگی و آموزش مهارتهای ارتباطی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی تأکید جدی میشود؛ اما در عمل اتفاق نمیافتد. به همین دلیل در آموزش و پرورش کشور آموزش مهمتر از پرورش است. آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارتقای سلامت روان اجتماعی است؛ به این واسطه که سه ضلع مثلث یعنی دانشآموزان، اولیای مدرسه و خانه با یکدیگر در ارتباط هستند و هر چقدر روی آموزش و پرورش برای موضوع سلامت روان اجتماعی سرمایهگذاری کنیم آینده کشور را تضمین میکنیم.وی اضافه میکند: نیروی انسانی سالم میتواند مسیر پیشرفت را در جامعه تضمین کند. علاوه بر نهاد آموزش و پرورش و دانشگاه، باید رسانهها و تشکلهای غیردولتی هم فعال باشند؛ نباید ظرفیتها را برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی از دست بدهیم. فرصتهای حضور در عرصههای اجتماعی میتواند منجربه برابری، عدالت در دسترسی به منابع و خدمات شود و در حیطه کاری کلان جامعه نیز میتواند به مدیریت بهتر کشور کمک کند. پرهیز از تنشهایی که ناشی از حس تبعیض است، باید مورد توجه قرار گیرد و اگر نتوانیم این حس را مدیریت کنیم تبعاتی را به دنبال دارد.رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران اظهار میکند: هیچ حکومتی در هیچ کشوری و هیچ مدیریتی نمیتواند در سیاستگذاریها و برنامهریزیهایش همه امور را جنسیتی به جلو ببرد. ظرفیت نیروی انسانی، جنسیت نمیشناسد و باید از نیروی انسانی زنان هم استفاده شود. درحالحاضر حضور زنان در جامعه و نقشآفرینی آنها نسبت به گذشته بیشتر شده است و باید ظرفیتهای بیشتری برای گروه زنان در جامعه داشته باشیم. با وجود خانواده با نشاطتر، میتوانیم جامعه بهتری داشته باشیم. نقش زن در خانواده غیرقابل انکار بوده و باید روی سلامت زنان تمرکز بیشتری داشت؛ درواقع آرامشی که زنان میتوانند به خانواده و جامعه بدهند بسیار زیاد، مهم و اثرگذار است.نابرابری اجتماعی بنیاد مسائل اجتماعی زنان استشبکههای اجتماعی نوین به عنوان یک رسانه تأثیرگذار در ایجاد فضایی گسترده برای کاربران خود، به ویژه زنان نقش مهمی ایفا کرده است. طی سالهای اخیر، گسترش ضریب نفوذ اینترنت در کشور و عضویت در شبکههای اجتماعی رشد چشمگیری داشته است. با وجود همهگیر شدن شبکههای اجتماعی، حضور زنان و تأثیرات این شبکهها بر زندگی آنان از منظر جامعهشناختی اهمیت دارد.تغییر رفتار زنان در زمینههای فردی، عاطفی، خانوادگی و اجتماعی با تاثیرپذیری از میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی است؛ همچنین نوع فعالیتی که زنان در این فضا دارند، بر ایجاد تفاهم ارتباطی نقش دارد، یعنی زنان با استفاده از زبان و مفاهیم مشترک به گفتوگو در این فضا میپردازند و مقاصد ارتباطی را دنبال میکنند. از این رو با ارتقای آگاهی و ارائه الگوهای مناسب برای استفاده درست از شبکه اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی زنان در عضویت و بهرهگیری از کارکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی این شبکه نیز افزایش خواهد یافت.هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا درخصوص اثرات شبکههای اجتماعی در بازگویی مسائل اجتماعی زنان، اظهار میکند: مسائل اجتماعی پدیدههای جامعه متشکل از الگوی کنشها و موارد ساختاری در تحولات اجتماعی است که بر سر هر توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار میگیرد و با ایجاد تهدیدها، کمال مطلوب آن هم تغییر میکند؛ یعنی به صورت پنهانی در ذات مسئله اجتماعی تهدیدکنندگی وجود دارد. مهمترین ویژگی مسائل اجتماعی، عمومی بودن و جمعی بودن آن است.وی اضافه میکند: در واقع مسئله اجتماعی چند مشخصه اصلی دارد؛ جمعی و غیرفردی و تاریخی است. همچنین بُعد کیفی دارد و ارتباط ارزشی با مسائل فرهنگی و اجتماعی پیدا میکند. مسئله اجتماعی واقعی بوده و ذهنی نیست؛ در هر جامعهای متغیر و نسبی است و نشان میدهد که متنوع و متکثر است. همچنین قانونمند بوده و از قواعدی تبعیت میکند که تشدید و مهار میشود؛ ابعاد بسیاری دارد و قابل کنترل است.این استاد علوم ارتباطات تاکید میکند: با توجه به جمله معروف «کارل پوپر» فیلسوف اجتماعی که میگوید: «زندگی سراسر فهم مسئله میدهد.»، در حقیقت «فهم مسئله» در مسائل اجتماعی اولویتی است که همواره روی آن تاکید میشود و رسیدن به ادراک مشترک بین سیاستگذاران و کنشگران بسیار مهم است. وقتی که روی مسئله اجتماعی زنان بحث میشود گزارشهای اجتماعی زنان و همبستگی اجتماعی آنها در مقالات مختلف زنان مطرح است. در ایران مسائل اجتماعی زنان با این ویژگیها یک ساختار کلان دارد و در ابعاد مختلف حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک فصل مشترک نابرابری اجتماعی وجود دارد. در حقیقت نابرابری اجتماعی، بنیاد مسائل اجتماعی زنان است و این نابرابریها در رسانهها به طور عام و در شبکههای اجتماعی به طور خاص بازنمایی میشود.لزوم مطرح شدن مشکلات زنان و چارهاندیشی برای آنوی تصریح میکند: باید بپذیریم وارد زمانهای تحت تأثیر ارتباطات جدید و تغییر مناسبات اجتماعی متأثر از رسانهها شدهایم و کار اصلی رسانه تاکید بر منطق نمایش است. در واقع رسانهها مسئله اجتماعی را به حالت تماشایی تبدیل کردهاند و دیده شدن، خصلت رسانهها و شبکههای اجتماعی است. با توجه به اینکه در حال حاضر در جامعه نمایشی به سر میبریم، نمایش سریع و در دسترس بودن، دومین ویژگی شبکههای اجتماعی است و هر مسئلهای سریع در آن انعکاس پیدا میکند که ترکیبی از تعامل اجتماعی است و حضور زنان در رسانه و مسائل اجتماعی زنان در رسانه، ترکیبی از تعامل اطلاعات است.خانیکی اظهار میکند: مبرهن است در عصری به سر میبریم که در اثر شبکههای اجتماعی، بیاعتمادی شهروندان به نهاد اجتماعی ایجاد شده و بحران اعتماد، یک مسئله در عصر حاضر است. رسانهها باید مسائل زنان را در برابر نابرابریهای اجتماعی، مطرح کنند. محدودیت حضور اجتماعی، نابرابری حقوقی و محدودیتهایی که زنان در خانواده دارند را لازم است در شبکهها و رسانه مطرح کرد و برای آنها چارهاندیشی شود.تحقیقات حاکی از آن است که خشونت علیه زنان و دختران، یکی از رایجترین موارد نقض حقوق بشر در جهان است که هر روز بارها در اقصی نقاط جهان رخ میدهد. این مسئله عواقب جدی کوتاه مدت و بلندمدت جسمی و روانی بر زنان و دختران دارد. خشونت علیه زنان و دختران به عنوان هر نوع خشونت مبتنی بر جنسیت تعریف میشود که منجر به آسیب فیزیکی، جنسی یا روحی یا رنج زنان و دختران خواهد شد.این استاد علوم ارتباطات تاکید میکند: باید رسانه خشونت علیه زنان در اجتماع و خانواده و مطالبات آنها را مطرح کنند. همچنین همبستگیهای اجتماعی و محرومیتهایی که زنان دارند باید در رسانهها مطرح شود. در شرایط فعلی خشونت و نابرابری اجتماعی زنان افغانستان در شبکههای اجتماعی دیده میشود، رویکرد زنانه و حضور زنان در پرداختن به مسائل اجتماعی بسیار مهم است.خانیکی اضافه میکند: در حال حاضر آگاهیبخشی رسانهها و فضای مجازی به توانمند شدن زنان خانهدار و افزایش مهارتهای مادران کمک زیادی کرده است. ایجاد و تقویت نوع جدیدی از همبستگی اجتماعی و اقدامات خیرخواهانه، از دیگر ویژگیهای مشهود رسانه و شبکههای اجتماعی است. باید برای جلوگیری از زوال اجتماعی به همبستگی اجتماعی کمک کنیم که در پاندمیکرونا با استفاده از شبکههای اجتماعی میتوان مسئولیت مراقبت از دیگری و مسئولیت جمعی را نهادینه کرد. این اتفاق به وسیله نهادهای مدنی، رسانهها و شبکههای اجتماعی شکل میگیرد و زنان با توجه به نقشی که در خانوادهها و جامعه دارند، میتوانند عاملان برگزاری این برنامههای مهم و اثرگذار باشند.