• صدیقه مالکی فرد (همسر هاشم خواستار) نماینده‌ی معلمان کشور و یکی از امضا کنندگان بیانیه‌ی ۱۴، «مبنی بر استعفای علی خامنه‌ای و گذار از جمهوری اسلامی» از ضرب و شتم شدید و انتقال آقایان خواستار و کمال جعفری به سلول انفرادی در زندان وکیل آباد مشهد خبر داد.
  • گزارش صدیقه مالکی فرد به شرح زیر است:
  • به نام خداوند جان و خرد
  • آقای هاشم خواستار و دکتر کمال جعفری از «گور خوابان» بند ۶/۱ زندان وکیل آباد مشهد بعد از ضرب و شتم شدید و شکستن دست و پایشان به بندهای انفرادی بند ۶/۱ منتقل شدند!
  • روز چهارشنبه (۷ دی ماه ۱۴۰۱) تا شب منتظر تلفن همسرم آقای هاشم خواستار نماینده‌ی معلمان آزاده ایران که چهار سال است بدون ملاقات حضوری و بدون مرخصی در زندان وکیل آباد محبوس است، بودم. (یک ماه و نیم است که به علت عمل قلب باز و آریتمی قلبی به ملاقات کابینی همسرم هم نتوانستم بروم زندان)
  • چهارشنبه شب به من خبر دادند که صبح چهارشنبه ماموران زندان آقایان خواستار و دکتر جعفری را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده، و به خاطر اینکه این خبر به بیرون درز نکند آنها را ممنوع الملاقات کرده اند! و بقیه افراد بند ۶/۱ هم شدیداً تحت کنترل هستند تا خبر به بیرون نشت نکند.
  • تا صبح نتوانستم بخوابم. صبح پنجشنبه زنگ زدم زندان وکیل آباد علت را پرسیدم، گفتند؛ مشکلی نیست، خط های تلفن شلوغ بوده، نتوانسته‌اند زنگ بزنند!! امروز صبح رفتم دادگاه انقلاب (دفتر دادستان) گفتند؛ دادستان نیست، بروید خدمت معاونت قضایی دادستان.
  • رفتم آنجا، گفتند؛ بروید دفتر خود دادستان! رفتم دفتر دادستان، گفتند؛ بروید شنبه بیایید! رفتم پیش رئیس دادسرای دادگاه انقلاب (معاون امنیتی دادستان) او هم در اتاقش قفل بود! آمدم زندان دفتر ریاست حوزه ملاقات با زندانیان، چند جا زنگ زدند مسئولین اجازه ندادند که من با آقای خواستار ملاقات یا تلفنی صحبت کنم. ولی از گفته‌های آنها مشخص شد که آقای خواستار ۸۴ روز و آقای جعفری ۱۲۶ روز ممنوع الملاقات و ممنوع تلفن محبوس در انفرادی هستند! گفتم به من خبر دادند که بر اثر ضرب و شتم شدید دست و پای آقای خواستار شکسته و صبح هرچه پیگیری کردم، نتیجه نگرفتم. شما حقیقت را به من بگویید که اشتباه اطلاع‌رسانی نکنم. گفتند بروید پیش آقای طباطبایی (قاضی حوزه نظارت بر زندان). بعد از گذشتن از هفت خان رستم، رفتم پیش آقای طباطبایی، گفت بله آنها ممنوع الملاقات هستند. شما شنبه بروید پیش دادستان. گفتم من خیلی نگرانم، استرس و اضطراب هم برای قلبم ضرر دارد، لااقل با دوربین‌های‌تان آقای خواستار را به من نشان بدهید ببینم ایشان زنده هستند، سر پا هستند یا واقعاً دست و پاشون شکسته؛ گفتند شما شنبه بروید پیش دادستان، اگر دست و پایشان شکسته باشد هم تا شنبه خوب نمی‌شود.
  • طبق گفته‌ها و اطلاعاتی که از درون زندان به ما رسیده، آقای جعفری، جانباز و آزاده هستند و شدیداً گردن درد دارند که هرازگاهی ایشان را می‌برند فیزیوتراپی. آقای جعفری چند نامه به مسئولین نوشتند ولی کسی ترتیب اثر نداده، چهارشنبه بر اثر گردن درد شدید عصبی شدند و داد و فریاد کرده‌اند، ماموران زندان با ایشان درگیری فیزیکی پیدا کرده و آقای خواستار که رفته آنها را جدا کند، ماموران زندان و رئیس بند چند نفری ریختن سر دو پیرمرد ۷۰ ساله، و تا جاییکه توانستند آنها را زدند! و بعد آنها را به سلول انفرادی منتقل کردند! ممنوع التلفن و ممنوع الملاقات! البته چند روز پیش از زندان اوین خبری به بیرون رسیده بود که زندان بانان گفته بودند «مخالفین را خواهیم کشت»، حالا فکر میکنم هدف سردمداران رژیم «کشتن منتقدین» است. حالا به هر صورتی که برایشان راحت‌تر باشد، اول پنجره‌های اتاق شان را گِل گرفتند که ارتباطی با دیگر زندانیان نداشته باشند. وقتی برق می‌رود روز اتاقشان مثل گور تاریک است. بعد ضرب و شتم می‌کنند، بعد به انفرادی می‌برند و صورت مسئله را پاک می‌کنند! از همه‌ی آزادیخواهان جهان می‌خواهم زندانیان بیگناه را دریابند.
  • صدیقه مالکی فرد
  • پنجشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۱