شورش مُحی
مردان از تفکر و شجاعت و حساب گری زنان همیشه در هراس بوده اند و این باعث محدود کردن آنان از کلییه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در جوامع اسلامی شده است. نهادینه کردن فرهنگ مرد سالاری و اجازه ندادن به زنان در امور مشورتی و اجتماعی در کشورهای عمدتا اسلامی باعث فلج شدن قدرت اختیار و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی و ایجاد بستری مناسب برای جولان طبقه ای از جامعه که خود را نمایندگان تام والختیار خدا میدانند فراهم کرده است. کشورهای اسلامی با گرفتن آزادی از زنان و نگاه کردن بعنوان موجودی برای رفع غرایز جنسی و سلب اختیار در کوچکترین حقوق انسانی زنان را به شدید ترین حالت در انزوا قرار داده است.
هرگاه درمورد حقوق منع شده زنان در جوامع اسلامی سخنی پیش می آید دفاع هایی که خالی از واقعیت است از طرف مدعیان دین به گوش میرسد ولی اگر آموزه های کتاب مقدس مسلمانان را نگاهی بیندازیم زن را موجودی مطیع و فرمانبردار که تمام اصول اختیاری زن در دست مرد است و حتی کمترین حق که پوشش زن است از او سلب گشته است…
اکنون نیز درکشورهایی که پایه و اساس حکومت آنها اسلامی است و دراین حکومتها آتش به اختیارهای زیادی وجود دارند که به اسم امر به معروف و نهی ازمنکر به خود اجازه دخالت درامور شخصی زنان را میدهند و با حمایت همه جانبه مسؤلین به نام دین و خدا دست به هر جنایتی میزنند. در شریعت اسلامی چه شیعه و چه سنی زن موجودیست که مردان را دچار گمراهی و گناه میکند، پس برای گمراه نشدن مردان زنان را مجبور به پوششی بنام حجاب اسلامی و به مردان اختیار امر به نجابت و پاکدامانی و ممانعت از گناه باتوسل به هر وسیله ای *چنانکه درروایات آمده است که بزرگان اسلام گفته اند که (چوبی را درمنزل آویزان کنید تا زنهایتان فرمانبردارباشند.) اجازه ندادن به زنان برای راهیابی به پستهای حکومتی و بی توجهی به خواسته ها و علایق فردی برای استسمار و به سلطه کشیدن آنان *این انسان آزاد را بگونه ای تحت سلطه مرد قرار داده است که تمامی امور اجتماعی و شخصی را با امر و نهی مرد شروع و پایان میدهند.
در کشورهای توسعه یافته زنان در جایگاه برتر جامعه بعنوان پایه های قدرت و سازندگی یک کشور تلقی میشوند و تمام ارزشها و معیارهای یک شهروند را برای او در نظر میگیرند. مبارزه های مدنی زنان برای احقاق حقوق شخصی و اجتماعی در دوره هایی که اروپا و کشورهای قدرتمند زیر سلطه کلیساها بودند و آنان نیز از زنان بعنوان افرادی برای تولید نثل و رفع نیازهای جنسی یاد میکردند زنان اروپایی و امریکایی با برگزاری میتینگها و گردهمایی های اعتراضی و مبارزات مدنی توانستند حقوق از دست رفته خود را بدست آورند.ولی در کشورهای اسلامی هنوز زن در جایگاهی قرار دارد که حتی نمیتواند زندگی و آینده خود را تعیین کند. با وجود درسهای کهنه اسلامی و سوء استفاده کردن از قوانین و شریعت محمدی که در کشوری پایه گذاری شده است که هم از نظر آب وهوایی وهم از نظر ژنیتیک با کشورهای مسلمان غیر عرب تفاوت بسزایی دارد .
اجازه دادن برای* ازدواج دختران بالای ۹ سال در زمان ظهور اسلام وترویج شعارهای اسلامی درمیان مردم وبه سنت حسنه یاد کردن از ازدواج زود هنگام دختران که هنوز هم مانند دختر بویراحمدی را در شهرهای عمدتا مذهبی میتوان مشاهده کرد راه را برای گردن کلفتان دین برای چپاول غرور وشخصیت دختران وبه سلطه در آوردن جسم آنان هموار کرد .فرهنگ و تحصیلات میتواند مشکلات بسزایی را از دامن زنان و جامعه در گیر مشکلات برهاند و قوائد و رسوم کهنه اسلامی همانند ختنه دختران و ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال را از ریشه برکند.در تخقیقات پزشکان مشخص شده است ازدواج دختران پایین ۱۵ سال باعث بروز مشکلاتی همچون نازایی وبروز مشکلات داخلی در دختران میشود ولی در شریعت اسلامی از آن بعنوان یک هدیه الهی یاد شده است تا بر سر قوانین و فتواهای دینی خللی و انتقادی صورت نگیرد (.شاید باز گو کردن تاریخ در این بحث بدلیل حساسیت های مذهبی درست نباشد.)قوانین اسلامی باعث شده است که زنان همیشه مورد هجوم افرادی قرار بگیرند که حتی سواد فهم شریعتی که به آن وابسته هستند را ندارند .
اسید پاشیها و سوزاندن زنان وبه اسرات گرفتن وتبدیل کردن زنان ودختران به بردهای جنسی بنام جهادوالنکاح و خرید وفروش آنها در بازرهایی که دردوره اوج قدرت اسلام مرکز برده داری و تجارت دختران و زنان بوده است را میتوان باز تاب حقوق زنان در جامعه اسلامی دانست. شاید کمی بی انصافی باشد که تمام مردان مسلمان را همانند هم مورد باز خواست قرار داد .چه بسا مردان روشن فکری در این جوامع اسلامی وجود دارند که به حقوق زنان واقفند و همراه زنان برای احقاق حقوق ازدست رفته شان مبارزه میکنند.طمع جنسی پرچمداران و حکام اسلامی به اندازه ای بالا است که قوانیین اسلامی را چنان بیشرمانه در مورد زنان به اجرا درآورده اند که ا فکار جامعه دموکراتیک
ازدیدن و شنیدن آن دچار شوک میشوند.چند همسری …صیغه های مدت دار…..برابر نبودن زن ومرد در ارثیه…سنگ سار و احکامی که براحتی از زبان جاری میشود.دردوران پهلوی زنان طبقه مرفه توانستند در جامعه سنتی آن زمان کمی از خواسته های زنان را درجامعه احقاق بخشند ولی هرگز نتوانستند طبقه ضعیف جامعه را بسوی پیشرفت سوق دهند.بعد ازقیام خلق ایران درسال ۵۷ و فعالیتهای گسترده احزاب وتشکیلاتهای چپ و رادیکال زنان فرصت خوبی برای ابراز و نشان دادن استعدادهای سیاسی و نظامی و اقتصادی در جامعه پر هرج ومرج آن زمان نشان دادند.
شروع مبارزات مسلحانه در کوردستان و حضور پر شور دختران و زنان مبارز از هر نقطه ایران برای جنگهای پارتیزانی با استبداد اسلامی راه را برای زنان چنان هموار کرد که اکنون نیز یاد جان باختگان دوران انقلاب یکی از ارزشهای بزرگ زنان و مردان است.روزهای انقلاب شاید یاد اور دردها و رنجهای زنان و مردانی باشد که هر ساعت کام مرگ را چشیده باشند و بخاطر آزادی و برابری در مقابل شکنجه های مرده پرستان سر خم نکرده باشند ولی در بطن انقلاب جوانه هایی سر از زمین بیرون زدند که اکنون پایه های حکومت فاسد اسلامی را بلرزه درآورده اند.زنان ودخترانی که باشور آزادی وبرابری در میدانهای قدرت آخوندی در جلوی مردان قد علم کردند وداد بر سر خدایان زمین کشیدند واز جان وزندگی خود برای نثل بشر گذشتند.برای آزادی وبرابری باید از جان مایه گذاشت زندانها را باید دید بر طناب اعدامها بوسه زد وبر جوخه تیرباران خندید بیاید دشمنانمان را با موهای پیچیدیمان با صدای رسایمان وبا غرور به زانو درآوریم .این سخنان دختران سقزی خواهران جان باخته راه آزادی خواهران کعبی است که قبل از اعدام با صدای بلند به زنان زندانی میگفتند.دیگر دروغ وتزویر وداستانهای دوران اسلام که دختران مدرسه را با آن ها میترساندند به سر رسیده است دیگر آن مادران مادران گذشته نیستند که در زیر سلطه دین خم شده باشند وآن کودکان کودکانی نیستند که با داستانهای خرافی بترسند. مادران بر سر ظلم داد میکشند وکودکان در مورد آزادی وبرابری میپرسند.اکنون زمان بصدا درآمدن شیپورهای آزادیست …اکنون زمان صدای برخیز مادرست …دیگر زنان نمی هراسند…از ترس خود را در گوشه ای مخفی نمیکنند برسر هرظلمی داد میزنند وبر سر هر ظالمی میکوبند…نمادهای اسلامی را از سر میکنند برای خواندن به زبان مادری زندان میروند وبرای آزادی نثل بشر سلاح بدست میگرند.