احمد زیدآبادی – ساسی مانکن ترانه‌ای خوانده است از همان جنسی که از او انتظار می‌رود! مشابه این ترانه و بسیار غلیظ‌تر از آن، در جوامع مختلف دنیا روزانه د‌ه‌ها مورد ساخته و خوانده می‌شود، بدون آنکه توجه خاصی از سوی دستگاه‌های دولتی و مراکز فرهنگی و محافل مذهبی و حامیان خانواده و سنت‌های اجتماعی و اخلاقی برانگیزد.

در کشور ما اما با پخش این ترانه، گویی زلزلۀ فرهنگی 9 ریشتری به وقوع پیوسته است! خب، این چه فرهنگی است که یک نفر با یک ترانه می‌تواند چهارستون آن را به لرزه در آورد؟

روشن است که مشکل در جای دیگری است. جامعۀ ما با بحران فرهنگی روبرو است. عوامل اصلی ایجاد این بحران، همان‌هایی هستند که در بازی قدرت سیاسی، و با استفاده از تریبون‌های انحصاری و یک‌سویه، از یک طرف تمام مواریث و استوانه‌های علمی و فرهنگی و اخلاقی این جامعه را ملکوک و یا منزوی کردند و از طرف دیگر، با ترویج انواع و اقسام خرافات عقل‌ستیز و ستایش از هیجان هیستریک و تقلید کورکورانه و سرسپردگی اعتقادی و سیاسی، جوانان را از اندیشه‌ورزی و تعقل و نقد و صراحت و انتخاب بازداشتند. نتیجۀ این ایلغار فرهنگی، وضعیتی شده است که امثال ساسی مانکن با یک ترانه قادرند در این جامعه زلزله به پا کنند. شگفت اینکه، آنان که مسئول این وضع هستند به جای آنکه پاسخگو باشند، طلبکار هم شده‌اند!

آنها که برای کسب ثروت و قدرت و منافع دنیوی، تمام برج و باروهای فرهنگی و اخلاقی این جامعه را ویران کرده‌اند، مسئول رواج ابتذال در این کشورند نه آن خواننده‌ای که کارش اساساً همین است و اصلاً در سبک زندگی خود چیزی به عنوان ابتذال را به رسمیت نمی‌شناسد که بخواهد از ترویج آن خودداری کند!