خانم آذر عباسی روز دوشنبه ۴ اسفند در تبعید درگذشت. مادران پارک لاله ی ایران در پیامی تحت عنوان «پیام همدردی مادران پارک لاله ایران برای رفتن آذر خانم عباسی، زنی مبارز که سرشار از شور زندگی بود!» چنین نوشته اند: 

با تأسف و اندوه فراوان، خانم آذر عباسی متولد ۱۳۱۵، در طی دو ماه گذشته ۲ بار سکته مغزی کردند و روز به روز ناتوان‌تر شدند و در ۱۰ صبح روز دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹، در سن ۸۴ سالگی از میان ما رفتند. گفته شده که فردا پنج شنبه ۷ اسفند/ ۲۵ فوریه، مراسم وداع با مادر با حضور خانواده برگزار می‌شود و بنا به درخواست خود ایشان، پیکرش را می سوزانند.

تنها از این زن مبارز این را بگوییم که آذر عباسی در ۳۰ مرداد ۱۳۳۲، در سن ۱۷ سالگی به زندان افتاد و حدود ۷ ماه را در زندان بود. او از عنفوان جوانی، علیه دیکتاتوری و بی‌عدالتی و نابرابری جنگید و تا دم مرگ از این مبارزه دست نکشید. امید که خانواده و دوستان نزدیک او در زمانی مناسب بتوانند خاطرات این زن مبارز و مقاوم را بنویسند. 

خانواده‌ها و دوستانی که خانم آذر عباسی را از نزدیک می‌شناسند، گفته اند: آذر خانم زنی محکم، مبارز و سرشار از شور زندگی و عشق بود و از سال‌های دور رفیقی صمیمی برای فعالان سیاسی و همراهی همیشگی برای مادران و خانواده‌های خاوران بود. خوشبختانه مادر آذر خود داغ فرزند ندید، ولی با عشقی که در وجودش داشت، یک دم آرام نگرفت و همواره یار و غم خوار زندانیان سیاسی و خانواده‌های دادخواه زخم خورده از دو حکومت دیکتاتوری شاه و حکومت اسلامی بود.

خانم آذر عباسی از حدود ۹ سال پیش ایران را ترک کرد و در هلند، نزدیک محل اقامت فرزندان در اروپا زندگی می کرد. در این مدت دو دختر و دو پسر و نوه ها، چون پروانه به گرد او می گشتند و مادر نیز آن‌ها را با شوری در سر و عشقی در دل سیراب می کرد.

 دیروز که خبر رفتن نابه هنگام مادر آذر در فضای مجازی پخش شد، دوستانی که ایشان را به طرق مختلف می شناختند و مقاومت و ایستادگی او را در ایران و خارج از کشور دیده بودند، یادداشت‌هایی در گرامی داشت او در فیس بوک نوشتند و تصاویر مختلفی از حضور و همراهی ایشان با خانواده‌ها در ایران و در تجمع های خارج از کشور پخش کردند.

مهین خدیوی نوشت: بدرود مادر جون، مادر آذر عزیز همه ی ما، مادر مبارز و یار و یاور همه ی عزیزان خاوران. مادرجان در قلب و جان ما ریشه داری. همیشه هستی. همیشه. مادر آذر ما، یکی دیگر از مادران سرفراز خاوران، ما را تنها گذاشت.

منصوره بهکیش نوشت: امروز مادری مهربان و زنی عاشق و مبارز و مقاوم از میان ما رفت. دردا و دریغا که آذر خانم عباسی عزیز را هم از دست دادیم و این رفتن ها چه تلخ و ناباورانه است و هر روز ما را فرسوده تر می کند، نه نه، نباید فرسوده شد و باید از آن ها آموخت و محکم ماند. آذر خانم عزیز، از سال های دور یار و همراه مادران و خانواده های خاوران بود و حضورش و وجودش گرمابخش جمع های صمیمی ما بود و گاه نیز با صدای زیبایش برای ما می خواند. هم اکنون آن حالت با جبروت اش که با صدایی رسا برای ما می خواند، در جلوی چشمانم آمده است، ولی به یاد نمی آورم که چه چیز را می خواند. گاه نیز بر سر مسایل سیاسی با هم بحث می کردیم. تصویری از آذر خانم نازنین و مادر ریاحی عزیز از سال های دور و تصویری از او در سال های نزدیک را به اشتراک می گذارم. تسلیت به خانواده مهربان او، و تسلیت به مادران و خانواده های خاوران و تمامی دادخواهان. یادشان گرامی و عشق شان به بهروزی انسان ها ماندگار باد!

فاطمه رضایی از مادران دورتموند نوشت: چه دوران سختی را می گذرانیم. اطلاع یافتیم که مادر آذر عزیزمان را هم از دست دادیم. مادری که همیشه و همه جا در راه دادخواهی به همراه جنبش دادخواهی بود. به همه خانواده عزیز مادر آذر مهربان مان از صمیم قلب تسلیت می گوییم. یادت همیشه با ما خواهد بود. راهت پر رهرو مادر جان. عکس‌هایی از مادران دورتموند در مراسم سالگرد کشتار سال ۶۷ در سال ۲۰۱۶ که از طرف جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی- کلن برگزار شد را به اشتراک می گذارم. یادت هماره با ما خواهد ماند مادر آذر عزیز!

تونیا ولی اوغلی نوشت: گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت. تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری. دیروز داشتم با زنی از جنبش دادخواهی زنان ایران حرف می زدم، از نسل اول زنان دادخواه ایران! زنانی که در تمامی دوران زندگی خود غمخوار دیگران بودند و در کنار خانواده هایی که عزیزان شان کشته شده اند، فعالیت داشتند. از نسل اول این زنان تنها چند نفر مانده اند. مادر آذر یکی از آخرین های این نسل اول است که امروز دوشنبه در خواب جاودانه شد. وی هرگز در جنبش دادخواهی خاموش ننشست و حاضر در همه جا بود. در ده سال آخر زندگی خود در اروپا هرجا که امکانش بود و توانست حضور پیدا کند،‌ دیده شد. براستی در شگفتم از انسان دوستی و همدلی او، اراده و بردباری، عزم این زنان آزادیخواه و برابری خواه. با رفتن هرکدام از این نسل براستی زمین فقیرتر می شود و جایگزینی ندارد. آذرجون از آخرین های این نسل است که دیگر نیست. اما یاد عزیزش همواره با ما می ماند و در روز دادخواهی نام شان بلند به میان خواهد آمد.

مینا لبادی نوشت: مادر جان چقدر حیف که رفتی، بیاد همه خوبی هایت و خاطره های با هم بودن مان، یادت را گرامی می دارم.

و بسیاری از دوستان و یاران دیگر از ایران و خارج از کشور پیام‌هایی زیبا و با احساس نوشتند که متأسفانه امکان اجازه گرفتن از آن‌ها برای ثبت در این پیام تسلیت،‌ در زمانی کوتاه میسر نیست.

خانواده مهربان آذر خانم، کلیپ زیبایی با موزیک بدون کلام عاشقانه های محمد نوری را، به همراه تصاویری از کودکی، جوانی و میان سالی مادرشان در کنار خانواده و دوستان، در فیس بوک به اشتراک گذاشتند که بسیار تاثیرگذار است. گفته شده این کلیپ برای تولد ۸۰ سالگی مادر آذر تهیه شده بود. 

ما مادران پارک لاله ایران، این غم بزرگ را به خانواده‌های داغدار شعاعی و عباسی، به مادران و خانواده‌های خاوران و به تمامی آزادی خواهان و دادخواهان ایران تسلیت می‌گوییم و آروزی سلامتی و پایداری برای تمامی عزیزان مان را داریم.

تصویری از حضور مادر آذر در مراسم سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در گورستان خاوران که بر زمین نشسته، و تصویری دیگر از حضور او در مراسم سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در کلن در سال ۲۰۱۶ که بر صندلی چرخ دار نشسته و لوگوی مادران پارک لاله ایران را نیز بر گردن انداخته است، گویای شخصیت مبارز و مرام دادخواهانه او با تمام ناتوانی‌های جسمی‌اش است.  

یاد این زن مبارز و شجاع گرامی و  همراهی‌های عاشقانه اش برای دادخواهی ماندگار باد!

مادران پارک لاله ایران

۶ اسفند ۱۳۹۹