رضا کعبی: کردستان و مبارزینش وکیل نمیخواهند بلکە رهبران با دانش، جسور، خستگی ناپذیر و فداکار و آمادە در صفوف نخست پیکارهای سیاسی و اجتماعی خود را میخواهند.
١ـ انقلاب ژینا تا کنون دست آوردهای سیاسی، اجتماعی، مبارزاتی و فرهنگی به همراه داشته است و نقش تاریخ ساز آن غیر قابل انکار است و این مسئلە اهمیت ویژەای به مقطع کنونی بخشیده است.
این انقلاب چه از حیث محتوایی و محوریت شعار ژن ژیان آزادی، چه از حیث خصلت برجستەاش در گسترش خود به دورترین نقاط کرەی خاکی و چه از حیث پیام های چند گانە و ایجاد پیوندهای بی سابقەاش در میان طیف های گوناگون، (زن و مرد، کرد و بلوچ و دیگر ملل، جوانان و نسل های پیشین، دانشجویان و کارگران، فرهنگیان، بازاریان، و دیگر نسل ها و اقشار)، موثرترین شورش، خیزش، حرکت و انقلاب دورەی کنونی محسوب میشود.
٢ـ انقلاب ژینا خیلی سریع به معیار سنجش و ارزیابی همەی نیروهای سیاسی و مدعی تبدیل شد.
جرقەی این انقلاب از کردستان چنان شعلەور گردید و به همه جا سرایت کرد که تردیدها، دو دلیها و پنهان شدن در سایه را تقریبا ناممکن ساخت. شفافیت شعار محوری این انقلاب، به میدان آمدن زنان و تبدیل شان به نماد انقلاب ــ که جمهوری اسلامی در تمام عمر چهل و سه سالەاش هزینەهای گزافی را برای از میدان خارج کردن آنان صرف کردەبود ــ سمپاتی، علاقه و توجە پرشور جهانیان به انقلاب ژینا، نیروهای سیاسی را بیش از پیش در مورد محک واقعی مردمی و اجتماعی قرار داد و ادعاهای آنان را در برابر دیدگان همگان در معرض قضاوت قرار داد.
٣ ـ انقلاب ژینا در برقراری پیوندهای سیاسی و سرنوشت ساز نیز منحصر به فرد بوده است. همه نیروهای سیاسی در پی آن بودەاند که همچون خود این انقلاب چتری فرا گیر تشکیل دهند که بتوان ظرفیت، نیرو ، توان و امید همگی را تمرکز بخشیده و نمایندگی انقلاب همچون خود آن مملو و سرشار از تلاش برای همگرایی، تکثر، اتحاد و همدلی باشد. بخش اعظم نیروها به تکاپو افتادند که راهی برای دیالوگ و گفتگو میان جریانات مختلف برای یافتن گفتارهای سنجیده، مسئولانە و مخرج مشترک حداکثری برای عبور از موقعیت کنونی و رسیدن بە نتیجه مطلوب بیابند.
٤ـ انقلاب ژینا آزادگی را در ابعادی گستردە دامن زد. و قامت استوار هر مبارز این انقلاب را به رمز بنیادی و موتور محرکە آن تبدیل کرد. این انقلاب صحنەهایی چنان از رشادت، فداکاری، جسارت آفرید که سازمان یافتەترین دستگاە سرکوب را بارها بە زانو درآوردە و ناچار بە فرار گرداند. مادران برسر مزار جگر گوشەهایشان پرشورترین پیام و امید را برای فردای آزادی نوید میدادند، پدران با کیک تولد بدست برسر مزار فرزندان جانباختەشان جشن تولد میگرفتند. هزاران جستجوگر زندگی انسانی و برابر در ماەهای گذشته تصویر دیگری از جامعه بە ما دادند.
٥ـ رهبران سیاسی احزاب بزرگ و کوچک و هرگونه تلاشی برای هدایت این خیزش که برق آسا رشد میکرد، بی رحمانە مورد ارزیابی و قضاوت قرار میگرفتند. التهابات اولیه این انقلاب اگرچه همگان را به همراهی و همسویی با آن سوق میداد، اما در بطن خود بودند جریانات و نمایندگانی که نگران تعمیق آن بودند و این شور انقلابی را چندان با خواستەهای خود و تصمیمی که برای فردای سیاسی خود و جامعه در خود پروراندە بودند منطبق نمیدیدند. اوایل در توهم سوار بر موج انقلاب دست و پا زدند و در ادامه خواستند با ترفندهای نه چندان ناشناختە و مایوسانە مسیر کل خیزش را بە قالبی بریزند که در تصورات خود بنا نهاده بودند.
٦ـ احزاب سیاسی میدان واقعی برای عرضه سیاست و نشاندادن نفوذ و اتوریته خود یافته بودند. اما همزمان انقلاب ژینا در عین حال بوته آزمایش مدعیان سیاسی کهنه و نو بود که در مقابل یک تندپیچ سرنوشت ساز قرار گرفته بودند. احزاب مدعی باید نفوذ و منطقه نفوذ و توانایی بسیج تودەهای مردمی را که ادعای نمایندگیشان را داشتند، نشان میدادند و قدرت خود بە کشاندنشان بە صحنه پیکار را نشان میدادند. غلیان های چند ماه گذشته احزاب را در جایگاهی که باید باشند، نشاند.
٧ـ احزاب سیاسی و بویژه مرکز همکاری احزاب کردستان، و رهبرانشان در این انقلاب جهشی رو به جلو داشتند. نه تنها ریشەهای خود را در کردستان به همگان نشان دادند که نام و آوازه آنان تا دور دست ها رفت.
موقعیت ویژە احزاب کردستان و به ویژە مرکز همکاری، اساسا مدیون تغییرات عمده و رشد و گسترش جغرافیایی و تعمیق سیاسی جنبش آزادیخواهی کردستان طی این سالهاست. این انقلاب ظرف بسیار مناسبی شد که نام مرکز همکاری و احزاب سیاسی کردستان بسرعت به مرز های خارج از آن و ایران و همه جهان کشانده شود.
نام ژینا«مهسا»، ژن،ژیان،ئازادی، نام رهبران کورد، نام احزاب سیاسی آن، مرکز همکاری و نام کومار و فوئاد و سارینا و همهی جانباختگان انقلاب ژینا بر سر زبان ها جاری شد.
این پتانسیل عظیم برای آزادی و برای رسیدن به آرزوی دیرینەای است که احزاب سیاسی را سرپا نگه داشتە است. بە همین دلیل است که جنبش و انقلاب ژینا با دقت، تیزبینی و سنجیدهگی خاصی عملکرد احزاب، رهبرانشان و گفتگوهایشان را در مجامع بینالمللی و رسانەها دنبال میکند و با دقت و با انتظار در خور توجه ملتی آگاه و مبارز تعقیب میکنند.
مردم کردستان (ملت کرد) با وجود حمایت از احزاب و رهبرانشان با وجود برگزاری اعتصابی بزرگ و پر شکوه در واکنش به بمباران احزاب، به هیچ کسی به هیچ حزبی به هیچ رهبری وکالت و برگ سفید ندادهاند. این فرهنگ مبتذل فاصلەای طولانی با جنبشی چهل سالە دارد که هزاران هزار مبارز سیاسی آگاە و با دانش را در خود پروراندە است.
هر روز جنبش، برای احزاب واقعی و رهبران آن و شخصیت های سیاسی مبارزش بوتهی آزمایشی است.
٨ـ در این انقلاب و التهابات سیاسی کم سابقە، جریانی که طی ده سال گذشته همواره به عنوان یکی از مدعیان, یا مدعی ترین، جانشین رژیم اسلامی ظاهر شد, طرفداران رژیم سابق و نماینده آنان بود. اینان که اساسا از شکست سنگین انقلاب ٥٧ و عواقب بعدی آن که تا کنون ادامه دارد، ارتزاق میکنند، در پی آن بودەاند که بشترین بهرەبرداری را از نتایج حاکمیت اسلامی در اعادە حیثیت به رژیم پیشین کسب کنند. اگر در زمستان ٩٦ شعارهایی در طرفداری از آنان سر داده شد و در مناسبت های دیگر در تلاش برای حضور آبرومندانەتری بودند, با انقلاب ژینا متوقف شدند.
علی رغم تلاش های اولیه نماینده شان و همسویی نشان دادن با زن زندگی آزادی و نام بردن از ژینا و حضور گسترده در تظاهرات خارج, با این وجود هویدا بود که روند این انقلاب, محتوای آن, رویکردش و بالا رفتن هر روزه انتظارات مردم و خودآگاهی عمیقی که این انقلاب ایجاد کرد به مزاق آنان خوش آیند نیست و ترفند تبرئه رژیم پیشین و آن رژیم را به الگوی خود تبدیل ساختن کارایی اش را از دست داد. به ویژه در همکاری های گسترده در شهرهای مختلف، در شعارها و رویکرد انقلاب مردمی محو شدند و حتی رژیم اسلامی نتوانست بر آن مانور دهد.
٩ـ در این میان گروهی کمپین #من_وکالت_میدهم را ابداع کردند. من وکالت میدهم اسم مستعار پشت کردن به انقلاب ژینا, دوری از آن، مایوس شدن از آن و به انحراف کشاندن آن و نهایتا در مقابل آن قد علم کردن بود. در حالی که شورش ژینا زیباترین صحنەها را در آزادگی و باور به خود و نمایش جسارت و فداکاریی خلق کرد، من وکالت میدهم نمایشی از دست بوسی, بی ارادگی, سرسپردگی و کوچک شمردن فرد در برابر رئیس، وکیل و ناجی است. در حالی که مادران و پدران بر سر مزار عزیزانشان جلوەهای باشکوه از استقامت و پایداری را آفریدند. شماری در حالیکە انقلاب جاری بیش از هر مقطع دیگری به اتحاد و به یک مجرا کشاندن همەی پتانسیل آن نیاز داشت، به ترفندی دست زدند که خیلی سریع خود آنان را به مخمصە انداخت. در حالی که همەی نیروهای سیاسی و رهبران آن به ویژه در کردستان در پی سامان دادن به اتحاد بزرگ و ائتلافی از نیروهای ناهمگون است, “من وکالت میدهم” درست در تقابل با آن شکل گرفت. وکیل آن مایوس از کسب رتبه اول برای قرار گرفتن در هر ائتلافی دست به خودزنی زد.
١٠ـ “من وکالت میدهم” تلاشی عبث برای بازگشت به گذشته است. از همان ابتدا شکل و نشان یک خیمەشب بازی بە خود گرفت. بشدت با نسل کنونی و نیازهایشان بویژه در آزادگی و غرور و استقلال آنان در تضاد قرار گرفت.
کافی است نگاهی گذار به استوری های جانباختگان انقلاب ژینا بیاندازیم که چه یادگار های شیرین، پر محتوا، سیاسی، ادبیانه و شاعرانه از خود بجای گذاشتهاند و مقایسە کنیم با سرسپردن عدهای که اتفاقا در این سالها در فضا و امکانات بسیار مساعد مجالی برای رشد و بلوغ داشتەاند اما متاسفانە بی باوری به خود و فرهنگ سیاسی مبتذلی را بە نمایش در آورند.
واکنش سریع، آگاهانه و هوشمندانه بویژه در فضای مبارزاتی کردستان از سوی احزاب و رهبران آن و فعالین و شخصیت های سیاسی، نشان دیگری از بلوغ سیاسی جامعه کردستان است که در انقلاب ژینا جهانیان شاهد آن شدند و جامعه کردستان را چندین گام مهم دیگر به جلو سوق داد.
کردستان و مبارزینش وکیل نمیخواهند بلکە رهبران با دانش، جسور، خستگی ناپذیر و فداکار و آمادە در صفوف نخست پیکارهای سیاسی و اجتماعی خود را میخواهند.