مجید محمدی: تا مخالفان جمهوری اسلامی از دول غربی در شرایط سرکوب مردم (مثل انقلاب ۱۴۰۱) درخواست حمایت کنند عده ای مشاطه گر و دلال و «صلح طلب قلابی» که فقط دفاع مشروع (تحت عنوان «خشونت») از سوی قربانیان رژیم های فاشیستی را یک طرفه محکوم می کنند سر و کله شان پیدا می شود و با برچسب جنگ طلب یا خشونت طلب تلاش می کنند رسانه ها و دول غربی را از شنیدن صدای آنها باز دارند. آنها اصولا به معنای حمایت یعنی طیفی از منزوی کردن، مهار و تحریم نگاه نمی کنند و مستقیما به سراغ آخرین گزینه در طیفی از اقدامات نظامی یعنی اشغال یک کشور می روند.

این دلالان و مشاطه گران و صلح طلبان قلابی با مساوی کردن هرگونه اقدام نظامی با سوریه ای کردن (سوریه توسط روسیه و جمهوری اسلامی سوریه شد) و عراقیزه کردن (که ربطی به دخالت بشر دوستانه نداشت) تلاش می کنند رژیم جمهوری اسلامی را از سرنوشتی مثل رژیم های صدام و قذافی نجات دهند و برای آن سرنوشت سوریه را رقم بزنند: ماندن بشار اسد با صدها هزار کشته. آنها با این نوع برداشت عقب ماندگی ذهنی و منافع خود با بقای رژیم را به اثبات می رسانند. این دلالان و مشاطه گران با علم به مخالفت افکار عمومی غربی با جنگ و برقراری این همانی مغالطه آمیز میان هرگونه بر اندازی خواهی با مداخله ی نظامی تلاش می کنند مخالفان خود را حذف و رژیم همکار یا مورد علاقه ی خود در تهران را حفظ کنند. ضد امریکایی ها نیز که خواستار نابودی یا تضعیف کشور خود هستند در جمهوری اسلامی این ظرفیت را دیده و در سمت بوق های تبلیغاتی آن قرار می گیرند.

این نوشته تنها در پی آشکار کردن مغالطه ی این دلالان و مشاطه گران نیست بلکه روشن کردن کاری است که دولت امریکا به همراه همپیمانان اروپایی اش می تواند برای امنیت و آزادی جهان و منطقه و مردم ایران انجام دهد و انجام نمی دهد. از این جهت تفاوتی میان دمکرات ها و جمهوریخواهان نیست.

در شرایط امروز نویسنده ی این مطلب به هیچ وجه از حمله ی زمینی و لشکر کشی دولت امریکا به ایران (و هیچ کشور دیگری) دفاع نمی کند حتی اگر رژیم با بمب اتمی به اسرائیل حمله کند یا عملیات تروریستی ای در حد و اندازه ی ۱۱ سپتامبر در خاک امریکا انجام دهد. در دوران حمله ی امریکا به عراق روزانه و به تنهایی چندین برابر صلح طلبان اصلاح طلب، صلح طلبان قلابی که کاسبکار این موضوع هستند، و دلالان رژیم اسلامی علیه جنگ بوش و همکاران علیه صدام نوشته ام.

اما به دلایل زیر از زدن پادگان های سپاه، تاسیسات اتمی و بیت رهبر در زمان واحد و بدون اطلاع قبلی دفاع می کنم:

۱. این امر در سنت کاخ سفید وجود دارد. ایمن الظواهری (دولت بایدن)، قذافی (بیل کلینتون)، و قاسم سلیمانی (ترامپ) با موشک و بن لادن (اوباما) و ابوبکر البغدادی (ترامپ) با حمله ی تفنگداران دریایی مورد حمله قرار گرفته اند. اگر کسی معتقد است که علی خامنه ای و فرماندهان سپاه با رهبران القاعده، داعش و قذافی متفاوت هستند یا رژیم اسلامی و داعش تفاوت دارند باید از نظر ذهنی و اخلاقی مورد مداوا قرار گیرد. در اقدامات فوق دولت امریکا حق حاکمیت دیگر کشورها را به خاطر صلح و عدالت نقض کرده است. آنها که از تحریم های هوشمند (هدف قرار دادن افراد) دفاع می کنند طبعا باید از «اجرای عدالت هوشمند» نیز دفاع کنند.

۲. سپاه پاسداران و بیت رهبری هسته های اصلی قدرتی در ایران هستند که امروز با تروریسم، گسترش طلبی و پیشبرد مونتاژ و توزیع سلاح های کشتار جمعی نه تنها امنیت ایرانیان، خاورمیانه و شمال افریقا بلکه امنیت اروپا را تهدید می کنند. سپاه و بیت خود را رقیب ناتو می دانند و از همین جهت در جنگ روسیه علیه اوکراین وارد شده و از هر کمک نظامی به روسیه دریغ نمی کنند. زدن سر افعی در منطقه به نفع همه است. اگر هنوز افرادی به جنایتکار بودن دستگاه ولایت فقیه و سپاه اطمینان ندارند یک بار فهرست قربانیان این دو نهاد در ۴۳ سال گذشته را مرور کنند.

۳. برنامه ی اتمی جمهوری اسلامی نه از ابتدا صلح آمیز بود و نه بعد از برجام صلح آمیز شد. این برنامه ی چند صد میلیارد دلاری بدون وجه نظامی اش هیچ وجهی برای جمهوری اسلامی نداشته است. درست مثل جمهوری اسلامی که هر روز که از عمرش گذشته خطرناک تر شده برنامه ی اتمی رژیم نیز چنین وجهی دارد. این برنامه برای ابدی کردن رژیم و ابدی سازی تهدید علیه تمدن غربی است.

۴. از میان بردن اسراییل هدف راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه است و این امر دهها بار به عبارات مختلف بیان شده است. به آخرین آنها از زبان فرمانده سپاه اصفهان نگاه کنید: «انشاالله با شکست رژیم کودک ‌کش اسرائیل، نخست وزیر آن‌ها را کت بسته و قلاده به گردن به ایران خواهیم آورد.» (خبر آنلاین ۲۹ آبان ۱۴۰۱) مشاطه گران و دلالان رژیم در خارج از کشور معمولا این سخنان را دارای مصرف داخلی در کشور وانمود کرده و روی آنها ماله می کشند اما اینها برنامه ی راهبردی نظام هستند و رژیم در لبنان و سوریه و در غزه روی آن سرمایه گذاری بلند مدت داشته است.

۵. امروز پس از چهار دهه جنایت دیگر فردی که از جنایات سپاه و بیت بی اطلاع باشد و در این جنایات نقش نداشته باشد در مراکز سپاه و بیت وجود ندارد. بنابر این در حملات موشکی بدون اخطار به این مراکز فرد بیگناهی کشته نخواهد شد. کسی نیز که در تاسیسات اتمی کار می کند از ریسک کار در این مراکز خبر داشته است. در این حملات فردی غیر نظامی و غیر امنیتی کشته نخواهد شد چون کسانی که در بیت کار می کنند همه نظامی-امنیتی هستند و تاسیسات اتمی نیز در اختیار سپاه و مراکز نظامی هستند. نمی توان گذاشت جمهوری اسلامی صدها هزار نفر را با بمب اتمی از میان ببرد با این توجیه که چندین نفر ممکن است در تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی از میان بروند. در ضمن هر روز که رژیم ساقط نشده باشد دهها و شاید صدها تن به تعداد کشتگان و تجاوز شدگان توسط رژیم افزوده می شود.

۶. اگر حمله به بیت و مراکز سپاه و تاسیسات اتمی یکباره و بدون اخطار قبلی انجام شود همه ی سازمان نظامی رژیم مختل شده و مردم با حمله به مراکز سیاسی و امنیتی و پایگاه های بسیج حکومت را سرنگون خواهند کرد. بنابر این هیچ نگرانی ای برای پاسخ دادن جمهوری اسلامی وجود ندارد. در این حملات حتی یک سرباز نظامی امریکا یا یک کشتی امریکایی یا سایت نظامی امریکایی در منطقه آسیب نخواهد دید اگر امریکا تمهیدات لازم را برای این حمله در نظر داشته باشد.

سال ها پیش در یک گردهمایی کارشناسی در موسسه ی واشینگتن که دنیس راس مشاور وزیر خارجه و پیش از آن کاخ سفید هم حضور داشت گفتم که حمله ی نظامی امریکا به تاسیسات اتمی هیچ مخاطره ای برای امریکا نخواهد داشت و مقامات جمهوری اسلامی برای آبرو داری حتی آن را انکار خواهند کرد یا به گردن اسراییل خواهند انداخت. اما سیاست خارجی امریکا همیشه تحمل رژیم با ترس از فقدان آن تحت عناوینی مثل مهار، انزوا یا تحریم بوده است که آنها نیز به درستی دنبال نشده اند.

۷. جمهوری اسلامی چه کار دیگری باید بکند تا برای عده ای که هنوز شک دارند اثبات کند که اصلاح پذیر و دارای قابلیت عادی شدن در جامعه ی جهانی نیست؟ جمهوری اسلامی در طول عمر ۴۴ ساله اش تنها جنایتی که انجام نداده اما وعده اش را داده پاک کردن اسرائیل از روی نقشه (که با بمب اتمی انجام می شود) بوده است. طرفداران برجام به دنبال این هستند که این فرصت را نیز برای رژیم فراهم آورند چون از اسراییل متنفر هستند.

علی رغم باور نویسنده به این امر او معتقد است که چنین حمله ای توسط دولت بایدن صورت نخواهد گرفت چون این دولت ۱) ظرفیت تصمیم گیری در این مورد را ندارد و اولویتش خشنود سازی دشمنان امریکاست، ۲) اسلامگرایی را خطر عمده برای امریکا نمی داند، و ۳) با اسلامگرایان امریکایی در ائتلاف سیاسی است و نمی خواهد احساسات لوئیس فراخان و ایلهان عمر و رشیده طلیب و موسسات اسلامی نزدیک به حزب دمکرات را جریحه دار سازد. بنا بر این کسانی که مخالف هدف قرار دادن بیت و مراکز سپاه و تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی هستند نباید ناراحت باشند چون این اتفاق در دوره ی بایدن رخ نخواهد داد.

در این میان انزجار وزارت خارجه ی امریکا از تجاوز جنسی به معترضان یا حمایت کلامی آنها یا تحریم چند بسیجی و عضو ستاد امر به معروف و نهی از منکر یا چند گروهبان قندلی نزدیک به بی ارزشی است چون هیچ تاثیری در کاهش جنایات رژیم ندارد.

نویسنده ی این مطلب در حدود ۲۰ سال پیش وقتی بحث حمله به عراق مطرح بود در یادداشتی در سایت گویا از دولت بوش درخواست کرد که به جای حمله به صدام بیت رهبری در ایران را مورد حمله ی موشکی قرار دهد، اگر واقعا به دنبال امنیت و دمکراسی در منطقه است. چنین اتفاقی نیفتاد چون دولت بوش مثل رسانه های امروز امریکا علی خامنه ای را «رهبر معظم» و نه جنایتکار حرفه ای و نه رئیس یک دولت تروریستی و مخاطره برای امنیت امریکا می دانست.

کسانی که می خواهند با این نوشته به نویسنده بر چسب های مورد علاقه شان را بزنند لطفا

۱) موضوع را از حمله ی موشکی به بیت و سپاه و تاسیسات اتمی به اشغال نظامی تغییر ندهند و تنها به دفاع از بیت و سپاه اکتفا کنند،

۲) تلاشی برای حذف نویسنده از مراکز دانشگاهی یا رسانه ای امریکا که امروز مایه ی ننگ جامعه ی بشری هستند انجام ندهند چون نویسنده با آنها کار نمی کند،

۳) تلاش نکنند نویسنده را به گروه و نهادی متصل کنند چون نویسنده ی این مطلب با هیچ گروه و نهادی ارتباط تشکیلاتی ندارد،

۴) تلاش نکنند از میان سطور چیزی را بخوانند چون همه ی آنها به صراحت گفته شده است، و

۵) از این که نویسنده با ملاقات با مقامات غربی به دنبال گرفتن مقامی در ایران باشد نگران نباشند چون نویسنده در طول ۲۲ سال اقامت در امریکا با هیچ مقامی دیدار نداشته است.

منبع: خبرنامه گویا

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و الزاماً بازتاب دیدگاه کوردانه نیست