داریوش سجادی، علی علیزاده و محمد منظر پور قبل از این که توسط بوق های دولتی غربی به کار گرفته شوند حتی یک روز سابقه ی مخالفت با رژیم اسلامی و دفاع از آزادی بیان و رسانه ها و حقوق مردم یا حتی حقوق روزنامه نگاران یا حتی سابقه ی کار حرفه ای روزنامه نگاری را نداشتند و مشخص نیست با چه معیاری توسط بوق های تبلیغاتی دول غربی به کار گرفته شدند. کارکنان نشریات اصلاح طلاب پیش از استخدام در بی بی سی فارسی یا صدای امریکا یا رادیو فردا حداقل در رسانه هایی کار کرده بودند که نگرش انتقادی به وضعیت موجود داشتند و نشریه ی آنها بسته شده بود. منظر پور از یک بوق به بوق دیگری انتقال داده شد. ارتقای محمد منظر پور از خبرنگار بی بی سی فارسی به ویراستار صدای امریکا صرفا یک تصمیم سیاسی در دورانی بود که لابی جمهوری اسلامی مدیریت صدای امریکا را به دست گرفته بود.
بازیافت زباله های صدای آمریکا و بی بی سی فارسی توسط تلویزیون حکومتی رژیم اسلامی، مجید محمدی
‘با اوج گیری اعتراضات عمومی علیه تمامیت خواهی، زن ستیزی و انسان هراسی رژیم نکبت و فلاکت حاکم بر ایران، بوق های حکومتی که قافیه را به تک چهره هایی مثل علی کریمی و مهدی مهدوی کیا باخته اند و حتی یکی از داستان های ساخته شده توسط تریبون رسمی لجن پراکنی رژیم باور نمی شود این بوق به بازیافت چهره های سابق بوق های دولتی ایالات متحده و بریتانیا پرداخته اند. محمد منظر پور (کارمند سابق احمد جنتی در سازمان تبلیغات اسلامی) داریوش سجادی (کارمند سابق احمد جنتی در سازمان تبلیغات اسلامی) و علی علیزاده (فیلسوف بی بی سی فارسی و حزب الله لبنان) به برنامه های شبکه های مختلف تلویزیون دولتی دعوت می شوند تا وفاداری خود را به نظام کودک کش اظهار کنند. اینها همه مانند جبهه ی پایداری به «دلسوزان نظام» تبدیل شده اند.
این ابراز وفاداری آن چنان بی آبرو و بی ارزش بوده که بوق رژیم بعد از ضبط برنامه با محمد منظر پور از پخش آن خودداری کرده است. مقامات امنیتی رژیم که شبکه های دولتی را می گردانند به این افراد به شکل تفاله نگاه می کنند که در مواردی برای بدنام کردن رقبای آنها به کار می خورند. داریوش سجادی برای شبکه های حکومتی جمهوری اسلامی عینا لایق همان تعبیری است که با بی ادبی برای شاهزاده رضا پهلوی به کار برد: استفراغ بوق های دولتی صدای امریکا و بی بی سی فارسی.
داریوش سجادی، علی علیزاده و محمد منظر پور قبل از این که توسط بوق های دولتی غربی به کار گرفته شوند حتی یک روز سابقه ی مخالفت با رژیم اسلامی و دفاع از آزادی بیان و رسانه ها و حقوق مردم یا حتی حقوق روزنامه نگاران یا حتی سابقه ی کار حرفه ای روزنامه نگاری را نداشتند و مشخص نیست با چه معیاری توسط بوق های تبلیغاتی دول غربی به کار گرفته شدند. کارکنان نشریات اصلاح طلاب پیش از استخدام در بی بی سی فارسی یا صدای امریکا یا رادیو فردا حداقل در رسانه هایی کار کرده بودند که نگرش انتقادی به وضعیت موجود داشتند و نشریه ی آنها بسته شده بود. منظر پور از یک بوق به بوق دیگری انتقال داده شد. ارتقای محمد منظر پور از خبرنگار بی بی سی فارسی به ویراستار صدای امریکا صرفا یک تصمیم سیاسی در دورانی بود که لابی جمهوری اسلامی مدیریت صدای امریکا را به دست گرفته بود.
داریوش سجادی که هیچگاه اصلاح طلب نبود توسط بوق رهبر (کیهان تهران) برای تبلیغات سیاسی علیه اصلاح طلبان بدین عنوان معرفی می شود تا به طور تلویحی تواب این جریان ظاهر شود و در کنار آن مواضع خوشایند بیت توسط وی ذکر شود. او همچنین به همکار بوق های سپاه مثل روزنامه ی جوان تبدیل شده است. وی سال ها برای سایت های منعکس کننده ی آرای مخالفان (گویا) می نوشت اما تا توسط آنها به دلیل توهین و لجن پراکنی و ادبیات چاله میدانی کنار گذاشته شد به دامن حامیان سابق و همفکر خود یعنی روحانیت حکومتی و سپاه پناه برد.
بی بی سی فارسی هرگز توضیح نداده است که اگر دعوت های مکرر از علی علیزاده (و عطا الله مهاجرانی) به عنوان حامی نظام با توجیه تنوع دیدگاه ها مشروع بوده چرا آنها را دیگر دعوت نمی کند. همچنین با انتقاداتی که محمد منظر پور از ایران اینترنشنال به دلیل تخلف از دستور کار حرفه ای بی بی سی دارد چرا وی پس از کناره گیری از صدای امریکا و ایران اینترنشنال دوباره در بی بی سی فارسی به کار گرفته نشده است. اگر وی بار اول به دلیل شایستگی هایش استخدام شده این شایستگی ها که از میان نرفته است. احتمالا نیاز وی به بازگشت به ایران (و در نتیجه شکر خواری از مقامات) ناشی از بیکاری در خارج کشور است و دیدگاه های وی در باب کار روزنامه نگاری منطبق با بی بی سی است. بر همین اساس باید منتظر بود که رعنا رحیم پور و بهمن کلباسی بلافاصله بعد زا جدا شدن از بی بی سی به شبکه ی افق یا شبکه های دیگر صدا و سیما بپیوندند.
محمد منظر پور در مصاحبه ی ضبط شده (و پخش نشده) توسط شبکه ی ۲ تلویزیون حکومتی دلیل کنار رفتن خود از ایران اینترنشنال را پوشش گردهمایی مجاهدین خلق توسط این شبکه ذکر می کند. او در این نوع انتقاد خود ذکر نمی کند که اگر با پوشش اخبار گروه های تروریستی (که رسانه ها موظف بدان هستند) مخالف است چرا با حضور مکرر عطا الله مهاجرانی- که از ترور سلمان رشدی دفاع کرده- در بی بی سی فارسی انتقاد نکرده است. بی بی سی فارسی هم هیچگاه توضیح نداده که آیا دعوت مکرر از طرفداران قتل یک نویسنده با دستور کار بی بی سی تطابق داشته است یا خیر. برای این سکوت تنها توجیه این است که بی بی سی فارسی رژیم جمهوری اسلامی را یک رژیم عادی و نه تروریست تلقی می کند.
اتفاقا کاری که دولت اوباما با آوردن حسین موسویان انجام داد عینا بازیافت وارونه ی زباله ی نظام در دانشگاه پرینستون بود. دولت احمدی نژاد با تیم ظریف و حسین موسویان مشکل داشت و وی را کنار گذاشته بود و دمکراتها وی را با اوردن به پرینستون به کار گرفتند. جالب اینجاست که دمکراتها و اوباما اصولا از شرم آوردن یک دیپلمات-تروریست جمهوری اسلامی به یک دانشگاه غربی ابایی نداشتند. در جمهوری اسلامی امکان ندارد کسی به مقام سفارت برسد و تدارکاتچی دستگاه های امنیتی در کشور محل کار خود نباشد.
اگر فضا برای همکاران نایاک در ایالات متحده پس از انتخابات ۲۰۲۲ جهت حضور در رسانه های متمایل به چپ (اکثر آنها) تنگ تر شود شاهد همین بازیافت در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی خواهیم بود. در این شرایط نگار مرتضوی و هدی کاتبی و عسل راد با روسری و تریتا پارسی، جمال عبدی و احسان زاهدانی بدون کراوات با بازجوهایی که در تلویزیون دولتی در مقام مصاحبه گر کار می کنند از نقش جمهوری اسلامی در ثبات منطقه، عادی بودن فساد در رژیم اسلامی، آزادی پوشش در جمهوری اسلامی، لزوم کشتار مخالفان برای برقراری حکومت جهانی اسلامی، پیشرفت های ایران در دوران رژیم، جنگ طلب بودن مخالفان مقیم خارج، تحریم دارو توسط امریکا و اغتشاش گر بودن مخالفان داخلی سخن خواهند گفت.
بازیافت دلالان رژیم البته وابسته است به یک دهه تلاش ایرانیان مقیم خارج تا همه ی جنایات و زشتی های جمهوری اسلامی و همکاران و دلالان و مشاطه گران آنها را در کشورهای غربی اطلاع رسانی کنند. تا آن زمان تریتا پارسی در دانشگاه هاروارد (۱۷ نوامبر ۲۰۲۲) و نگار مرتضوی در دانشگاه شیکاگو (۲۰ اکتبر ۲۰۲۲) و مانند آنها به دعوت دانشگاه ها و رسانه های چپ (مثل العربی لندن) به عادی سازی رژیم نکبت خواهند پرداخت و سیاستمداران و رجاله های دمکرات آنها را با آغوش باز به جمع خود در کارزارهای سیاسی خواهند پذیرفت. برای پی بردن به عمق زشتی و بی شرمی دانشگاه های امریکا نگاه کنید به تمجیدهایی که هاروارد از پادوی ظریف و دانشگاه شیکاگو از مرتضوی (عاشق عکس گرفتن با ظریف با حجاب اسلامی) به عمل آورده است.
دمکرات های امریکایی بی شرم از انقلاب ایران استفاده کرده و در حال ترویج حجاب در امریکا با همین بهانه بوده اند. شورای شهر بوستون روز مرگ مهسا را روز حجاب اعلام کرد و بعد از اعتراض عمومی آن را پس گرفت.
گویا