الاهه بقراط : “آنچه من پیش بینی می‌کنم این است که جویبارهای اعتراض عمومی به جمهوری اسلامی بیش از پیش به یکدیگر خواهند پیوست و همسو خواهند شد و این همسویی نمایندگانی را برای جلب حمایت بین المللی به وجود خواهد آورد. سرکوب جمهوری اسلامی نمی‌تواند این روند اجتناب ناپذیر را که شرط عبور از نظام مذهبی حاکم و گذار به یک نظام دموکراتیک و سکولار است مهار کند.”  

همزمان با چهل‌و‌دومین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی ایران از طریق یک همه پرسی در دوازدهم فروردین ١٣٥٨ جمعی از فعالان سیاسی و مدنی ایران در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل، رئیس و اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواستار حمایت آنها برای برگزاری یک همه‌پرسی آزاد در ایران به منظور گذار از جمهوری اسلامی به یک نظام دموکراتیک و سکولار شدند. در هفته‌های گذشته کارزار نسبتاً گسترده‌ای نیز تحت عنوان “نه به جمهوری اسلامی” ایرانیان بسیاری را از آفاق فکری گوناگون حول گذار از جمهوری اسلامی به یک نظام غیردینی با یکدیگر همسو کرد. تا تبدیل شدن این همسویی‌ به یک ارادۀ ملی چقدر راه است و دستیابی به این ارادۀ جمعی نیازمند چه شروطی است؟  

الاهه بقراط، تحلیلگر و سردبیر روزنامۀ کیهان (چاپ لندن) در پاسخ به این پرسش‌ها و پرسش های دیگر از جمله گفته است :

 “جمهوری اسلامی از زمان تأسیس خود با مخالفت اقشار مختلف جامعۀ ایران روبرو بوده و گذر زمان تنها بر شدت، دامنه و عمق این مخالفت و در عین حال انزوای جمهوری اسلامی افزوده است. البته این همسویی و کوشش عمومی برای عبور از جمهوری اسلامی باید خیلی سال‌ها پیش از این شکل می‌گرفت…

آن کسانی که در دوازده فروردین ٥٨ به جمهوری اسلامی ایران “آری” گفتند اکنون یا مُرده اند یا به مرور زمان خود به مخالفان سرسخت نظام مستقر تبدیل شده‌اند، در حالی که جمعیت جامعه را امروز نسل‌های متعدد جوانانی تشکیل می‌دهند که خواستار برچیده شدن نظام حاکم و گذار به یک جامعۀ آزاد هستند، چون این نظام مذهبی را با خواسته‌ها، حقوق و آرمان‌های خود همخوان و همساز نمی‌دانند.

مخالفان نظام اسلامی ایران نیز اگر بتوانند با پیروی از سرمشق مردم به یکدیگر بپیوندند می‌توانند نقش بنیانی در جلب حمایت بین‌المللی (که از شروط مهم گذار به دموکراسی در ایران است)، بازی کنند. با این حال، عدم حمایت جامعۀ جهانی دلایل خاص خود را دارد. اولین علت آن این است که مخالفان حکومت اسلامی نتوانستند پل ارتباط میان مردم و جامعۀ جهانی باشند. عامل دیگر این ناکامی سرکوب و خشونت جمهوری اسلامی است و عامل سوم ترفند جمهوری اسلامی در ساختن اپوزیسیون‌های قلابی است که به اشکال و عناوین مختلف از “اصلاح طلب” و “تحولخواه” گرفته تا “میانه‌رو” و “تندرو” به حکومت مذهبی ایران وصل بوده اند و اولین وظیفه شان هم چوب لای چرخ مردم گذاشتن و ناکام کردن  آنان برای عبور از جمهوری اسلامی بوده است.”

الاهه بقراط در جای دیگری از سخنان خود افزوده است : “بسیاری از رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور در دست مبلغان و لابی‌گران جمهوری اسلامی است. حتا اگر این رسانه‌ها از نظر تشکیلاتی در اختیار جمهوری اسلامی نباشند، بلندگوهای آنان در اختیار مبلغان همین نظام است. اتفاقاً خود کشورهای غربی اعم از آمریکا و اروپا طی سال‌های گذشته کلیه اطلاعات خود را دربارۀ جامعه‌شناسی و روانشناسی مردم ایران از همین لابی‌گران و مبلغان نظام اسلامی گرفته اند. با این حال، آنچه امروز شاهد هستیم این است که تلاش‌های عمومی و مردم ایران با نه گفتن به جمهوری اسلامی بیش از پیش جهت درست خود را پیدا می‌کند. وزن لابی‌گران جمهوری اسلامی در نتیجۀ مبارزات مردم کاهش یافته و شعارهایی که در اعتراضات سراسری مردم در سال‌های اخیر شنیده و شاهد بوده ایم (از قبیل : “دشمن ما همینجاست، بیخود میگن آمریکاست” یا “اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا”…) همگی شعارهایی هستند که از بطن جامعه و اعتراض‌های مردم بیرون آمده اند و نه از بلندگوهایی که مردم را به تکرار آنها فراخوانده باشند. و این تحول بسیار مهمی است…”

الاهه بقراط در پایان گفته است : “در هر حال، مهمترین عامل ناکامی در عبور از جمهوری اسلامی همچنان عامل سرکوب است و اینکه جمهوری اسلامی پروایی ندارد که سرکوب‌ و خشونت‌های آن در معرض دید جامعۀ جهانی قرار بگیرد، اگر چه عامل سرکوب دیرپا و ابدی نیست و نمی‌تواند مردم را از برخاستن و جستن حقوق پایمال شدۀ خود بازدارد، چنانکه امروز می بینیم مردم بار دیگر و اینبار در اعتراض به قرارداد بیست و پنج ساله میان جمهوری اسلامی و  چین به پا می‌خیزند و جمهوری اسلامی را علناً “وطن فروش” می‌خوانند.

در مجموع، آنچه من پیش بینی می‌کنم این است که جویبارهای اعتراض عمومی به جمهوری اسلامی بیش از پیش به یکدیگر خواهند پیوست و با یکدیگر همسو خواهند شد و این همسویی نمایندگانی را برای جلب حمایت بین المللی به وجود خواهد آورد. سرکوب جمهوری اسلامی نمی‌تواند این روند اجتناب ناپذیر را که شرط عبور از نظام مذهبی حاکم و گذار به یک نظام دموکراتیک و سکولار است مهار کند.”