این رویکردها و توصیه ها در عرصه آموزش و پرورش توسط رهبران دینی و سیاسی، همواره تکرار می‌شوند و هدف آنان اینست که افکار و عقاید نطام را درمیان دانش‌آموزان نهادینه کنند؛ و به جای تربیت دانش‌آموزان باسواد و آگاه در راستای سازندگی کشور، تلاش می‌کنند تا دانش‌آموزان را تحت تعالیم باورهای خود و گوش به فرمان ولی‌فقیه پرورش دهند و میلیونها دانش اموز را تبدیل به لشکر حزب اله و بسیج نمایند و از آنان برای سرکوب هموظنان استفاده کنند،

یدالله بلدی: درچند روز گذشته که معرفی کاندیدا برای وزارت آموزش وپرورش درجریان بود بعضی از وابستگان رژیم دیدگاه‌های خود را دراین زمینه بیان کردند؛ حسین شریعتمداری، نماینده ولایت فقیه در روزنامه کیهان که همواره در نوشته های خود تلاش می‌کند تا افکارعموی را برای پدیرش فرمان‌های خامنه‌ای آماده کند، به وزیر آموزش و پرورش توصیه می‌کند که: “روحانیون را به مدارس ببرید”. آیت الله مکارم شیرازی نیز اظهار نظر کردکه: “نشانه های غربی را از آموزش و پرورش پاک کنید”. از گفته آیت الله مکارم شیرازی چنین می‌توان استنباط کرد که گویا محتوای کتاب‌های درسی را کارشناسان آموزش و پرورش غربی نوشته اند، و حداد عادل و نوچه هایش هیچ نقشی در تعیین محتوای درسی مدارس نداشته اند. وزیر جدید آموزش و پرورش نیز اعلام کرد که: “هدف آموزش، ساختن قاسم سلیمانی هاست”. این رویکردها و توصیه ها در عرصه آموزش و پرورش توسط رهبران دینی و سیاسی، همواره تکرار می‌شوند و هدف آنان اینست که افکار و عقاید نطام را درمیان دانش‌آموزان نهادینه کنند؛ و به جای تربیت دانش‌آموزان باسواد و آگاه در راستای سازندگی کشور، تلاش می‌کنند تا دانش‌آموزان را تحت تعالیم باورهای خود و گوش به فرمان ولی‌فقیه پرورش دهند و میلیونها دانش اموز را تبدیل به لشکر حزب اله و بسیج نمایند و از آنان برای سرکوب هموظنان استفاده کنند، اما گفته های اخیر مسئولان نظام در امر آموزش نشانگر این واقعیت است که تمام برنامه ریزیها واقدامات جمهوری اسلامی درعرصه آموزش وپرورش با شکست روبرو شده است و دراین ۴۳ سال برنامه های آموزشی رژیم با تمام تلاش نتوانست دیدگاههای خرافه پرستی وضد علمی خودرا به دانش‌آموزان تحمیل کند وفقط توانسته است بخش اندکی از دانش‌آموزان را جذب کند، در شکست آموزشهای نظام درنهادینه کردن باورهایش در میان دانش‌آموزان دو علت را می‌توان بیان کرد:

۱ : محتوای درس‌ها در رشته‌های تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی، هنر و علوم تربیتی با دانش امروزین مطابقت ندارد و بویژه در سال‌های اخیر که دانش‌آموزان از طریق رسانه‌های گروهی و دنیای مجازی با آخرین دستاوردهای علمی آشنا می‌شوند به هیچوجه تعالیم آمیخته با خرافات را نمی پذیرند.

۲ : نصایح و آموزش‌هائی که به دانش‌آموزان تحمیل می‌کنند و دانش‌آموزان را ملزم به فراگیری و اجرای آن می‌کنند، رهبران در زندکی سیاسی و شخصی خود آنرا به کار نمی‌بندند و ناقض آموزش‌های خود هستند و این تناقض را دانش‌آموزان در جامعه به خوبی تجربه می‌کنند.

در طی این سال‌ها هدف مسئولان آموزش و پروش، تربیت حزب الهی بوده و هیچگاه به مسائل و مشکلات بیشمار آموزشی توجه نکرده اند؛ مشکلاتی که در ذیل می‌آیند بخش‌های کوچکی از نارسائی‌های نهاد آموزش وپرورش است که مسئولان آنان را نادیده گرفته، و هیچ برنامه ای برای بهبود این نارسائی‌ها و تدبیری برای حل این مشلات نیاندیشیده اند.

– در برخی مدارس کلاسها ۳ شیفته برگرار می‌شوند؛

– طبق گفته مقامات ۷۰ درصد مدارس نیاز به باز سازی و تعمیر دارند؛

– در روستاهای بلوچستان کلاس ها در زیر گپرها تشکیل میشوند؛

– بیش از دو میلیون کودک از تحصیل محروم اند و ۱۷ درصد دانش‌آموزان ترک تحصیل می کنند؛

– دختران مدرسه شین آباد درکردستان که براثر نقص سیستم گرمایشی درسال ۹۱ دچار سوختگی دست وصورت شدند پس از ده سال هنوز معالجه نشده اند؛

-ده ها هزار دانش آمور معتاد هستند؛

– نزاع درمدارس به امری روزانه تبدیل شده است، وتاکنون چندین مورد چاقو کشی در مدارس اتفاق افتاده است؛

– حقوق معلمان به هیچ‌وجه هزینه زندگی آنان‌را تامین نمی‌کند.

اگر ده‌ها هزار طلبه به مدارس اعزام شوند و تدریس کنندو حتی مدارس را درحوزه های دینی تشکیل دهند، نطام به اهداف خود، یعنی تحمیل باورها نخواهد رسید؛ زیرا این عقاید و باورها با واقعیات زندگی و دانش امروزین منطبق نیست.