تعدادی از نواندیشان دینی به «اعتماد» جمهوری اسلامی به طالبان اعتراض کردند و جبهه ملی ایران نیز تطهیر طالبان توسط مقامات جمهوری اسلامی را «آزارنده و شرم‌آور» خواند.

جبهه ملی ایران اعلام کرد که «اشغال افغانستان توسط تروریست های واپسگرای طالبانی یک فاجعه انسانی بوده و در پیشگاه تاریخ محکوم است.»

در این بیانیه «اختلافات قومی، فساد مالی و نداشتن برنامه و چشم‌انداز برای خروج از بحران» از جمله عوامل «ناتوانی حیرت‌انگیز» نیروهای دولتی در مقابله با طالبان ذکر شده است.

جبهه ملی همچنین رفتارهای طیفی از حاکمیت جمهوری اسلامی برای تطهیر طالبان و طالبانیسم را «آزارنده و شرم‌آور» خواندند.

در این بیانیه تاکید شده که ایران باید «در کنار ملت افغانستان و نه اشغالگران انسان‌ستیز و فرهنگ‌گریز طالبان بایستد.»

تعدادی از نواندیشان دینی نیز به حاکمان جمهوری اسلامی ایران هشدار دادند که «آمریکاستیزی کور آن‌ها را به جایی نکشاند که به طالبان اعتماد کنند».

این نواندیشان دینی تاکید کردند: «ما در کنار مردم مظلوم افغانستان ایستاده‌ایم و از دولت‌های آزاد و مدنی جهان می‌خواهیم در این شرایط سخت، مردم نجیب و مظلوم آن دیار کهن و پربار را رها نکنند و به دستاوردهای مدنی این ملت بزرگ به دیده‌ حرمت و عنایت بنگرند.»

حسن یوسفی اشکوری، عبدالعلی بازرگان، محمد برقعی، سروش دباغ، علیرضا رجایی، رضا علیجانی و صدیقه وسمقی از جمله امضاکنندگان این بیانیه‌اند.

متن کامل این بیانیه به این شرح است:


بیانیه نواندیشان دینی ایرانی در همدردی با ملت افغانستان پس از اِشغال طالبان

۲۶ مرداد ۱۴۰۰ خورشیدی

سقوط کابل و برآمدن دوباره‌ی گروه تروریستی طالبان در افغانستان پس از تجربههای خونین گذشته، نشانه‌ی آغاز دور دیگری از حاکمیت اسلام بنیادگرا در منطقه‌ی خاورمیانه است، حاکمیتی که کِشتگاه خشونت، نابردباری و زن‌ستیزی در عصر ماست.

بیش از چهل سال است که این منطقه آزمایش‌گاه جنبش‌های هویت‌طلبِ عقیدتی در جهان اسلام بوده است. ما از پس چهار دهه تجربه‌ی پیاپی و خسارتبار اسلام بنیادگرا، امروز در اتفاقی شگفت با پدیده‌ی عجیب «اِمارت بازسازی شده‌ی طالبان» در افغانستان مواجه ایم، که آثار آن تنها به مرزهای این کشور مظلوم و کهن محدود نشده بلکه آفاق جهان اسلام را نشانه خواهد رفت. «اِمارت بازسازی شده طالبان» شرکت سهامی‌ای از مجموعه قدرت‌های بین‌المللی، بازیگران ارشد منطقه‌ و عوامل فاسد داخلی آن کشور است تا جماعتی بدنام و کهنه‌پرست را رخت نو پوشانده و به نام حاکمیت «شریعت اسلامی» برای ایفای نقش تازه‌ی چندمنظوره‌ای بر یکی از آسیب‌‌پذیرترین مناطق جهان مسلط سازند.

اندیشوران اسلامی، نواندیشان مسلمان و حاملان میراث معنوی اسلام در برابر تحولات اسلام بنیادگرا نبایستی خاموشی و تماشاگری پیشه کنند، در برابر خوانشی خشن از اسلام که در زمانه‌ی ما آرامش و مدارا را از حیات اجتماعی مسلمانان و شهروندان جهان ربوده است و حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی و دگراندیشان و زنان را پای‌مال کرده است؛ مبادا که سرمایه‌ی ایمانی مردمان در قمار بازیگران دین‌فروش و قدرت‌طلب، دیگربار تاراج شود.

آنچه امروز بر سرِ برادران و خواهران ایمانی‌مان در سرزمین کهن افغانستان آمده نتیجه‌ی دست‌کم دو دهه وسوسه‌ی مدعیان منطقهای اسلامِ قدرت‌سالار در فاسدسازی رجال، بی‌ثباتی جمهوریِ نوپا، قومگرایی خطرناک، تضعیف نهادهای مدنی، زدوبند با قدرت‌های بازی‌گر منطقه‌ای و جهانی، و بی‌پناهی مردمی است که جز آوارگی و مصیبت در افغانستان ندیدهاند. پیوند نامبارک فاسدترین نمایندگان اسلام خشونت‌سالار و شریعت‌زده‌ با نظام سرمایه‌سالار و سلطه‌طلب غربی و نوسرمایه‌داری ایدئولوژیک شرقی برای دستنشاندگی و سفیدسازیِ طالبان در هم‌سایگی ایران نه امری است که از دید ناظران هشیار پنهان بمانَد و نه با وجود نسل تازه و آگاه افغانستان پایدار خواهد ماند.

ما برآن ایم که چنین قمار خطرناکی در زمانه‌ی قحط آبرو، بازی رسوایی با سرمایه‌ی معنوی اسلام و میراث اخلاقی آن است که متولیان اینبار با اندکی صورتبندی و ظاهرسازی، ایفای آن را به طالبانِ خشونت‌گرا سپردهاند. ما استقرار شریعت متصلب را نه تنها در خاورمیانه که در هیچ کجا از پهنه‌ی جهان اسلام به سود اهداف عالیه‌ی اسلام، مسلمانان و جهانیان نمی‌دانیم و ایمان داریم که پیام اسلام و هر آیین معنوی دیگری جز با مدارا، مدنیّت، نوسازی و بازخوانی دائمی میراث گذشته قابل فهم و انتقال نیست.

ما به معماران مسلمان این نمایش طالبانیِ پرهزینه در منطقه هشدار می‌دهیم که به جای بزک کردن توحش پیشآزموده و بازتحمیل اِمارت و خلافت به مردمی بی‌پناه، نجیب و جنگ‌زده، به سیره‌ی عقلای عالَم در حکم‌رانی فرادینی (عرفی) بازگردند و با پرورش شهروندانی آزاد به حق انتخاب آنان احترام گذاشته و به نام اسلام بر مردمان اعمال ولایتِ دروغین نکنند.

ما به قدرت‌مندان جهان که بهرهورانه در این درهم‌جوش سیاسیِ رسوا مشارکت کردهاند نیز هشدار می‌دهیم که با بیثبات‌سازی دولت‌های محلی-منطقهای و تحمیل مدل‌های حکم‌رانی ناکارآمد و رسوا، خود اولین قربانیان چنین نظام‌های استبدادی کهنه، ناپایدار و دستنشانده خواهند بود.

ما در کنار مردم مظلوم افغانستان ایستادهایم و از دولتهای آزاد و مدنیِ جهان می‌خواهیم در این شرایط سخت، مردم نجیب و مظلوم آن دیار کهن و پربار را رها نکنند و به دستاوردهای مدنی این ملت بزرگ به دیده‌ی حرمت و عنایت بنگرند و اگر به آرامش جهان میاندیشند به یاری کسانی برخیزند که با زحمت بسیار در جامعهای طایفه‌محور تمرین مدنیّت و مدارا کردند و شوربختانه امروز رها و تنها ماندهاند. ما از عوارض پیداوپنهان چنین نمایشهای خطرناکی در منطقه غافل نیستیم، عوارضی که میتواند در وزنکشی تازه‌ی قدرت‌های جهانی بر میهن عزیزمان ایران نیز پی‌آمدهای خطرناکی بار کند.

و دستآخر آنکه ما جمعی از نواندیشان دینی به حاکمان جمهوری اسلامی ایران هشدار میدهیم که بیش از این با دیپلماسی فرسوده و ورشکسته‌ی «نهضتهای آزادی‌بخش» و «محور مقاومت» پای سوداگران خارجی را به منطقه باز نکنند و تمامیت ارضی کشور را به تهدید نیندازند. به حاکمان جمهوری اسلامی ایران هشدار می‌دهیم که آمریکاستیزیِ کور آن‌ها را به جایی نکشانَد که به طالبان اعتماد کنند، طالبانی که خبرنگاران و دیپلمات‌های ایرانی را کشتند و از ابتدای تأسیس طالبان‌ در ۱۳۷۳ خورشیدی تا کنون تهدیدهای امنیتی بسیاری متوجه ایران کرده‌اند.

۲۶ مرداد ۱۴۰۰ خورشیدی

حسن یوسفی اشکوری،

محمدجواد اکبرین،

عبدالعلی بازرگان،

محمد برقعی،

رضا بهشتی مُعز،

سروش دباغ،

علیرضا رجایی،

علی طهماسبی،

رضا علیجانی،

حسین کمالی،

محسن کمالیان،

داریوش محمدپور،

مهدی ممکن،

یاسر میردامادی،

صدیقه وسمقی.